به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه نوشت: توافق برجام یا «برنامه جامع اقدام مشترک» نزدیک به یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار از پولهای خرید اسلحه و هواپیما از زمان شاه را بههمراه سودش بهصورت نقد و چمدانی با هواپیمایی به ایران بازگرداند.
به روایت ترامپ و حامیان او، بیش از صد میلیارد دلار و به روایت سیف، رئیس کل بانک مرکزی وقت و علی طیبنیا، وزیر اقتصاد وقت، نزدیک به سیوپنج میلیارد دلار، بهصورت نقد و از راه قانونی به ایران بازگردانده شد و مابقی مطالبات ایران بهصورت سرمایهگذاری در چین و برخی دیگر کشورها تحقق یافت. با دسترسی ایران به «سوئیفت» روند انتقال جهانی مبادلات مالی بر روی ایران گشوده شد و کشتیرانی ایرانی از زیر یوغ تحریمها آزاد شد. فروش نفت ایران تا هر اندازهای که توان تولید برای صادرات داشته باشد، آزاد شد و به تبع آن کنترل آژانس بینالمللی هستهای بر مراکز هستهای ایران افزایش یافت. غنیسازی تا زیر چهار درصد برای ایران به رسمیت شناخته شد و ایران از فصل خطرناک هفتم منشور ملل متحد خارج شد...
با آمدن دولت ترامپ ورق برگشت و برجام پاره شد، اما ایران تا پایان دولت روحانی با قدرت از برجام حمایت کرد. با آمدن جوبایدن امیدها برای بازگشت دوباره آمریکا به برجام قوت گرفت، اما این بار شش ماه وقتکشی ایران در تعیین راهبرد چگونگی گفتوگو با مقامات جدید مذاکرهکننده آمریکایی روند را تغییر داد. درخواستهای جدید ایران برخلاف درخواست تیم مذاکرهکننده قبلی که به گفته حسن روحانی بیش از هشتاد درصد کار را به اتمام رسانده بودند، روند را تغییر داد. مذاکرات با تیم جدید بایدن ادامه یافت و این بار دولت بایدن دنبال توافقی فراتر از برجام بود و این کار را بسیار مشکل ساخت. اما در تابستان سال ۱۴۰۱ طی پیشنهادی از سوی اروپا و تایید ضمنی آمریکا فضا برای شکلگیری برجام برای بار دیگر فراهم شد، اما جنگ اوکراین و روسیه آغاز شد و توهم به دام افتادن اروپا از لحاظ تامین گاز از روسیه در زمستان، مانع از پذیرش توافق در پایان تابستان ۱۴۰۱ از سوی ایران شد.
این روزنامه در ادامه مینویسد: «حال در نزدیکی تابستان ۱۴۰۲ دیگر خبری از احیای مجدد برجام نیست، بلکه فشارهای شدید اقتصادی در ایران و تاثیر تحریمها، اقتصاد ایران را به لبه خطرناکی برده است. این همان موضوعی است که غرب به خوبی از آن آگاهی کافی دارد. مشکلات اقتصادی ایران و خطر افزایش غنیسازی از ۶۰ درصد به بالاتر، حال طرفین را به یک توافق حداقلی رسانده است؛ توافق حداقلی که هنوز خبر تایید رسمیاش اعلام نشده است.
خبرهایی که از نزدیک به شش ماه مذاکرات پنهانی میان ایران و آمریکا از عمان میرسد خبر از توافقی حداقلی میان ایران و آمریکا را میدهد. توافقی که ۲/۷ میلیارد دلار از پولهای بلوکهشده ایران در عراق آزاد میشود اما باید در امور بشردوستانهای چون غذا و دارو استفاده شود و از سوی دیگر مابهالتفاوت آن تا ۲۰ میلیارد دلار هم گام به گام آزاد میشود اما آن هم بهصورت نقد نخواهد بود و در امر غذا و دارو و کالاهای ضروری مورد استفاده قرار میگیرد. از سوی دیگر، ایران غنیسازی خودش را تا مرز ۶۰درصد حفظ میکند و نیروهای نیابتیاش به روایت نیویورکتایمز حق ندارند به پیمانکارهای آمریکا در سوریه و عراق آسیب بزنند. اگرچه هم آمریکا تحریم جدیدی علیه ایران وضع نمیکند.
این توافق ضعیف بهمعنای تمامعیار ضعیف است و تنها نکتهاش حفظ غنیسازی ۶۰درصد است اما این توافق کاربردش در زمان بایدن خواهد بود و هر لحظه از قابلیت «فروپاشی» برخوردار خواهد بود».
