به گزارش مشرق، یک سال از شروع عملیات نظامی روسیه در اوکراین میگذرد؛ جنگی که برخلاف پیشبینیها برای پایان برقآسای آن، نهتنها هنوز خاتمه نیافته، بلکه هماکنون به یک جنگ فرسایشی و منازعه تمامعیار میان روسیه و کشورهای غربی تبدیل شده است.
گسترش دامنه و ابعاد بینالمللی جنگ نیز باعث شده تا هیچ چشماندازی برای پایان این جنگ و همچنین برنده و بازنده آن قابلتصور نباشد. تداوم این جنگ باعث شده تا کشورهای غربی با گسیل تسلیحات و تجهیزات نظامی و همچنین اعمال شدیدترین تحریمها علیه روسیه، از کشور اوکراین حمایت نمایند؛ اما نتایج این حمایتهای نظامی و اقتصادی و اعمال تحریمهای شدید اقتصادی، تاکنون بر اساس انتظارات آمریکا و غرب پیش نرفته و برخلاف پیشبینیها، اقتصاد روسیه نهتنها در مقابل این تحریمها کوچکتر نشده، بلکه تابآوری بالایی از خود نشان داد و حتی ارزش پول ملی کشور نیز تا حدودی حفظ و تقویت نیز شده است. درحالیکه بسیاری از کارشناسان این دستاوردهای اقتصادی را بهمثابه پیروزی پوتین و روسیه در این جنگ قلمداد میکنند، در مقابل برخی هم مدعی هستند که روسیه در این جنگ در تراز یک ابرقدرت جهانی ظاهرنشده و فرسایشی شدن جنگ و هزینههای تحمیلشده به روسیه باعث شده تا این کشور به بازنده واقعی جنگ اوکراین تبدیل شود.
فرید زکریا، اندیشمند رئالیست آمریکایی در آستانه یکسالگی این جنگ با انتشار یادداشتی در وبسایت شبکه سیانان نوشته جنگ روسیه و اوکراین عملاً به بنبست رسیده است؛ چراکه هیچکدام از طرفین جنگ بهاندازهای قوی نیستند که بتوانند پیروزی نهایی را از آن خود کنند و هیچکدام از آنها نیز بهاندازهای ضعیف نیستند که خواستار صلح شوند. به همین دلیل وی آخرین راهحل جنگ را مذاکره میداند؛ اما مذاکرهای که در آن اوکراین دستِ پُر و برتر را داشته باشد. در شرایط کنونی که ۱۵ درصد از خاک اوکراین به روسیه ملحق شده است، بسیار بعید است که کشورهای غربی با هرگونه پیشنهاد صلح و مذاکره موافقت نمایند. به همین دلیل آقای زکریا تأکیددارند که کشورهای غربی به دنبال این هستند تا کشور اوکراین با یک حمله برقآسا یک موفقیت میدانی چشمگیری کسب کند تا بتواند در روند مذاکرات از آن استفاده نماید.
اهمیت این مسئله باعث شد در نشستی با عنوان «یکسالگی جنگ اوکراین؛ دستاوردها و چشماندازها» با حضور دکتر دکتر مهدی خرسند، کارشناس ارشد حوزه اوراسیا و دکتر روحالله مُدبر، کارشناس مسائل روسیه، لایههای پیدا و پنهان این جنگ، دستاوردهای طرفین و چشمانداز برونرفت از این مناقشه موردبررسی قرار گیرد.
یک سال از شروع جنگ روسیه و اوکراین میگذرد و برخلاف پیشبینیها، نهتنها شاهد پایان این جنگ نیستیم، بلکه هیچ دورنمایی برای پایان این جنگ در آینده نزدیک وجود ندارد؛ بفرمائید که در یک سال گذشته چند درصد و چه مناطقی از اوکراین به خاک روسیه ملحق شده و آیا روسیه توانسته به اهداف واقعی خود در جنگ اوکراین دست یابد؟
مُدبر: آنچه ما امروز شاهد آن هستیم یک جنگ تمامعیار به رهبری ایالاتمتحده آمریکا، ناتو و ائتلافِ اشرار بینالمللی علیه فدراسیون روسیه است. دلیل اینکه از واژه ائتلاف اشرار بینالمللی استفاده میکنم این است که هر آنچه از داعش، جبهه النصره و نئونازیهای اوکراین باقی مانده است، امروز در برابر ارتش فدراسیون روسیه صفآرایی کردهاند. در یکطرف این جنگ پرچم کلیسای ارتدکس و مسلمانان روسی به رهبری روسیه و در یکطرف جنگ پرچم همجنسگراها به رهبری ایالاتمتحده آمریکا برافراشته شده است. به همین دلیل پوتین، رئیسجمهور روسیه در سخنرانی سالانه روز سهشنبه (۲۱ فوریه ۲۰۲۳) در مجمع فدرال روسیه اشاره کردند که این جنگ، یک جنگ مذهبی و تاریخی برای بازپسگیری سرزمینهای روسیه و پاسخ به هشت سال نسلکشی روس تباران و قلدری و تجاوز علیه آنهاست.
