سرویس جهان مشرق - اخیرا در سرزمین های اشغالی فیلمی با نام "شبح بیروت" منتشر شد که محصول مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. موضوع این فیلم مربوط به محور مقاومت و شهید حاج عماد مغنیه می شود. این سریال داستان زندگی شهید عماد مغنیه، از جمله ترور او توسط سرویس های جاسوسی موساد و سی آ ای را نشان می دهد. پخش این سریال از یک ماه پیش در سرزمین های اشغالی آغاز و به تازگی به پایان رسیده است.
تصویری که در این فیلم صهیونیست ها از شهید عماد مغنیه، فرمانده دلاور و نامی محور مقاومت نشان می دهند، بر اساس یک رویکر خصمانه صهیونیسی و آمریکایی است و شخصیت عماد مغنیه در این سریال با شهید مغنیه، هیچگونه تشابهی واقعی ندارد. در این سریال که همچنین از اشخاص و فرماندهان ایران نام برده می شود، اطلاعات و جزئیات ارائه شده با واقعیت انطباق نداشته و اشتباه است.
عماد مغنیه، نامی که کابوس صهیونیست ها بود
عماد مغنیه معروف به حاج رضوان، بنیانگذار یگان نظامی حزب الله لبنان و از فرماندهان جنگ ۳۳ روزه بود. او در اوایل دهه ۸۰ به شاخه نظامی جنبش آزادیبخش فلسطین و از همان زمان به جنبش امل پیوست. با انتقال سید حسن نصرالله از امل، به حزب تازهتأسیس حزب الله پیوست.
وی بهعنوان "مرد سایه" و مغز متفکر حزب الله لبنان شهرت داشت. دولت ایالات متحده آمریکا برای دریافت هر اطلاعاتی از او جایزه تعیین کرده بود؛ آمریکایی ها مغنیه را فرد شماره یک تحت پیگرد و در فهرست تروریستها میدانست و ۲۵ میلیون دلار به کسی که درباره او اطلاعات ارائه کند، جایزه تعیین کرده بودند.
در جنگ ۳۳ روزه لبنان، عماد مغنیه درست در خط مغدم نبرد بود؛ جایی که هیچ کسی گمان نمیکرد بتواند او را آنجا ملاقات کند. اما عماد شخصا در جبهه جنگ حاضر میشد و نیروهایش را سازماندهی میکرد. ۲۵ سالی میشد که سرویسهای فوق حرفهای جاسوسی دنیا به دنبال او میگشتند، اما عماد مردی نبود که از یک در دوبار وارد شود. او مرد امنیتیای بود که هیچ گاه محافظی نداشت و هیچ کس تا زمانی که او اراده میکرد نمیتوانست ملاقاتش کند.
عماد گاهی حاج رضوان بود، گاهی مرتضی، گاهی خود را مصطفی معرفی میکرد و گاهی نام دیگری برای خود برمیگزید. جاسوسهای سرویسهای امنیتی موساد و اف بی آی و ... هر چه بیشتر به مغنیه نزدیک میشدند او را دورتر مییافتند. به قول حاج قاسم سلیمانی، یار دیرین عماد مغنیه، حاج رضوان مثل شمشیر فرود میآمد و مثل شبح ناپدید میشد.
یکی از بزرگترین ویژگیهای وی در مورد تدابیر امنیتی این بود که حتی در زمان دیدنش نیز کسی او را نمیشناخت، این موضوع باعث شده بود او به صورت یک فرد عادی و ساده بدون ناظر و محافظ به فعالیتهایش ادامه دهد. وی در نشستهای رسمی و عمومی حاضر میشد، اما به عنوان یک فرد عادی در مقاومت مانند دیگر اشخاص حضور پیدا میکرد، زیاد در مناقشه ها شرکت نمیکرد، بلکه فقط گوش میکرد. این نحوه رفتار به روش عادی زندگی وی تبدیل شده بود.
در زمان دیدار سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با «محمد ناصیف» معاون رئیسجمهور فقید سوریه، حاج عماد در هیئت ایرانی حضور داشت. در زمان صحبت ها، مترجم در انتقال جمله ای از فارسی به عربی اشتباه کرد که حاج عماد این اشتباه را تصحیح و خود را به عنوان یک مشاور در هیئت معرفی کرد. این نحوه رفتار، آزادی عمل زیادی را به وی داده بود.
روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) «عماد فایز مغنیه»، معاون دبیرکل حزب لبنان در کمیته جهادی حزب الله به منطقه «کفر سوسه» در دمشق میرسد و وارد آپارتمانی میشود که برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخشهای جهادی حزبالله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران در آن حضور داشتند تا درباره آموزشهای نظامی و هماهنگیهای نظامی بحث و تبادل نظر کنند.
پیش از پایان نشست شهید مغنیه نشست را ترک میکند و از حاضران میخواهد، بحث و گفتوگوها و هماهنگیها را ادامه دهند. دقایقی بعد صدای انفجار به گوش رسید. تمام کسانیکه در نشست شرکت داشتند، بر این باور بودند که هدف قرار گرفتهاند، اما داد و فریاد مردم در حیاط جلوی ساختمان و حضور دستگاهها و نیروهای امنیتی سوری در محل، تعدادی از آنها را از خانه بیرون کشید تا ببینند، چه اتفاقی افتاده است که عماد مغنیه را یافتند که هشت گوی آهنین به بدن وی اصابت کرده است.
روایت قهرمان ملی و مقاومت از زبان صهیونیست ها!
رژیم صهیونیستی همواره پروژه ایرانی هراسی و تحریف واقعیت های مرتبط با ایران و محور مقاومت را در دستور کار خود داشته و دارد. رژیم صهیونیستی در حوزه های سیاسی، نظامی، اقتصاد و حتی فرهنگی و هنری، اقدام به تحریف سازی از ایران، جبهه مقاومت و قهرمان ملی و قهرمان محور مقاومت میکند. در آخرین نمونه آن، رژیم صهیونیستی در سریالی تحت عنوان "تهران" که طبق معمول، چهره ای دروغ و تحریف شده از ایران نشان داده می شود.
سوال این است که چرا متولیان و دستگاه های مرتبط این اجازه را میدهد که قهرمان ملی ایران و مقاومت و جامعه ایران، بدست صهیونیست ها و به شکل دلخواه آنها روایت شود؟ چرا در سالهای اخیر هیچ پروژه ای درباره فرماندهان بزرگ نبرد در مقابل رژیم صهیونیستی و یا وضعیت اسفناک داخل سرزمین های اشغالی ساخته نشده است؟ چرا مسئولان امر این اجازه را میدهند که رژیم صهیونیستی به همرا آمریکایی ها، چهره ای مخدوش، زشت و زننده از جامعه ایرانی نشان دهند؟
چرا در زمانی که دشمنان لیست بلند بالایی از محتواهای فرهنگی و تولیدات سینمایی ضد ایران را منتشر کرده اند، هیچ اقدام متقابلی برای بیان حقیقت وجود ندارد ؟ در گذشته رژیم صهیونیستی قدرت امنیتی جمهوری اسلامی را تحریف کرد و امروز شهید عماد مغنیه را و طولی نخواهد کشید که در آینده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نیز از زبان صهیونیست ها برای دیگران روایت شود و دستگاه های مسئول و متولی این حوزه، همچنان در خواب عمیق خود هستند.