به گزارش مشرق، در گزارش تحلیلی این رسانه روس آمده است: در سال ۲۰۱۸، دولت دونالد ترامپ برجام را که توسط باراک اوباما، سلف او امضا شده بود، پاره کرد.
تصمیم برای لغو این توافق کاملاً تحت تأثیر اعضای نومحافظه کار کابینه وی، از جمله جان بولتون، مشاور امنیت ملی و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه بود که نه تنها به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به سلف ترامپ بودند، بلکه استدلال می کردند که اعمال تحریمهای فلج کننده یکجانبه علیه ایران، این کشور را پای میز مذاکره کشانده و در غیر این صورت، حکومت را سرنگون می کند.
این گزارش می افزاید: بدین ترتیب یک کارزار پنج ساله فشار وحشیانه با هدف نابودی اقتصاد ایران آغاز شد و سعی داشت که کشورهای دیگر را از تجارت با آن منصرف کند. اما این اقدام طبق برنامه پیش نرفت. جهان تغییر کرد و از یک سو بی اعتنایی آشکار آمریکا به قوانین بینالمللی به ظهور دلارزدایی انجامید و از سوی دیگر همه گیری کووید-۱۹، رقابت واشنگتن و پکن و جنگ اوکراین، فرصت راهبردی و اهرم فشاری در اختیار ایران قرار داد که در گذشته فاقد آن بود.
به نوشته راشاتودی، اکنون ایران غنی سازی اورانیوم خود را به میزان قابل توجهی افزایش داده، به ساخت پهپادها و افزایش توانمندی موشکی خود ادامه داده، روابط نظامی با روسیه را وسعت بخشیده و با میانجیگری پکن، توانسته روابط خود را با رقیب اصلی منطقهای اش، عربستان سعودی، عادی کند. ایران در این روند توانسته نفوذ منطقه ای آمریکا و اسرائیل را کاهش دهد. سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران حول محور بهره برداری از تنشهای منطقهای به منظور توجیه حضور نظامی در منطقه بوده اما به نظر میرسد ایران توانسته تلاش آمریکا برای مهار خود را با شکست مواجه سازد.
این امر زنگ خطر را در واشنگتن به صدا درآورده است. گزارش شده که آمریکا که به شدت به دنبال تقویت روابط خود با عربستان سعودی است، نه برای احیای برجام بلکه برای دور نگه داشتن ایران از غنیسازی بیشتر اورانیوم و دستیابی به توانمندی هسته ای نظامی و البته رفع تحریم ها مشغول مذاکرات محرمانه با تهران بوده است. در حالی که آمریکا، احتمالاً با حمایت اسرائیل، تهدید کرده که اگر تهران پا را فراتر بگذارد، دست به اقدام نظامی نامشخصی خواهد زد، واضح است که ایران اکنون تمام کارت ها را در اختیار داشته و "آتش بس" موقت میان دو کشور باید در ازای رفع سیاست مهار آن به دست آمریکا برقرار شود.
براساس این گزارش، ایران به دلیل تحولات مثبت منطقه ای بسیار بعید است که مسیر ساخت بمب هسته ای را با توجه به فرصت هایی که در اختیار واشنگتن قرار می دهد، طی کند. برخلاف کشوری مانند کره شمالی، ایران واقعاً به سلاح هستهای برای حفظ حکومت خود نیاز ندارد. آمریکا می تواند تاسیسات کلیدی ایران را بمباران یا موشک باران کند تا برنامه هسته ای آن را با اختلال ایجاد کند. آنچه که آمریکا ناتوان از انجام آن است، تهاجم و اشغال این کشور است. اقدامی که تریلیون ها دلار هزینه خواهد داشت و هیچ کشوری از آن حمایت نخواهد کرد.
توان بازدارندگی ایران مبتنی بر برنامههای پهپادی و موشکی است که توانمندی های آن در طول این سالها و برغم تحریمهای آمریکا افزایش یافته است. تهران در واکنش به ترور (سردار) قاسم سلیمانی توانایی خود را در تخریب پایگاه های نظامی آمریکا نشان داد و عیان ساخت که اگر اوضاع وخیم شود، با اسرائیل چه می تواند بکند. تهران بدون توجه به تحریم های آمریکا، یک بازیگر مهم منطقه ای است و خواهد بود.
راشاتودی در پایان نوشت: سیاست خارجی آمریکا در قبال دشمنانش به دنبال کسب حداکثر سود راهبردی است و از ایده سازش اجتناب می کند، چه چین باشد و یا روسیه. اما در مورد ایران، واشنگتن حیران است که بدون تحریک درگیری گسترده تر با ایران چه کند. به همین دلیل است که دولت بایدن با علم به اینکه تحولات منطقه خاورمیانه به زیان آن در حال وقوع است، به سمت تسلیم شدن گرایش داشته و می داند که انجام اقدام های تنبیهی که ممکن است به جنگ منتهی شود، نامطلوب است. به عبارت دیگر، ایران در حال پیروزی است. تنها پرسشی که باقی میماند این است که آیا آمریکا خواهان آتشبس است یا به فشار خردکننده بر تهران ادامه میدهد؟