به گزارش مشرق، موازنهسازی دیپلماتیک دولت سیزدهم پس از موفقیت در ایستگاه ریاض، سیگنالهایی برای رسیدن به قاهره به عنوان دومین کشور مهم جهان عرب ارسال میکند. گرچه با توجه به تمام متغییرهای موثر در رابطه ایران و مصر باید با احتیاط درباره آن سخن گفت اما میتوان با قاطعیت تصریح کرد که خاورمیانه و شمال آفریقا با رنسانسی از تعریف منافع خود روبروست و نشانههای مشهود آن هم میانجگیریهای بغداد برای عادیسازی روابط میان تهران با ریاض و سپس قاهره است یا تکاپوی پایتختهای منطقه برای تثبیت جایگاه خود در زمین روابط با ایران یا حتی آغوشگشایی اتحادیه عرب به روی فرزند زخمی خود یعنی سوریه.
مروری بر فرازونشیبهای روابط ایران و مصر
پرونده ایران در مسیر خروج از میز «عباس کامل» مأمور اداره سرویس امنیت و اطلاعات مصر و ورود به میز «سامح شکری» وزیر خارجه این کشور، گرچه راه طولانی در پیش دارد اما سیگنالهای ارسالی و دریافتی به قاهره و از قاهره نشان میدهد، دو کشور دستکم برای گام نهادن در چنین مسیری از اراده کافی برخوردارند. اینکه اما چرا دو کشور مسلمان و مهم منطقه به چنین نقطهای از تعاملات دیپلماتیک رسیدند، خود حدیث مفصلی دارد که شاید شروع آن را بتوان دخالت احساسی در رابطه مردم ایران و شاه مخلوع آنها بود. تنها خواست مردم ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷، احترام به حق آنها در تعیین سرنوشتشان بود و انورسادات رئیسجمهور وقت مصر با استقبال از «محمدرضا پهلوی» به این حق بیاحترامی کرده بود.
این اقدام آغاز سردی در روابط دو کشور بود وگرچه به تنشی خاص در چهاردهه گذشته منجر نشد اما بسیاری از فرصتهای سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی و هنری را از دو کشور صاحب تمدن گرفت. پایان دادن به این سردی با توجه به تمام پارامترهای موثر در منطقه و روابط دو جانبه آسان نخواهد بود اما ایران با عبور از گذشته همواره کوشیده است راهی به آینده و برای آینده میان خود و مصر بیابد. سفر رئیس دولت دهم به قاهره در سال ۹۱ و نیز حضور محمد مرسی در تهران برای شرکت در اجلاس عدم تعهد، تلاش برای آغاز دوره تازه در روابط دو کشور و نشانه این عبور بود که تهران تلاش کرد از حضور «محمد مرسی» رئیسجمهور اخوانی مصر، بیشترین بهره را بَرَد اما این تلاشها قربانی برخی حاشیهها شد و راه به جایی نبرد.
پرونده روابط میان ایران و مصر در دولتهای یازدهم و دوازدهم مسکوت ماند تا در دولت سیزدهم و به سبب نگاه ویژه به ظرفیتهای منطقهای بار دیگر گشوده شود و در دستور کار جدی قرار گیرد. گرچه گفتوگوهایی میان مقامات امنیتی و اطلاعاتی دو کشور در جریان بود اما نخستین سیگنال قابل توجه ارسال شده از سوی مصر، مخالفت قاهره با ایجاد ائتلافی نظامی-سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه بود. پیشنهادی که «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا تیرماه سال گذشته به جده عربستان برد اما با تمام رایزنیهای و وعدههای تهدید و تطمیع به سران کشورهای عربی، نتوانست آن را به مرحله اجماع رساند. با ارسال این پیام مثبت و گفتوگوی کوتاه حسین امیرعبداللهیان و ژنرال عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور مصر، در حاشیه نشست بغداد-۲، گمانهها درباره آغاز روندی که به تنشزدایی بیشتر میان تهران و قاهره منجر شود، دامن زد.
در جریان این نشست، همانجایی که روزنامه رایالیوم به نقش پررنگ ایران اشاره و امیرعبداللهیان را ستاره این نشست دانسته بود؛ وزیر امورخارجه کشورمان از تلاش السودانی همتای عراقی خود برای میانجیگری میان ایران و مصر سخن گفت و سرانجام این گمانهها، نیمه اسفند سال گذشته و با علنی شدن آغاز روند عادی سازی در روابط ایران و عربستان، جدیتر از هر زمان دیگری در رسانهها مورد توجه و تحلیل قرار گرفت و روزنامه الشرقالاوسط از کانال ارتباطی مستقیم میان ایران و مصر سخن گفت که بدون واسطه در جریان است.
