به گزارش مشرق، انتقادات مختلفی به عملکرد صداوسیما در سالهای اخیر شده است و شاید خیلی از آنها موضوعات مهمتر و اساسیتری نسبت به روند پخش فیلمهای سینمایی به نظر برسند. این هم اما بهواقع موضوع مهمی است که نسبت بخش عمدهای از مخاطبان داخل کشور را با تلویزیون تعیین میکند. مساله این است که تلویزیون دیگر مثل سابق مرجعیت معرفی فیلمهای سینمایی را در دست ندارد، به نظر میرسد علت این مساله دسترسیهای فوقالعاده آسان افراد به انبوهی از فیلمها و سریالهای داخلی و خارجی بر بستر وب یا شبکههای اجتماعی باشد.
بیشتر بخوانید:
«بنلادن»های سینمای ایران اجازه نمیدهد مردم فیلم خارجی ببینند/ فیلمهای ایرانی را با خانواده نمیتوان دید / از این وحشت دارند که سلیقه هنری مردم ارتقا پیدا کند
وقتی فیلم خارجی خوب اکران نشد مردم به استقبال سریالهای ترکی رفتند
آن روزها کسانی که فیلمها را برای نمایش انتخاب میکردند، کسانی نبودند که کانالهای تلگرام را چک کنند و معیارشان برای انتخاب یک فیلم، قابل پخش بودن از لحاظ شرعیات باشد. از اکبر عالمی تا نادر طالبزاده، زمانی در تلویزیون کسانی را میدیدیم که بهطور جدی کارشناس سینما بودند و برای انتخاب و پخش هر فیلم دلیل و فلسفه داشتند.این دسترسیها عمدتا بدون سانسور و ممیزی هستند و داخل گوشی موبایل هم میشود ازشان استفاده کرد. چند وقت پیش که هنگام پخش یکی از فیلمهای سینمایی از تلویزیون، در ابتدای تیتراژ صدایی آمد که میگفت: «تاینیموویز با افتخار تقدیم میکند»، کسانی که سالهاست فیلمها را از چنین سایتهایی دانلود کردهاند و این تقدیم را خوب میشناسند، همین بخش را با لوگو و آرم شبکه مربوطه، در فضای مجازی دست به دست کردند.
بیشتر بخوانید:
محسن علی اکبری: اکران فیلم خارجی به استانداردسازی سینمای ایران کمک میکند
مشکلی که چند خط بالاتر به آن اشاره شد در همین سوتی بانمک به اعلی درجه خودش را نشان داد. نهتنها به مرجعیت پیشنهاد فیلمهای سینمایی از سیمای ملی گرفته شده، بلکه خود آنها هم سپر انداختهاند و از موجهای موجود در فضای عمومی پیروی میکنند.
انگار آنها اینطور فکر میکنند که چارهای نیست و باید وضعیت موجود را پذیرفت. اینترنت همه قواعد را تغییر داده و تلویزیون چارهای جز پذیرفتن وضع مقلوبه جدید ندارد. اگر نگاه به چنین موضوعی رفع تکلیفی باشد، به نتیجهای جز همین گزارههای مأیوسانه نمیرسد.
بیشتر بخوانید:
حمایت روزنامه «وطن امروز» از طرح اکران فیلمهای خارجی
نگاه درستتر اما این است که صداوسیماییها ببینند در این وضع جدید چه چیزی را میتوانند بهعنوان مزیت خودشان بر اینترنت مورد توجه قرار دهند. باید ضعفها و قوتها رصد شوند. با اینکه ناگزیر هستند فیلمها را سانسور کنند چه باید کرد و چطور میتوانند کاری کنند که این موضوع فیلمها را از چشم مخاطبی که راحتترین دسترسیها را به محصولات سانسورنشده دارد، نیندازد.
بیشتر بخوانید:
کوشکی : چرا مردم را مجبور میکنید فقط فیلم ایرانی ببینند؟!/ مهرداد فرید: لطفا با حمایت از اکران فیلم خارجی تیر خلاص را به سینمای ایران شلیک نکنید
اینکه پخش فیلمها از تلویزیون خارج از اراده مخاطب است، چه میشود کرد؟
در تلویزیون فیلم بدون توقف پخش میشود و این برخلاف انواع دیگر دسترسیهاست که میتوان یک فیلم را عقب و جلو کشید یا برای مدتی نگه داشت. مساله دیگر این است که آیین تماشای تلویزیون ممکن است برای بعضی از مخاطبان جیبی سینما دست و پاگیر باشد. آنهایی که مخاطب اسمارتسینما یا به عبارتی تماشای فیلم در گوشی موبایل و تبلت هستند، ممکن است در مترو و اتوبوس فیلم بینند یا در ساعاتی خرد و تکهپاره میان انجام کارهای روزمره. آنها نمیتوانند تلویزیون را در جیبشان بگذارند و با خود به مترو و اتوبوس و باقی جاها ببرند.