موضوع جنگ روسیه و اوکراین بسیار پیچیده است و رخدادهای که ما در طول این جنگ مشاهده کردیم، نشان داد که این جنگ بیشتر یک جنگ هویتی است و غربیها به رهبری آمریکا و انگلیس از هشت سال پیش زیرساختهای لازم را برای این جنگ تدارک دیده بودند و در مناطقی از اوکراین که به تصرف روسها در آمده است ما در زیر مجتمعهای مسکونی، تونلها، انبارهای مهمات و زیرساختهایی را مشاهده میکنیم که نمیتواند ظرف مدت محدود پس از شروع جنگ ایجاد شده باشد؛ بلکه نتیجه یک برنامهریزی هشتساله است و این نشان میدهد که کشورهای غربی بنا داشتند که عملیات غافلگیرانه و پیشدستانهای علیه روسیه انجام دهند؛ اما نتیجه این برنامه جنگ پیشدستانه برعکس شد و باعث شد تا امروزه روسیه بخشی از سرزمینهای تاریخی خود شامل استانهای دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپروژیا را بازپس بگیرد، استان کریمه نیز که قبلاً و بر مبنای یک رفراندومی جز لاینفک خاک روسیه شده است.
روسیه بهتنهایی و بدون هیچگونه حمایتی از سمت نظام بینالملل و کشورهای ثالث در برابر تمام این قدرتهای غربی ایستادگی میکند.کشورهای غربی شدیدترین تحریمها را علیه روسیه وضع کردند بهنحویکه حتی در نمایشگاهی که هرساله در اروپا برای گربههای خانگی برگزار میشود، از ورود گربههای روسی نیز ممانعت کردند. امروزه هیچ حوزهای در روسیه از تیغ تحریمها مصون نمانده است کشورهای غربی شدیدترین تحریمها را علیه روسیه وضع کردند بهنحویکه حتی در نمایشگاهی که هرساله در اروپا برای گربههای خانگی برگزار میشود، از ورود گربههای روسی نیز ممانعت کردند. امروزه هیچ حوزهای در روسیه از تیغ تحریمها مصون نمانده است. و حتی حوزههای فرهنگی نظیر موسیقی روسیه، نویسندگان و ناشران و رسانهها روسی نیز تحت شدیدترین تحریمها قرار گرفتند؛ اما علیرغم همه این تحریمها، امروزه ما شاهد تابآوری بالای اقتصاد روسیه هستیم.
اقتصاد روسیه همانطور که آقای پوتین در سخنرانی روز سهشنبه اشاره کردند، یک اقتصاد قدرتمند، مستقل و با یک رشد فوقالعاده، تورم ۴ درصدی و ارزش بالای پول ملی است که وضعیت بهتری نسبت به قبل از شروع جنگ دارد. این جنگ همچنین باعث افزایش همگرایی در روسیه شده است و برخلاف پروپاگاندا و تبلیغات رسانههای جبهه غربی که از ماهها و هفتهها پیش از شروع جنگ، دم از فروپاشی سیاسی و اقتصادی روسیه و ورود این کشور به باتلاق جنگ اوکراین میزدند، این جبهه غرب است که در این جنگ شکست خورده است. روسیه مسیرش را بهدرستی طی میکند و اتفاقاً یکراه تنفسی نیز برای اوکراین در بندر اودسا باز گذاشته است که اگر آمریکاییها شیطنت بکنند و جمهوری خودخوانده «ترانس نیستریا» واقع در جمهوری مولداوی را که بخشی از خاک روسیه هست را به رسمیت بشناسند، روسیه این گلوگاه بند اودسا و تنها راه دسترسی اوکراین به آبهای آزاد را نیز میبندد. جبهه غرب با تمام ظرفیت در جنگ اوکراین در حال فعالیت است و تمام تروریستها و جنایتکارها را از اقصی نقاط جهان، علیه روسیه بسیج کرده است.
آمار کشتههای اوکراین در این جنگ بر طبق آمار والری زالوژنی در جلسه با وزیر دفاع آمریکا ۲۵۰ هزار نفر ذکر شده است، درحالیکه تعداد کشتههای روسیه که وزارت دفاع این کشور مستنداً اعلام کرده است، هشت هزار نفر اعلام شده است. یکی از دلایل پایین بودن تلفات روسیه این است که در خط مقدم نبرد گروههای واگنر قرار دارند، گروههای واگنر گروههای داوطلبی هستند که با هماهنگی کهنه سربازان روسیه مشغول جنگ هستند و ارتش نیز وظیفه پشتیبانی و حمایتهای موشکی و پدافندی از را از این گروهها انجام میدهد و وقتی این مناطق آزادسازی و پاکسازی میشوند تازه نیروهای ارتش مستقر میشوند. در حوزه اقتصادی نیز این جنگ بالغ بر ۱۵۰ میلیارد دلار برای اوکراین هزینه داشته است.
در بحث تسلیحات و تجهیزات نظامی نیز این نکته ویژه را باید عرض کنم که روسیه با همان تسلیحات متعارف در حال جنگ است، اما جبهه غربی علیرغم اینکه آخرین تکنولوژیهای نظامی خود را در اختیار اوکراین قرار دادند، بازهم شکست خوردند. مرحله اول شکست تکنولوژی نظامی غرب در رابطه با پهپادهای کامیکاز یا شمعدانی روسیه بود که تا همینالان نیز نتوانستند آنها را ردیابی کنند. در جنگ اطلاعاتی نیز آمریکاییها و جبهه غرب شکست خوردند. روسیه هنوز از زرادخانههای تسلیحاتی خود استفاده نکرده؛ چراکه استراتژی وزارت دفاع روسیه عملیات ویژه نظامی است. این عملیات ویژه یک مختصات محدود دارد، در یک منطقه سرزمینی محدود و با استفاده از سلاحهای محدودی انجام میشود.
