به گزارش مشرق، کلاف پیچیده برجام بهترین تعبیر برای وضعیت کنونی توافق هستهای است که ۸ سال از عمر آن و ۵ سال از به کما رفتن آن میگذرد و با گذشت زمان، این کلاف پیچیدهتر از قبل میشود.
هر چند از سال ۹۹ و پس از روی کار آمدن دولت بایدن و ادعای دموکراتها مبنی اتخاذ دیپلماسی و بازگشت به این توافق، مذاکرات غیر مستقیم بین ایران و آمریکا با واسطهگری تروئیکای اروپایی از آن مقطع تا کنون در گرفته اما این سلسله گفتوگوها همچنان به نتیجه نرسیده و با شرایط موجود، آینده آن در هالهای از ابهام قرار دارد.
گره کار کجاست؟
اختلافات موجود بین ایران و آمریکا فراتر از آن است که بتوان آن را محدود به مسئله خاصی کرد. ایالات متحده پس از خروج از برجام و با اعمال تحریمهای گسترده و به عبارتی زدن غل و زنجیرهای فراوان به پای این توافق، راه را برای بازگشت به نقطه گذشته سخت و سختتر کرده و خواستههایی هم که دارد فراتر از مرزهای توافق ۲۰۱۵ است اما مطالبه ایران، احیای همان توافق پیشین است؛ نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر.
دولت دموکرات بایدن با ادامه سیاست فشار حداکثری ترامپ و ضربه به اقتصاد ایران در پی اخذ امتیازات گستردهتر در حوزههای گوناگون و محدودیتهای بیشر است که مانع بزرگی برای احیای توافقی است که ایران و ۱+۵ به آن دست یافته بودند.
آمریکا به دنبال امتیازات بیشتر و برجامهای گستردهتر است
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به دلایل عدم بازگشت آمریکا به برجام به مهر میگوید: «عدم تحقق خواستههای آمریکا در برجام یکی از دلایلی است که باعث شده این کشور به مذاکره برای رفع تحریمها بازنگردد.ایالات متحده آمریکا به دنبال برجام پلاس، برجام منطقهای، برجام موشکی، قطع همکاریهای نظامی ایران با روسیه و کاهش همکاریهای اقتصادی با چین است و تا زمانیکه به این خواستههای خود نرسد به برجام بازنخواهد گشت. جمهوری اسلامی ایران در این راستا اعلام کرده که نه تنها این خواستههای آمریکا را اجابت نخواهد کرد بلکه برخلاف خواسته آنها نیز عمل خواهد کرد.»
وی ادامه میدهد: «جمهوری اسلامی ایران در برنامههای هستهای قدمهای بسیار بلندی را برداشته و تا بالای ۶۰ درصد غنی سازی را انجام داده، از طرفی صنایع پهپادی و موشکی ایران بسیار گسترش پیدا کرده و در منطقه غرب آسیا به موفقیتهایی دست یافته است.»
ابوالفتح با بیان اینکه برای برجام آینده قابل پیشبینی را متصور نیستیم، تاکید میکند: «در بحث برجام توافقی را شاهد نخواهیم بود بلکه حالت «تعلیق» را در برجام شاهد هستیم؛ از طرفی آمریکا به برجام برنمی گردد و از سویی دیگر ما شاهد دنیای بدون برجام هم نیستیم چرا که ورود به آن فاز، معانی خاص خود را دارد. بنابراین با وجود اینکه مذاکراتی در جریان نیست و ایران به غنی سازی بالای ۶۰ درصد رسیده اما آمریکاییها همچنان تاکید میکنند که خواهان انجام مذاکره هستند. اگر مذاکرهای نباشد قاعدتاً باید جنگ اتفاق افتد اما چون آمریکاییها نمیخواهند بجنگند لذا ترجیح میدهند حتی اگر توافقی حاصل نشود به شکل فرمالیته و تشریفاتی بحث مذاکرات برجامی و یا دیپلماسی همچنان مدنظر باشد.»
کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به اختلافات باقی مانده در برجام، میگوید: «حتماً اختلافات باقیمانده جزو مسائل حیاتی است. هرچند ۷۰ درصد اختلافات حل شده اما موضوعاتی که باقی مانده شاید به لحاظ ادبی تعدادش کم باشد اما حائز اهمیت است.»
وی با بیان اینکه آینده ایران برای ایالات متحده مهم است، خاطرنشان میکند: «آمریکا میخواهد در مذاکرات هستهای جامع حتماً مفاد موشکی، پهپادی، سرنوشت نیروهای ایران در سوریه و همچنین روابط ایران با گروههای مقاومت در فلسطین مشخص شود. بنابراین خواستهای آمریکاییها در برجام جزو موضوعات بسیار کلان و در سطح حاکمیتی است و بهخاطر همین موضوعات، برجام در چنین وضعیتی قرار دارد.»