وانگهی اگر هر سه این موارد هم حل میشد، باز مشخص نبود تلویزیون چه مزیتی بر سایر بسترهای نمایش فیلم دارد. اگر همه این موانع را در نظر نگیریم، تلویزیون تازه میشود یک بستر نمایش فیلم، همردیف سایتها و کانالهای تلگرامی و پلتفرمها. تلویزیون برای نجات خودش لازم است که نسبت به آنها یک مزیت در این زمینه پیدا کند. در مورد سانسور فیلمها میشود به دو نکته اشاره کرد.
اول اینکه با سعه صدر میتوان از بعضی ممیزیها صرف نظر کرد و دایره موارد قابل نمایش را مقداری وسعت داد.
اما نکته دوم این است که اساسا همه فیلمهای دنیا برای پخش از تلویزیون ایران به مشکل ممیزی نمیخورند و انتخابشان است که اهمیت دارد. اینکه پخش فیلمها در تلویزیون، خارج از اراده مخاطب است و او نمیتواند فیلم را عقب و جلو کند یا نگه دارد، غیر از اینکه توسط پخش اینترنتی تلویزیون قابل حل است، به وسیله ضبط در حافظه داخلی تلویزیون یا چیزهایی شبیه به این حل هم میشود. فقط مساله این است که این فیلم باید به قدری برای مخاطب ارزش داشته باشد که این کار را بکند و در ضمن از چهار گوشه تصویر تبلیغات گلدرشت و زیرنویسهای قطور آویزان نباشد.
بحث آیین فیلم دیدن در تلویزیون هم که داخل مترو و اتوبوس امکانپذیر نیست، نباید کسی را بترساند. همانقدر که این برای فضای مجازی مزیت است، تلویزیون هم برای خودش مزیتهای جداگانهای دارد. مثلا در اکثر مغازههای سطح شهر این تلویزیون است که ساعات طولانی روشن میماند و قطعا صاحبان این مغازهها هم به گوشی موبایل یا سایر چیزهای دیگر غیر از تلویزیون دسترسی دارند. اینها موانع اصلی تلویزیون نیست و اینکه مرجعیت سیما در معرفی و نمایش فیلمهای سینمایی بههم خورده، تنها با رفع این مسائل برطرف نمیشود. مساله اصلی این است که تلویزیون نمیداند باید چه مزیتی نسبت به سایر بسترهای عرضه فیلم داشته باشد.
کجاست آن نقد و بررسیهای دقیق و کارشناسی که حتی اگر کسی فیلم را بارها دیده بود و نمیخواست دوباره ببیند، از خیر دیدن نقد و بررسی آن نمیگذشت و همان نقادها بودند که فیلمها را برای پخش در تلویزیون انتخاب میکردند. آنها حتی به جاهای مختلف دنیا سفر میکردند تا فیلمهای جدید و دیدهنشدهای که متناسب با اهداف خودشان از یکسو و ذائقه مخاطب ایرانی از سوی دیگر بود را انتخاب کنند.
حتی اگر اینترنتی در کار نبود و در عوض سیمای ملی ایران صرفا با کانالهای فارسیزبان دیگر رقابت میکرد، یعنی در ساحتی که رقابت بین قالب تلویزیونی و اینترنتی نیست و همه چیز در چهارچوب همان تلویزیون قرار میگیرد، در چنین شرایطی باز هم لازم است که صداوسیماییها بگردند و ببینند چه مزیتی میتوانند نسبت به سایر عرضهکنندگان داشته باشند و به عبارتی چه قلابی دارند که برای مخاطب بیندازند؟
بیشتر بخوانید:
علم الهدی: اکران فیلم خارجی در سینماها به معنای حذف تولید ملی نیست
برای درک بهتر موضوع میتوان به فستیوالهای سینمایی و طریقه انتخاب فیلم در آنها توجه کرد. هر فستیوالی یک سلیقه ثابت دارد که سوای تکتک فیلمهای آن، عدهای از مخاطبان جدی سینما در حقیقت مخاطب همان سلیقه بهخصوص هستند. در اینجا بیشتر از هیات داوران جشنواره که جایزههای نهایی را تعیین میکنند، توجه ما به هیات انتخاب است که معین میکنند چه فیلمهایی در هر دوره نمایش داده شود. به عبارتی جشنوارهها در حال پیشنهاد دادن نوع خاصی از سینما هستند و مزیت اصلیشان هم همین است. چنین کاری مستلزم جستوجوگری عدهای از متخصصین جدی در طول سال است تا آثار همسو با نوع نگاه یک فستیوال گزینش و انتخاب شوند.