روسیه که تا نزدیک کیف هم پیش رفت و دیگر محدود به منطقه سرزمینی مشخصی نبود؟
مُدبر: هدف اولیه روسیه این بود که بعد از فتح کیاف نظام سیاسی اوکراین تغییر کند و یک سیاستی اتخاذ شود که این کشور هرگز به ناتو نپیوندد؛ اما آمریکاییها در دور چهارم مذاکرات به روسها پیغام دادند که آماده توافق هستند و حاضر هستند مناطق الحاق شده به روسیه را به رسمیت بشناسند و به همین دلیل در آخرین دور مذاکرات روسها عقبنشینی کردند؛ اما ایالاتمتحده طبق معمول خلف وعده کرده است و به همین دلیل استراتژی نظامی روسیه از یک جنگ تمامعیار به عملیات ویژه نظامی محدود شد. عملیات نظامی و موشکی روسیه فقط به سرزمینهایی که بخشی از سرزمینهای تاریخی خود میدانند، محدود شده است. به همین دلیل است که آقای مدودف هشدار داد که اگر غرب بخواهد به سمت تهدید واقعی علیه روسیه گام برداد، روسیه تا مرزهای لهستان پیشروی خواهد. گرچه عدهای و ازجمله آمریکاییها واقعاً تمایل دارند که این استراتژی از عملیات ویژه نظامی به جنگ تمامعیار تغییر کند، چراکه معتقدند فرسایشی شدن جنگ میتواند به تضعیف روسیه کمک کند. اهداف روسیه هم در این جنگ هنوز کامل محقق نشده است؛ چراکه خواست واقعی روسیه این است که چهار استان دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپروژیا جز لاینفک خاک روسیه شوند. در فصل سوم نسخه اصلاحشده قانون اساسی روسیه در سال ۲۰۲۰ تأکید شده است که هرجایی که به خاک روسیه ملحق شد غیرقابل جدا شدن است و این تأکید بدین معناست که در جدایی این مناطق قابل گفتگو و مذاکره نیست و به همین دلیل آمریکاییها فعلاً وارد مذاکره نمیشوند و تصور میکنند میتوانند با یک عملیات قریبالوقوع روسها را درهمشکسته و وارد منطقه کریمه شوند. تجهیز و حمایتهای سیاسی و نظامی از اوکراین نیز در همین راستا است؛ اما این یک خطای راهبردی است و باعث میشود که روسها وارد یک فاز سنگینتر عملیات نظامی علیه جبهه متخاصم غرب شوند.
چین طرحی ۱۲ مادهای برای پایان بخشیدن به جنگ اوکراین ارائه کرد اما این طرح از طرف کشورهای غربی خیلی مورد استقبال قرار نگرفت سایر تلاشها نیز که برای پایانبخش این جنگ صورت گرفت خیلی موردتوجه غربیها قرار نگرفت و آنها انگیزه و اراده برای پایان بخشیدن به این جنگ ندارند. هدف جبهه غربی از تداوم جنگ اوکراین چیست و چرا حاضر به مذاکره و گفتگو در خصوص پایان این جنگ نیستند؟
خرسندی: مجموعه تحولاتی که روسیه را ناچار به ورود جنگ اوکراین کرد، تهدیدات ژئوپلیتیکی بود که عمق استراتژیک روسیه را هدف قرار داده است. پس از فروپاشی شوروی همواره تأکید روسها بر پیشگیری از گسترش ناتو به شرق بوده است و در سالهای اخیر تلاش زیادی کردند که بهصورت مسالمتآمیز از گسترش ناتو به شرق جلوگیری نمایند، اما با پیشرفت ناتو به سمت شرق، روسها نیز تحرکاتی را برای چالش کشیدن ابرقدرتی ایالاتمتحده آغاز کردند. در دو دهه اخیر پیشرفت اندیشههای انتقادی علیه نظام تکقطبی و هژمونیک و شکلگیری سازمانهای منطقهای، نظام تکقطبی و هژمونی ایالاتمتحده آمریکا را به چالش کشید.
امروزه دو ابزار هژمون ساز ایالاتمتحده آمریکا یعنی دلار و نهادهای بینالمللی با اقدامات بازیگران منتقد وضع موجود و در رأس آنها روسیه تضعیف شده است. در مقابل نهادهای بینالمللی که ایالاتمتحده پس از جنگ جهانی دوم برای مدیریت جهان ایجاد کردند، روسها سازمانهای منطقهای نظیر سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و بریکس را ایجاد کردند تا نهادگرایی بینالمللی ایالاتمتحده آمریکا که میخواست دنیا یک دهکده کوچک به رهبری آن کشور باشد را تضعیف نمایند. مضافاً، این نهادها و سازمانهای منطقهای به دومین ابزار هژمونی سازی ایالاتمتحده آمریکا یعنی دلار یورش بردند و این نهادهای منطقهای بهمرورزمان نقش دلار را از مبادلات منطقهای کمرنگ کردند. این اقدامات جایگزینی دلار با سایر ارزها و یا طلا، از سال ۲۰۱۰ تا سال ۲۰۱۴ و شروع جنگ اوکراین و روسیه شدت بیشتری گرفت و در این مقطع زمانی روسیه شروع به فروختن دلار و خرید طلا و سایر ارزهای بینالملل کرد؛ حجم مبادلات غیر دلاری خود را با کشورهای نوظهور نظیر هند، چین، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سایر کشورها و سازمانهای منطقهای افزایش داد. مجموعه این اقدامات باعث شد تا ایالاتمتحده آمریکا آن نظم بینالمللی را که بهصورت مادامالعمر برای خودشان متصور بود در حالت خطر و یک سراشیبی سقوط ببیند. امروزه ما شاهد هستیم یک دوران گذار نظم بینالمللی و افول قدرت ایالاتمتحده هستیم که یک سنت لایتغیر در روابط بینالملل است و ایالاتمتحده آمریکا نیز مانند خیلی از این قدرتها در حال گذراندن این دوران افول است.