این میان سفر آبان سال گذشته «علی سلاجقه» معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست ایران به مصر به منظور شرکت در حاشیه اجلاس آب و هوا (کوپ ۲۷) و انتقال شفاهی پیام آیتالله سید ابراهیم رئیسی به رئیسجمهور مصر هم از تحولات مثبت در روابط تهران و قاهره ارزیابی میشود.
سخنگوی وزارت امورخارجه هم اسفند سال گذشته و در نشست خبری خود، مصر را کشور مهم و برای ایران توصیف و تاکیدکرد که منطقه به ظرفیت مثبت و هم افزایی تهران و قاهره نیاز دارد، در روابط هم به ضرورت برداشتن گام های جدید برای ارتقای مناسبات دو کشور معتقد هستیم. هفتم فروردین هم «احمد عیسی» وزیرگردشگری مصر اعلام کردکه کشورش به شهروندان ایرانی روادید گردشگری می دهد.
در نهایت نیمه اردیبهشت سال جاری پایگاه خبری العربی جدید به نقل از دو مقام عراقی در وزارت امور خارجه و دفتر مشاور امنیت ملی این کشور از برگزاری نشست نمایندگان طرفهای مصری و ایرانی با میانجیگری عراق در ماه میلادی گذشته خبر داد تا مجموعه گمانهزنیها پررنگتر از همیشه پیرامون روابط ایران و مصر در محافل سیاسی و رسانهای پیگیری شود.
برقراری روابط میان ایران و مصر، گرچه در گامهای نخست و بسیار ابتدایی خود است اما با توجه به سیاست خارجی دولت سیزدهم و اصرار به گسترش جغرافیایی که بتواند منافع ملی ایران را حفظ کند، برقراری این رابطه دستکم در بعد تجاری و اقتصادی چندان دور از ذهن نیست اما ایران از این برقراری رابطه با مصر چه سودی خواهد برد؟ سادهترین پاسخ شاید این باشد که مصر دروازه ورود به آفریقاست و آفریقا قارهایست که همزمان هم قابلیت صادرات منابع خود را دارد و هم توان جذب سرمایهها و سرمایهگذاران خارجی. مصر عضو پیمان «کومسا»ست؛ پیمانی که ۱۹ کشور آفریقایی با جمعیتی ۴۰۰ میلیونی عضو آن هستند.
ایران پیش از این تلاشهایی را در جهت ایجاد بانک مشترک و شرکتهای صنعتی و تجاری داشته است که با آغاز روند عادیسازی روابط میتوان به تثبیت و گسترش این اقدامات امید بیشتری داشت. جمعیت ۱۰۰ میلیونی مصر میتواند بازار قابل قبولی برای محصولات ایرانی باشد که پیشنیاز آن شناسایی نیازهای این بازار هدف و توان تولید در داخل است. با توجه به تجربه جمهوری اسلامی در عرصه کشتیرانی و جغرافیای مصر، این تجربه میتواند برای هر دو کشور ارزش افزوده تولید کند. اعراب از دیرباز خواستگار پروپاقرص فرش و پسته و زعفران ایران بودند و مصر هم از این قاعده مستثنا نبوده است.
دانش پزشکی و دارویی ایران در منطقه حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و دانشهای نوبنیانی چون نانوتکنولوژی و حوزه هواوفضا میتواند در بلندمدت میان دو کشور پل ارتباطی مستحکمی برقرار کند و در نهایت تجربه جمهوری اسلامی ایران در توان نظامی و تسلیحات دفاعی هم میتواند مشتری خوبی مانند قاهره داشته باشد و تمام این ظرفیتها به منظور عبور از حالت بالقوه و رسیدن به حالت بالفعل نیازمند اقداماتی هم در حوزه سیاسی و هم اقتصادی است.
مصر هم جمهوری اسلامی ایران را به عنوان شاهراه ارتباط با آسیا و به ویژه قفقاز و آسیای شرقی میداند و در ارزیابیهای تجاری خود امیدوار است با آغاز عادی سازی روابط بتواند از بازار انرژی ایران بهره بیشتری بَرَد.