خیلیها فکر میکنند این فقط خود فیلمسازان هستند که در پی فراخوان جشنواره میروند و فرم شرکت در رقابت را پر میکنند اما در واقع اینطور نیست. خود متصدیان جشنواره هم میگردند و آثار مدنظرشان را پیدا میکنند و با سازندگانشان برای شرکت در این رقابت وارد مذاکره میشوند.
حتی بین دو فستیوال کن و ونیز که سلیقهای نزدیک به هم دارند، بر سر یافتن و تصاحب فیلمها رقابتی جدی وجود دارد. اگر تلویزیون مزیتی اینچنین داشت و پیشنهاددهنده فیلمهای کمتر دیدهشده اما ناب و باکیفیت به مخاطبانش بود، میتوانست فرسنگها جلوتر از فضای وب و فضای مجازی و پلتفرمها در این زمینه حرکت کند.
وقتی تلویزیون خودش هم پیرو جوی باشد که وب و فضای مجازی و پلتفرمها ایجاد کردهاند، به نسخه دست دوم همانها تبدیل میشود که سانسور شده و لبریز از تبلیغات و بدون امکان جابهجایی بستر پخش و بدون امکان عقب و جلو کردن یا نگه داشتن، فیلم را نمایش میدهد.
وقتی در ابتدای تیتراژ یکی از فیلمهای سینمایی که از تلویزیون پخش میشود، صدای گوینده را میشنویم که میگوید «تاینیموویز با افتخار تقدیم میکند» این یعنی تلویزیون نهتنها پیشنهاددهنده نیست، بلکه به شکلی کاملا منفعلانه از رقیبانش پیروی میکند.
این مشکل در ساختار صداوسیما طی یکی دو دهه اخیر بهطور جدی نهادینه شده که هر وقت با رقیبی جدی مواجه میشود، به جای خلاقیت و یافتن مزیتهای بالقوهای که در خودش نسبت به آن رقیب یا رقبا دارد، در دام تقلید از آن میافتد و به نسخه دست دومشان تبدیل میشود.
از زمانی که تلویزیون با کانالهای خبری ماهواره در افتاده بود، این را میشد دید و حالا حتی در نوع نمایش فیلمهای سینمایی هم همین را میبینیم.
نکته تاسفآور این است که حتی این تقلیدها هم سطحی هستند و از بخشهای قابل اعتنا و روبهجلوی رقبا انجام میشوند که البته اگر اینطور نبود، به چنین چیزی میگفتند الهام گرفتن نه تقلید. صداوسیما اما تقلید میکند.
روزگاری بود که تلویزیون ایران در قامت یک پیشنهاددهنده جدی و صاحب سبک در زمینه نمایش فیلمهای سینمایی عمل میکرد.
آن روزها کسانی که فیلمها را برای نمایش انتخاب میکردند، کسانی نبودند که کانالهای تلگرام را چک کنند و معیارشان برای انتخاب یک فیلم، قابل پخش بودن از لحاظ شرعیات باشد. از اکبر عالمی تا نادر طالبزاده، زمانی در تلویزیون کسانی را میدیدیم که بهطور جدی کارشناس سینما بودند و برای انتخاب و پخش هر فیلم دلیل و فلسفه داشتند.
کجاست آن نقد و بررسیهای دقیق و کارشناسی که حتی اگر کسی فیلم را بارها دیده بود و نمیخواست دوباره ببیند، از خیر دیدن نقد و بررسی آن نمیگذشت و همان نقادها بودند که فیلمها را برای پخش در تلویزیون انتخاب میکردند. آنها حتی به جاهای مختلف دنیا سفر میکردند تا فیلمهای جدید و دیدهنشدهای که متناسب با اهداف خودشان از یکسو و ذائقه مخاطب ایرانی از سوی دیگر بود را انتخاب کنند.