در این تغییر نظم جهانی، چین و جمهوری اسلامی ایران نیز علیرغم اینکه رقیب منطقهای روسیه به شمار میروند و ممکن است منافع آنها در خیلی از مواقع همگرا نباشد، اما در این مورد گذار از نظام تکقطبی اتفاقنظر دارند و این اتفاقنظر باعث شده که این سه کشور به همدیگر کمک کنند و خلأهای همدیگر را پر نمایند. منطقه اوکراین نقش مهمی در این نظم در حال گذار خواهد داشت؛ آقای مکیندر یکی از بزرگترین ژئوپلیسینهای جهان این منطقه را بهعنوان هارتلند (قلب جهان) جهان معرفی میکند و میگوید کسی که بر این منطقه تسلط پیدا کند بر کل جهان مسلط شده است؛ اگر روسیه در این جنگ در مقابل کل نظام لیبرال دموکراسی غرب به رهبری ایالاتمتحده آمریکا عقبنشینی کند، کل جبهه شرق تضعیف خواهد شد و هدف بعدی ایران و یا چین خواهند بود. شکست روسیه در این جنگ بهوضوح اهداف و برنامههای جمهوری اسلامی ایران و کشور چین برای ایفای نقش بیشتر در نظم نوین جهانی را تحتالشعاع قرار خواهد داد و سه یا چهار دهه به تأخیر خواهد انداخت. اگر روسیه در این جنگ در مقابل کل نظام لیبرال دموکراسی غرب به رهبری ایالاتمتحده آمریکا عقبنشینی کند، کل جبهه شرق تضعیف خواهد شد و هدف بعدی ایران و یا چین خواهند بود. شکست روسیه در این جنگ بهوضوح اهداف و برنامههای جمهوری اسلامی ایران و کشور چین برای ایفای نقش بیشتر در نظم نوین جهانی را تحتالشعاع قرار خواهد داد و سه یا چهار دهه به تأخیر خواهد انداخت.
سیاست چین در طول این یک سال در راستای دیپلماسی اقتصادی و سیاست خارجی سیال خود این بوده که از تنش با غرب پرهیز کنند؛ این سیاست کشور چین بعد از جنگ جهانی دوم بوده است که از مواهب و منابع رویدادها و تحولات بینالمللی استفاده کند اما هزینهای پرداخت ننماید؛ سیاستی که ترامپ (رئیسجمهور پیشین آمریکا) از آن با عنوان سواری مجانی در نظام بینالملل یاد میکند؛ اما تحولاتی که در آوردگاه روسیه و اوکراین در حال وقوع است مستقیماً بر منافع و جهتگیری سیاست خارجی چین تأثیر میگذارد و اگر آنها کنشی در این زمینه انجام ندهند اولاً از بازیگری نظام بینالملل در حاشیه میمانند و ثانیاً خود کشور چین به هدف بعدی غرب تبدیل خواهد شد.
معاون وزیر خارجه چین دو ماه بعد از آغاز جنگ روسیه و اوکراین رسماً اعلام کرده است که ما میدانیم که بعد از روسیه نوبت چین است و آمریکاییها جنگ رسانهای را علیه چین آغاز کردند و از حمایت تکنولوژیک و نظامی و اقتصادی چین از روسیه سخن میگویند. مشخص شدن مواضع چین و جمهوری اسلامی ایران در این جنگ میتواند این خط تقسیم بینالمللی بین جبهه شرق و غرب را شفافتر نماید. در جبهه و نظم شرقی نیز صحنهها، سطوح و جایگاه بازیگران و نحوه همکاری مشخص شده است و الآن اینها دنبال سهم گیری در شرایط بحران و دوران گذار نظم بینالمللی هستند. یکی از دلایل بیاعتنایی روسیه به چین و طرح صلح آن نیز همین است که این کشور در ابتدای این جنگ سکوت کرده است.
روسیه بهعنوان کسی که دست برتر و پیروز را در جنگ دارد، مهمترین هدفش جلوگیری از ناتو به شرق بود و الآن از مناطقی از اوکراین که تصاحب کرده است بهعنوان مناطق حائل با جبهه غرب و ناتو استفاده مینماید. عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین نیز در مناطق محدود و در راستای همین حائل سازی بین روسیه و ناتو است که اگر روزی اوکراین به ناتو پیوست این مجاورت جغرافیایی بین ناتو و روسیه به وجود نیاید. برای روسها این عمق استراتژیک بسیار مهم است و آمریکاییها نیز آخرین حربه که علیه این بازیگران منتقد به کار بردند این است که با حضور در عمق استراتژیک آنها، برای آنها دغدغه ژئوپلیتیکی ایجاد نمایند. در مورد چین و جمهوری اسلامی نیز همین موضوع صدق میکند، در مورد جمهوری اسلامی ایران، با طرح «توافق آبراهام» (طرح عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی) و تحرکاتی که در کشور جمهوری آذربایجان، اقلیم کردستان و توافقات با بحرین و امارات و کشورهایی که در حلقه اول همسایگی ایران قرار دارند عملاً در حال ایجاد دغدغه ژئوپلیتیکی هستند. در خصوص چینیها نیز در منطقه تایوان و در عمق استراتژیک چین مشغول ایجاد دغدغه ژئوپلیتیکی هستند. این حربه مشخصی از سوی ایالاتمتحده آمریکا علیه این بازیگران منتقد نظام بینالملل است. حمایت و حضور چین در این منازعه ژئوپلیتیکی میان روسیه و غرب برای آمریکاییها خیلی گران تمام میشود و به همین دلیل آنها دنبال کماهمیتجلوهدادن بازیگری چین و ناامید کردن اردوگاه شرق و بهخصوص روسیه هستند.