ضریب دادن به خواسته یانکیها در ایران
به اذعان تحلیلگران و بسیاری از کارشناسان، مطالبات آمریکا برای احیای توافق هستهای نامشروع و بیارتباط به برجام ۲۰۱۵ است و هدف آنها از روند فرسایشی کنونی، امتیازگیری بیشتر از ایران است اما در کمال تعجب شاهدیم که برخی رسانههای غربگرا در داخل ایران، در حال تئوریزهکردن خواستههای آمریکاییها هستند.
اخیراً یکی از روزنامههای ایران با برجستهکردن و روی جلد بردن مواضع دو تن از تحلیلگران ایرانی حاضر در آمریکا که همکاری تنگاتنگی با دولتهای دموکرات آمریکا دارند، از توافق جامع منطقهای به جای برجام سخن گفته است.
در بخشی از مقاله «علی واعظ» مدیر برنامه ایران در گروه بینالمللی بحران و «ولی نصر» مشاور ارشد اسبق فرستاده ویژه آمریکا در امور افغانستان و پاکستان با عنوان «یا رومی روم یا زنگی زنگ» آمده است:
«غرب در دیپلماسی هستهای خود در قبال ایران، معاملات محدود و مبتنی بر مبادله را دنبال کرده است. بهعنوان مثال، بسیاری از مفاد برجام به مرور زمان در حال منقضی شدن هستند و در این توافق از روی عمد مسائل منطقهای از جمله تأمین مالی ایران برای گروههای مسلح نادیده گرفته شد، چراکه سیاستگذاران غربی معتقد بودند که نمیتوانستند همزمان هم به توافق هستهای دست یابند و هم تنشهای دیگر را رفع کنند. آنها تصمیم گرفتند که بهتر است ابتدا بر روی توقف برنامه هستهای ایران تمرکز کنند. سپس مذاکرهکنندگان در آینده میتوانند به مسائل دیگر بپردازند.
اما این رویکرد محدود دیگر قابلاجرا نیست. برنامه هستهای ایران پیشرفتهتر از آن است که محدودیتهای موقت و اقدامات شفاف بتواند نگرانیهای غرب و اسرائیل را کاهش دهد. ایالاتمتحده همچنین نشان داده است که نمیتواند به تعهدات خود پایبند باشد، و این امر باعث میشود که غرب نتواند منافع اقتصادی موثر و پایداری را که ایران به دنبال آن است، ارائه دهد. اروپاییها نیز به نوبه خود ثابت کردهاند که نمیتوانند بدون موافقت آمریکا به وعدههای اقتصادی خود به ایران عمل کنند. شکست برجام نشان داد که یک توافق هستهای زمانی موفق است که مستلزم کاهش تنش ایران با همسایگان خود باشد. زمانی که برجام در سال ۲۰۱۵ نهایی شد، عربستان سعودی و امارات متحده عربی این توافق را بهعنوان یک چک سفید امضا به ایران تلقی کردند که به تهران اجازه میدهد نقشآفرینی خود را در امور کشورهای عربی عمیقتر کرده و برنامه موشکهای بالستیک خود را بیشتر گسترش دهد. در نتیجه، آنها «ترامپ دلسوز» را ترغیب کردند که از این توافق خارج شود. او هم اشتباه کرد و درخواست آنها را پذیرفت.
سالها گذشت و حالا این کشورهای عربی دریافتهاند که کشتن این توافق اشتباه بزرگی بوده است. پایان برجام، ایران را تهاجمیتر کرد و فعالیتهای پیشرفته هستهای ایران را به فهرست نگرانیهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، اضافه کرد. اما اگرچه این کشورها نمیتوانند توافق هستهای را احیا کنند، اما نگرانی آنها در مورد ایران، بهطور متناقضی، یک توافق بزرگتر و منطقهای را به یک احتمال واقعی تبدیل کرده است. دلیلش این است که در تلاش برای محدود کردن حملات ایران به سرزمینهای خود، کشورهای حاشیه خلیجفارس به شیوههایی با ایران وارد معامله شدند و شرایطی ایجاد شد که از اوایل دهه ۲۰۰۰ سابقه نداشته است. در ماه آگوست گذشته، کویت و امارات متحده عربی روابط دیپلماتیک کامل با ایران را احیا کردند و در ماه مارس، ایران و عربستان سعودی پس از هفت سال قطع رابطه، در توافقی با میانجیگری چین، روابط خود را عادی کردند. این توافقات بدین معناست که اکنون برای قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه (به استثنای اسرائیل) امکان آغاز گفتوگوی منطقهای با ایران وجود دارد؛ گفتوگویی که هدف آن دستیابی به آنچه همه طرفهای بالقوه ادعا میکنند و میخواهند، است: افزایش امنیت گسترش تجارت و ایجاد منطقه عاری از سلاح هستهای در خلیجفارس.
برجام؛ احیا یا مرگ دائم؟
در حال حاضر نمیتوان تصور دقیقی در خصوص آینده برجام داشت و به دلیل پیچیدگیها و الزامات دنیای سیاست، احیا یا مرگ آن محتمل است اما آن چیزی که قطعی است، عدم امکان ادامه شرایط موجود و «وضعیت تعلیقی» است که در سالهای اخیر پیرامون این مسئله شاهدیم.