کم پیش میآید که یک روزنامه بتواند این حجم از غلطنویسی و مغالطه را در یک متن بگنجاند. عجیب است که حامیان برجام، رویشان میشود از یک چک برگشت خورده به نام توافق برجام، همچنان به عنوان توافق قوی یاد میکنند و حال آن که باید به عنوان آینه عبرت در دانشگاههای روابط بینالملل تدریس شود. برجام، برنامه جامع اقدام مشترک نبود، بلکه عملکرد برنامه جامع اقدام یکطرفه ایران بود. تعهدات ایران، کاملاً صریح و روشن و مصداقی بود و تماماً و نقداً یک ماه قبل از فرا رسیدن روز «اجرای برجام» ادا شد. اما تعهدات آمریکا و اروپا، مبهم و کشدار و نسیه بود، بنابراین غرب توانست از همان ماههای اول، توافق را نقض کند و تعابیری نظیر «تقریباً هیچ» را درباره دستاورد ایران، از زبان مقامات دولت روحانی بر جای بگذارد.
وعده و ادعای دولت روحانی، باز گرداندن ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد بلوکه شده ایران، به علاوه جذب ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی بود. اما نه سرمایهگذاری خارجی آمد و نه خبری از آن ۱۵۰ میلیارد دلار شد. در حوزه امکان انتقال ارز، باید یادآور شد که سفارت کره جنوبی در تهران در پسابرجام مجبور شد برای دادن حقوق کارکنان خود، با چمدان پول به ایران بیاورد و ۲۰ ماه پس از برجام، آقای ظریف گلایه کردکه هنوز هم نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم.
طبق برجام، ۹۵ درصد برنامه هستهای ایران تعطیل، یا تعلیق شد؛ اما در مقابل، آمریکا از همان دولت اوباما و سپس در دولت ترامپ، بر تنوع و گستره تحریمها افزود و شمار تحریمها از ۸۰۰ مورد به ۱۷۰۰ مورد قبل از بایدن و به حدود ۲۰۰۰ تحریم پس از روی کارآمدن بایدن رسید! وضعیت دولت برجام به حدی تحقیرآمیز شده بود که رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی اواخر میگفت حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم. این حقارت را مقایسه کنید با امروز که رویترز از قول مؤسسه انرژی آمریکایی (SVB) تصریح میکند ایران رکود صادرات پنج ساله نفت را شکسته و ماه گذشته نزدیک ۲ میلیون بشکه نفت صادر کرده است.
در موضوع ادعای خروج از فصل هفتم نیز باید گفت ایران هرگز ذیل فصل هفت منشور نبوده و در عین حال، قطعنامههای تحریمی با برجام، در قطعنامه ۲۲۳۷ تجیمع شده و ضمناً مکانیسم ماشهای بالای سر توافق تعبیه شد که آمریکا و غرب هر گاه اراده کردند، با بهانهجویی بتوانند زیر توافق بزنند و تحریمهای شورای امنیت را رأساً- بدون نیاز به جلب نظر اعضای شورا- احیا کنند!
درباره امکان توافق با دولت بایدن در دولت روحانی نیز گفتنی است که دولت بایدن نه میپذیرفت تضمین معتبر برای لغو پایدار تحریمها و عدم تکرار کلاهبرداری برجامی بدهد و نه کنگره چنین اجازهای به آن دولت میداد.
در واقع دولت روحانی قبلاً پذیرفته بود که تعلیق تحریمهای آمریکا هر ۳ ماه یک بار طبق قانون اینارا از سوی کنگره تأیید شود. بنابراین برجام ذاتاً توافقی ناپایدار و نامعتبر بود و با این وجود، روحانی اصرار داشت توافق به هر قیمت را برای بازگرداندن آمریکا به برجام و دادن دسترسی به مکانیسم ماشه سرهمبندی کند و ضمناً با فرافکنی درباره خسارتهای ۷-۸ ساله معطل گذاشتن کشور، مسئولیت عدم احیای برجام را بر گردن مجلس و نظام بیندازد!
در مقابل، دولت و مجلس با پشتوانه جدید، اقدام به گسترش برنامه هستهای کرد و در کنار گسترش چتر دیپلماسی اقتصادی و توانمندیهای منطقهای، آمریکا را مجبور کرد بدون گروگان گرفتن برجام، پای توافقی بیاید که ضمن آن ۲۴ میلیارد دلار از درآمدهای ایران را بدون تعطیلی برنامه هستهای، آزاد میکند. این توافق نقد و پایاپای انجام میشود و مانند برجام نیست که امکان گروکشی یا فروپاشی (به قول نویسنده) را برای آمریکا فراهم کند.
به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، خبرگزاری بلومبرگ و سایت مخبر اکسیوس، آمریکا در مقابل آزادی داراییها، از ایران میخواهد نیروهایش در منطقه را مورد هدف قرار ندهد و روسیه را تجهیز نظامی و موشکی نکند. آیا نویسنده تفاوت این لحن التماسی آمریکا با لحن آمدانه در برجام و پسابرجام (دولت روحانی) را نمیفهمد یا به صلاحش نیست که بفهمد؟!