در آغاز جنگ روسیه و اوکراین پیشبینی میشد که اقتصاد روسیه ۱۲ درصد کوچکتر شود، اما در طول یک سالی که از شروع جنگ میگذرد، اقتصاد این کشور فقط ۳ درصد کوچکتر شده است و ارزش پول ملی این کشور نیز تقویت شده؛ این یکی از دستاوردهای بااهمیت برای روسها در شرایط جنگ و تحریم است؛ روسیه با چه سازوکاری موفق به خنثیسازی تحریمهای بینالمللی غرب و تابآوری در مقابل این تحریمها شد؟
مُدبر: اساسیترین راهی که آقای پوتین و روسیه در پیش گرفت، استفاده از نظام شایستهسالاری است. این سیاست را پوتین از سال ۲۰۰۰ که بر مسند قدرت نشست، در پیش گرفت. برخلاف تمام تبلیغاتی که علیه نظام سیاسی روسیه انجام میشود، روسیه یک نظام شایستهسالار است. پوتین از سال ۲۰۰۴ با یک برنامه مشخص قدرت را در دست گرفت. از آن زمان عمق استراتژیک و حوزه نفوذ فرهنگی روسیه را گسترش داد و این کشور بازمانده از ویرانه اتحاد جماهیر شوروی را به یک قدرت بینالمللی تبدیل کرد. اولین اقدام آقای پوتین بعد از تصاحب قدرت انجام اصلاحات ساختاری گسترده بود و کسانی را که دغدغه روسیه واحد و امنیت برونمرزی را نداشتند، کمکم حذف کرد.
اقدام دوم پوتین، کارکردن روی هویت ملی روسیه بود. با الحاق این چهار استان جدید به روسیه، این کشور به ۸۹ منطقه جمهوری و خودمختار با موزاییکی از اقوام و ادیان تقسیم شده است و اگر این سیاست شایستهسالاری نبود، این کشور نمیتوانست اینگونه منسجم عمل کند. به دلیل همین تنوع قومی و مذهبی است که آمریکاییها قبل از راهاندازی عملیات نظامی، یک جنگ تبلیغاتی و رسانهای باهدف ایجاد شورش در این کشور آغاز کردند؛ اما علیرغم تبلیغات کشورهای غربی، جز دو تجمع کوچک در سنپترزبورگ و مسکو، تجمعی علیه نظام سیاسی روسیه صورت نگرفت.
امروز مردم روسیه و بهخصوص نسل جوان آن به این نتیجه رسیدند که غرب دشمن آنهاست. یکی از محورهای اصلی سخنرانی آقای پوتین در مجمع فدرال در روز سهشنبه نیز همین تربیت نسل بود. هماینک ۴۵۰ هزار مدرسه در روسیه در حال تأسیس است و تحصیلات دانشگاهی نیز از ۴ سال به ۶ سال افزایش یافت تا سطح علمی دانشجویان افزایش پیدا کند. کشور روسیه در سالهای گذشته و از سال ۲۰۱۴ که کریمه به خاک این کشور الحاق شد، اقدامات ریشهای و زیرساختی برای مقابله با تحریمها انجام دادند. در سال ۲۰۱۴ بخشنامهای از سوی کرملین صادر شد مبنی بر اینکه دستگاههای دولتی کالایی که مشابه داخلی دارند را خریداری ننمایند، سرمایهگذاری زیادی در حوزه صنایع دانشبنیان انجام دادند، بانک مرکزی را بسیار قدرتمند کردند و این مسئله ارز چند نرخی و تبادل و … در این کشور وجود ندارد.
فساد زدایی گستردهای در اقتصاد و نظام سیاسی این کشور انجام شد و لابی غربگراها در وزارت خارجه روسیه که زمانی از قدرت زیادی برخوردار بودند، تضعیف شدند. یکی از مهمترین و ویژهترین اقداماتی که پوتین در دو دهه گذشته انجام داد، شایستهسالاری تربیت نیرو و ایجاد طرح مدیران آینده است. در کرملین یک بخشی وجود دارد و هدف آن شناسایی افراد مستعد برای مناصب مختلف است. الآن در روسیه برای هر وزارتخانهای چهار وزیر آمادهبهخدمت وجود دارد. همهچیز باید بر اساس سند راهبردی روسیه که گام اول آن روسیه ۲۰۲۴ و گام نهایی آن روسیه ۲۰۳۰ است، پیش میرود. همچنین کار کردن روی هویت ملی باعث شد که ما امروزه شاهد یک اجماع و همکاری ملی برای غلبه بر تحریمها باشیم و حتی همبرگر مکدونالد و کی اف سی که در روسیه و بر اساس یک خطای محاسباتی ایالاتمتحده آمریکا، تحریم شدند، توسط صنایع غذایی داخلی جایگزین شدند. غربیها فکر میکردند که میتوانند همان حربهای که در زمان گورباچف به کار بردند، میتوانند در زمان پوتین نیز کار ببرند و اگر مکدونالد و کی اف سی را تحریم کنند جوانان روسی به خیابانها میآیند و آنها را مطالبه میکنند. غربیها فکر میکردند که میتوانند همان حربهای که در زمان گورباچف به کار بردند، میتوانند در زمان پوتین نیز کار ببرند و اگر مکدونالد و کی اف سی را تحریم کنند جوانان روسی به خیابانها میآیند و آنها را مطالبه میکنند.