روابط تهران-قاهره به نفع و ضرر کیست؟
دور تند تحولات در خاورمیانه و نقشآفرینی ممتاز ایران در این تحولات مشهود و ملموس است اما همانگونه که عادیسازی رابطه با ریاض آسان نبود، درباره قاهره هم آسان نخواهد بود. ایران و مصر به عنوان دو تمدن کهنِ زمین، برای رسیدن به سطحی از روابط باید از بندهای بسیاری رها شوند که مهمترین آن توطئههای رژیم صهیونیستی و دخالتهای آمریکاست.
تلآویو پس از پیمان کمپدیوید، خطری از سوی قاهره متوجه خود نمیداند اما رابطه با ایران خط قرمزی است که به این راحتی اجازه عبور از آن داده نخواهد شد. نشانه روشن آن هم تحلیلهای منتشر شده در رسانههای عبریزبان درباره تحرکات دیپلماتیک تهران به صورت عام و تلاشها برای ایجاد رابطه میان دو کشور به صورت خاص است. پایگاه خبری مکور راشون در همان دوران آغاز عادیسازی روابط ایران و عربستان، نگرانی خود را از آغاز دومینویی که به همگرایی بیشتر کشورهای منطقه با ایران منجر خواهد شد، نشان داد و تصریح کرد: «با توجه به کم رنگ شدن نقش ایالات متحده و تبدیل شدن چین به یک کشور تأثیرگذار در منطقه می توان منتظر این بود که مصر، امارات و بحرین بزودی در کشتی همگرایی با ایران سوار شوند». این نگرانی پس از سفر آیتالله رئیسی به سوریه هم به شکلهای دیگری تکرار شد تا نشان دهد تلآویو تا چه اندازه نگران تحولاتی است که در منطقه ایجاد شده، تحولاتی که به نظر میرسد برای مردمان و دولتهای قانونی خاورمیانه، ثبات و برای این رژیم تلاطم و طوفان است.
در ارزیابی و تحلیل روابط ایران و قاهره نباید از روابط استراتژیک مصر با ایالات متحده آمریکا غفلت کرد. واشنگتن به مصر پس از مرسی، نگاه ویژه دارد و حاتمبخشیهای زیادی میکند و با این توصیف نمیتوان انتظار داشت در قاهره به یکباره چنین منبعی از کمکهای اقتصادی را در معرض خطر قرار دهد. روابط ایران و مصر در کنار این متغییرها، متاثر از پارامتر دیگری هم است که بهبود در شاخصهای آن، امیدها برای نزدیکی تهران و قاهره را پررنگتر ساخته است و آن تاثیر روابط تهران-ریاض بر آینده روابط تهران-قاهره است. به نظر میرسد با بهبود این روابط، قاهره ملاحظات خاص خود در این زمینه را کنار خواهد گذاشت و میتوان گفت آغاز عادیسازی روابط ایران و عربستان، چراغ سبزی برای مصر ارزیابی میشود.
در نهایت برای سخن گفتن از روابط گرم تهران-قاهره با توجه به مجموعه عوامل و متغییرهای موثر هنوز زود است و گمانهزنیها گرچه با خوشبینی دنبال میشود اما باید به واقعیات بسیاری در ایجاد و تثبیت این روابط دقت کرد. «حسنین هیکل» روزنامهنگار فقید مصری سال ۲۰۱۵ در توصیف رابطه ایران و مصر گفته بود «مصر با نوعی بحث و جدل برسر استقبال از ایران و یا عدم از استقبال از این کشور در جدال است اما تلاشهای زیادی برای نزدیکی وجود دارد». بحث و جدلی که به نظر میرسد تاکنون هم ادامه یافته است و هم مصر و هم تهران ملاحضات خاص خود را در این زمینه دارند. گفتوگوهای میان دو کشور شاید در مرحله نخست تنها به آزادسازی برخی زندانیان یا آغاز روند پذیرش گردشگران ایرانی و مصری در کشورهای یکدیگر باشد اما واقعیت آن است که ثمره سیاست صبوری در دیپلماسی، هم برای ایران، هم منطقه و هم مصر شیرین خواهد بود. این روند بلوک قدرتی را در غرب آسیا و شمال آفریقا شکل خواهد داد که در نهایت به افول هرچه بیشتر هژمونی آمریکا منجر میشود و نقشآفرینان جدید منطقه ضمن تلاش در راستای کوتاهساختن دست واشنگتن، جهان اسلام را از توطئههای غرب در منطقه دور نگه میدارد. با تسهیل روابط میان تهران و قاهره میتوان بیش از گذشته به کاستن از شدت جنایات صهیونیستها در مناطق اشغالی فلسطین امیدوار بود.