مجموعه این اقدامات و کاهش وابستگی به دلار و تکیهبر ذخایر طلا و افزایش این ذخایر، سرمایهگذاری روی ارزهای دیجیتال و مدیریت صحیح منابع توسط مدیران وطندوست، حذف مدیران دو تابعیتی بر اساس قانون اساسی و استفاده از منابع انرژی خود بهعنوان یک ابزار چانهزنی و برای وابسته کردن برخی کشورها، توانستند گامهای مهمی برای غلبه بر این تحریمها بردارند. سخنرانی روز سهشنبه پوتین در مجمع فدرال نشان داد که در صورت خطای راهبردی غرب، آنها بازنده این بازی خواهند بود و روسیه پیروز این جنگ خواهد بود و این به نفع جمهوری اسلامی ایران است که روسیه بهعنوان خط مقدم منافع جبهه شرق پیروز این نبرد باشد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که غربیها، بحث عضویت اوکراین در ناتو را بهعنوان یک مشوق برای ادامه جنگ مطرح کردند؛ ولی درنهایت خود غربیها به دلایل مختلفی، موافق پیوستن اوکراین به ناتو نیستند، آیا واقعاً کشورهای غربی به دنبال عضویت اوکراین در ناتو هستند و اگر پاسخ مثبت است با چه هدفی دنبال این عضویت هستند و چه چالشهایی بر سر راه عضویت اوکراین در ناتو وجود دارد؟
خرسند: همانطور که پیشتر عرض کردم ما در حال گذار از نظم بینالمللی تکقطبی و ورود به یک نظم نوین بینالمللی هستیم که میتواند یک نظم دوقطبی بین آمریکا و روسیه و یا یک نظم چندقطبی باشد. نکتهای که در اینجا مهم است، نوع نگاه آمریکاییها به این نظم نوین جهانی است. آمریکاییها در طول سالهای گذشته، برای حفظ وضع موجود، امتیازهای مختلفی را به بازیگران منتقد بینالمللی دادند؛ بهعنوانمثال به چین اجازه دادند که به عضویت سازمان تجارت جهانی درآید، روسها را به عضویت جی ۸ (گروه ۸) درآوردند، اگرچه روسیه بعد از جنگ اول اوکراین در سال ۲۰۱۴ از این گروه اخراج شد؛ اما راهبردی که الآن در پیش گرفتند دست گذاشتن روی عمق استراتژیک این کشورها است. عدم گسترش ناتو به شرق روسیه، پس از فروپاشی شوروی همواره جز خطوط قرمز روسیه بوده است، آمریکاییها نیز شفاهاً متعهد به این موضوع شدند؛ اما کمکم این گسترش ناتو به مرزهای شرقی روسیه اتفاق میافتد و همین موضوع موجب افزایش تنشهای میان روسیه و ناتو میشود؛ چراکه پیوستن جمهوریهای استقلالیافته از اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان خارجِ نزدیک و حیاطخلوت روسیه، جز خطوط قرمز روسیه بوده و هست.
بهزعم بنده این پیشنهاد عضویت اوکراین در ناتو درِ باغ سبزی برای زلنسکی بود که بویی از سیاست و روابط بینالملل و حکومتداری نبرده است. همین ضعف زلنسکی باعث شد تمام زیرساختها و نیروهای نخبه اوکراین، فدای زیادهخواهیهای غرب شود. یکی از دلایلی که غربیها سلاح راهبردی در اختیار اوکراین قرار نمیدهند، صرفنظر از فقدان نیرو و دانش استفاده از این سلاحها در اوکراین، این است که کشورهای غربی و در رأس آنها ایالاتمتحده آمریکا به دنبال موازنه سازی در این منطقه هستند. غربیها به دنبال فرسایشی و طولانی کردن این جنگ در عمق استراتژیک روسیه برای تضعیف این کشور هستند و با ایجاد دغدغه ژئوپلیتیکی در عمر استراتژیک کشورهای منتقد نظام بینالملل از همپوشانی و همافزایی آنها برای تغییر نظام بینالملل استفاده میکنند. در مقابل نیز روسها با یک استراتژی خیلی دقیقی از این مناطقی که تصرف کردند در حال دفاع هستند؛ چراکه هدف روسیه اشغال اوکراین نبوده است و روزهای اول که تا ۲۰ کیلومتری اوکراین پیش رفتند، صرفاً میخواستند نشان دهند که این امکان وجود دارد و اگر روزی اراده کند میتواند کل جغرافیایی اوکراین را اشغال کنند تا قدرت چانهزنی خود را در مذاکرات با غرب بالا ببرند. آمریکا امروز از همپیمانانش برای تضعیف منتقدین استفاده میکند، بدون اینکه کمترین آسیب ببیند. در مقابل روسها با علم به اینکه اوکراین قربانی اهداف توسعهطلبانه غرب شده است و با فرض اینکه این کشور روزی عضو ناتو خواهد شد، به دنبال ایجاد یک منطقه حائل هستند. روسها برای خروج از اوکراین سه شرط مطرح کردند: نخست اینکه قانون اساسی این کشور تغییر کند و آنها متعهد شوند که هیچوقت عضو ناتو نشوند، دوم این کشور دست از نظامیگری و برگزاری رزمایشهای مشترک با کشورهای عضو ناتو و بهخصوص ایالاتمتحده آمریکا بردارد و سوم اینکه الحاق کریمه به روسیه را به رسمیت بشناسند و دونتسک و لوهانسک به یک منطقه مختار خودمختار تبدیل شوند. همه این شرایط به جهت جلوگیری از گسترش ناتو به شرق است.
رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا سه تا چهار ماه قبل از شروع جنگ گفته بود که روسیه در حال تدارک حمله نظامی به اوکراین است و در طول این مدت، پوتین نیز بهصراحت از رد هرگونه گونه اقدام نظامی علیه اوکراین سخن میگفت، ولی درنهایت شاهد حمله نظامی روسیه به اوکراین بودیم؛ این اقدام روسیه شاید از منظر نظام بینالملل که مبتنی بر آنارشی و زور است، قابل توجیه باشد، اما این سیاست اعلانی روسیه که با اطمینان هرگونه اقدام نظامی علیه اوکراین را رد میکرد، از منظر افکار عمومی خیلی قابل توجیه نیست، این تناقض سیاست اعلانی و اعمالی روسیه چگونه قابل تفسیر است؟
مُدبر: ارتش فدراسیون روسیه به اوکراین حمله نکرده است، بلکه پاسخ تجاوزت چند ماه اخیرِ ۶۰ هزار نیروی نظامی اوکراین در منطقه دونباس را داده است. کشور اوکراین در ماههای اخیر، برخلاف توافق «مینسک» که یک منطقه حائلی بین جداییطلبان و ارتش این کشور مشخص کرده بود تا طبق مدل «اشتان مایر» بتوانند سرنوشتشان را مشخص کنند، به نقض آتشبس پرداختند و با پرتاب موشک و گلولههای بالای کالیبر ۱۲۷، صدها نفر از زنان و کودکان روس تبار را در منطقه دونباس هدف قرار دادند. روسها پس از یک سال اقدامات دیپلماتیک و سه ماه صبر در برابر اقدامات نظامی اوکراین علیه ۱۳ میلیون روس تبار وارد عملیات ویژه نظامی شدند، همانطور که آقای پوتین روز سهشنبه در سخنرانی مجمع فدرال اشاره کردند، غربیها به دنبال پاک کردن این حافظه تاریخی هستند.
اوکراین قبل از آغاز جنگ حتی به مهدکودک و آسایشگاه سالمندان روس تبارها نیز حمله میکردند و در طول چند ماه قبل از آغاز جنگ نیز پوتین مقامهای غربی و بهخصوص فرانسه و آلمان را بهعنوان ضامنان توافق مینسک دعوت کرده بود و مستندات این تجاوز نظامی اوکراین را به آنها نشان داد تا بلکه جلوی این مناقشه را بگیرد؛ اما در یک هفته مانده به شروع عملیات نظامی روسیه، شرایط بهاندازهای بحرانی شد که ۶۰ هزار نیروی اوکراینی آماده یک حمله زمینی به استانهای جداییطلب و قتل و عام میلیونها روس تبار ساکن این مناطق بودند. همین افراد ضد روس که در سال ۲۰۱۴ با کودتا رئیسجمهور قانونی اوکراین آقای یانوکوویچ را برکنار کردند و نسلکشی بیسابقهای علیه روسها به راه انداختند، در یک مورد آن در سال ۲۰۱۴ در اودسا یک سالن همایش کارگری را بستند و صدها نفر از روس تباران را زندهزنده سوزاندند. در ماههای آخر منتهی به جنگ نیز بیش از ۴ هزار نفر از روس تباران در اثر موشکباران اوکراین کشته شدند و اگر روسیه بخش عمدهای از اینها روستباران را از مرز خارج نمیکرد، تعداد تلفات خیلی بیشتر میشد؛ به همین دلیل روسیه وارد منطقه دونباس شد تا از این نسلکشی جلوگیری نمایند.
چرا در همان زمانی که این اقدامات علیه روس تباران انجام میشد، آقای پوتین با قاطعیت از عدم اقدام و حمله نظامی به اوکراین سخن میگفت؟
مُدبر: موضع پوتین در تمام مذاکرات این بود که اگر این حملات نظامی را علیه مردم بیدفاع روستبار را متوقف کنید، ما هیچ اقدام نظامی انجام نمیدهیم، اما روسیه نمیتوانست در مقابل حملات مداوم و سلاخی ۱۳ میلیون روس تبار بیتفاوت باشد. روسیه تا قبل از شروع جنگ همه راههای دیپلماتیک را برای جلوگیری از این اتفاق آزمود. آمریکاییها در این زمینه یک جنگ تبلیغاتی را آغاز کردند، ازیک طرف روسها را وادار به اعلام عدم اقدام نظامی میکردند و طرفی دیگر اوکراینیها را تشویق به اقدام نظامی علیه روسیه میکردند. اگر روسها در اطراف نیروگاه هستهای زاپوریژیا منطقه حائل ایجاد نمیکردند، اوکراینیها این نیروگاه را منهدم میگردند. ضعف اساسی روسیه در این جنگ، نداشتن رسانه است و جبهه غرب با این جنگ تبلیغاتی، باعث سوگیری شناختی نسبت به روسیه میشود؛ عملیات نظامی ویژه روسیه یک تجاوز نظامی نبود، بلکه یک ابتکار عمل برای محافظت از جان بیش از ۱۳ میلیون روس تبار بود که به درخواست آنها بهصورت کاملاً مشروع انجام شد.. اقدام نظامی ایالاتمتحده آمریکا در اقصی نقاط دنیا و قتل و کشتار آنها مورد مخالفت سازمانهای بینالمللی قرار نمیگیرد اما این اقدام روسیه که بر اساس توافق مینسک و منشور سازمان ملل متحد، یک اقدام مشروع و قابل دفاع است، اینچنین مورد هجمه قرار میگیرد.
همانطور که استحضار دارید، در چند ماه اخیر اوکراین موفق شد بخشی از سرزمینهای تصرفشده توسط روسیه را بازپس بگیرد، با توجه به این پیشرویهای اوکراین و همچنین موازنه سازی که در این منطقه در حال انجام است، دورنمای جنگ اوکراین را چگونه ارزیابی میکنید؟
خرسند: در خصوص این موضوع مخاطبان را به اجلاس اخیر امنیتی مونیخ ارجاع میدهم. در اجلاس اخیر مونیخ، رهبران اروپا بهصراحت از ادامهدار بودن جنگ سخن گفتند و بهطور مشخص صدراعظم آلمان اشاره کرد که حتی فکر کردن به پایان زودهنگام جنگ، تا حدودی سادهانگارانه است. وضعیت فعلی جنگ بهگونهای است که آمریکاییها علیرغم حمایتهای همهجانبه اوکراین، حاضر نیستند سلاحهای راهبردی در اختیار این کشور قرار دهند. گرچه در روابط بینالملل نمیتوان بهصورت قطعی در خصوص وقایع اظهارنظر کرد، اما حداقل تا یک سال آینده دورنما و چشماندازی برای پایان این جنگ وجود ندارد.
بر اساس دادههای موجود و صحبتهای رهبران اروپایی میتوان تحلیل کرد که این جنگ تا یک سال آینده ادامه پیدا خواهد کرد، فضای فعلی ایجاد شده است تا این جنگ فرسایشی و بلندمدت شود و البته دامنه جنگ نیز گستردهتر خواهد شد و کشورهایی مانند بلاروس و لهستان نیز ممکن است درگیر این جنگ شوند، اما این جنگ یک جنگ جهانی نخواهد بود و من معتقدم که آن جنگ بزرگ و جنگ هژمونی که در انتهای دوران گذار نظم بینالمللی روی خواهد داد، در آینده نزدیک به وقوع نخواهد پیوست؛ اما قطعاً در پایان دوران گذار نظم بینالمللی شاهد یک جنگ هژمونیک بین ایالاتمتحده آمریکا و چین خواهیم بود و در یک سال آینده نیز این جنگ ادامه پیدا خواهد کرد؛ اما درنهایت با حفظ این مناطق حائل بین روسیه و اوکراین خاتمه پیدا خواهد کرد.
جمعبندی: برآیند صحبتها و نتیجهگیری نشست این بود که آقای پوتین به برخی از اهداف اساسی خود در جنگ اوکراین دست یافته است، اما این اهداف بهصورت کامل محقق نشده است و تا نهادینه کردن و تثبیت این اهداف راه زیادی در پیش دارد. جامعه جهانی نیز ممکن است درنهایت بر دستاوردهای روسها صحه بگذارند، اما در کوتاهمدت نوک پیکان انتقادات جامعه بینالملل متوجه روسیه خواهد بود. نکته مهم این است که در چند دهه اخیر بیشتر جنگها با مذاکره پایان یافته است؛ چراکه کشورها دیگر مانند امپراتوریهای سابق به دنبال کشورگشایی و توسعه متصرفات خود نیستند؛ بلکه بیشتر به دنبال حفظ عمق استراتژیک، گسترش حوزه نفوذ و همچنین تثبیت موقعیت خود جهت دستیابی به موقعیت برتر در مذاکرات هستند. اما در خصوص دورنمای مذاکره پایان جنگ اوکراین نیز مشخص است با توجه به شرایط میدانی، دو طرف در آینده نزدیک پای میز مذاکره حاضر نخواهند شد.
برخی کارشناسان پیشبینی میکنند به دلیل اینکه اهداف غربیها در این جنگ محقق نشده است و روسیه نیز اینقدر ضعیف نیست که غربیها بتوانند این کشور را وادار به عقبنشینی و یا پایان بخشیدن به جنگ نمایند، این جنگ ممکن است تا سال ۲۰۲۵ نیز تداوم یابد. در طرف مقابل نیز کشور روسیه بهخوبی میداند که طولانی و فرسایشی شدن جنگ و همچنین اعمال تحریمهای شدید، در بلندمدت باعث تضعیف این کشور در نظام بینالملل خواهد شد. به همین دلیل سرنوشت جنگ اوکراین به مذاکرات پشت پرده میان ایالاتمتحده آمریکا و روسیه گره خورده است و باید ببینیم که در این مذاکرات چه سرنوشتی برای جنگ اوکراین رقم خواهد خورد.