سرویس ورزش مشرق- از آبان ماه سال گذشته مشخص شد که تیم ملی والیبال کشورمان باید در آمریکا و در هفته سوم مسابقات جام ملتهای والیبال به میدان برود. طبق آشنایی مدیران وزارت ورزش و البته فدراسیون والیبال اقدامات برای گرفتن ویزا از همان زمان آغاز شد. ویزایی که باید حداکثر ظرف یک ماه کارهای مقدماتی آن به پایان میرسید پس از ۸ ماه به پایان نرسید و در کمال تعجب خبری منتشر شد که جامعه والیبال را در شوک فرو برد! (ویزای سرمربی و چند بازیکن تیم ملی والیبال ایران برای سفر به آمریکا صادر نشد)
عجیب ترین بخش این موضوع بی تفاوتی و مدارا کردن مسئولان ورزش به ویژه والیبال کشورمان بود که به رغم بی اهمیتی های فدراسیون والیبال آمریکا به کارشکنی های وزارت خارجه آن کشور در مهیا کردن مقدمات اعزام یک تیم ورزشی باز هم اصرار به سفر داشتند! ذوق زدگی عجیبی که باید در بازگشت به ایران درباره چرایی اش به رسانه ها پاسخگو شوند.
*وقتی میزبان ۸۵ روز ما را پشت در معطل کرد!
دنبال کنندگان اخبار والیبال می دانند که روز نهم تیرماه(جمعه هفته گذشته) سفارت آمریکا در شهر آنکارا پس از گذشت ۸۵ روز از انجام امور اداری ویزا، سرانجام برای صدور ویزای تیم ملی والیبال ایران وقت تعیین کرد!
پروسه دریافت ویزای آمریکا برای تیم ملی والیبال مان که از ۲۰ آبان سال ۱۴۰۱ و همزمان با اعلام برنامه مرحله مقدماتی لیگ ملتها ۲۰۲۳ ازسوی فدراسیون جهانی والیبال آغاز شد، روز جمعه نهم تیرماه به پایان رسید. آن هم در شرایطی که خبر رسید سفارتخانه آمریکا همچنان صلاح ندانسته برای سرمربی ایران و تعدادی از بازیکنان و دیگر افراد تیم مانند مصطفی کارخانه ویزا صادر کند و شاید در روزهای بعد این اتفاق رخ بدهد!
*بی حرمتی به تیم ملی کشتی تکرار شد
بی حرمتی هایی از این دست در آذرماه سال گذشته نیز درباره اعزام تیم کشتی کشورمان به آمریکا صورت گرفته بود.
در واقع این کشور به این قبیل کارشکنی ها در قبال تیم های ورزشی ایران عادت داشته و به بهانه های مختلف همواره سعی کرده در آستانه تورنمنت های حساس و تأثیرگذار در نتایج تیم ایران برای کسب ورودی المپیک یا رقابتهای دیگر از این طریق شرایطی ایجاد کند که ملی پوشان مان با آمادگی صددرصد روحی و جسمی به میدان نروند!
*مسوولان ورزش معنی عزت مملکت را می دانند؟
از مسئولان ورزش کشورمان بعید است که در قبال چپنین رفتارهایی بی تفاوت نشسته و تنها نظاره گر رفتاری هستند که با سرمایه های یک مملکت صورت می گیرد. تک تک این بچه ها از جای جای ایران نماینده قشر بزرگی از ملت شریف ایران هستند که بودجه قابل توجهی برایشان هزینه شده تا از کیان و عزت ورزش این مملکت در میادین بین المللی دفاع کنند اما با این قبیل بی حرمتی ها نه تنها انرژی بدنی تیم ملی والیبال مان تخلیه می شود بلکه عزت و جایگاه کشورمان هم زیر سئوال می رود.
*اعتراض بی فایده به سبک داورزنی!
در اخبار چند روز گذشته داشتیم که محمدرضا داورزنی رئیس فدراسیون والیبال ایران و عضو هیات رئیسه فدراسیون جهانی در نشست هیات رئیسه فدراسیون جهانی به کارشکنی آمریکا و مشکل صدور ویزای این کشور برای تمامی بازیکنان و نفرات اصلی تیم در هفته سوم لیگ ملتها در آناهایم آمریکا اعتراض کرد اما آیا تغییری در روند کارشکنی ها دیده شد؟ ویزاها بلافاصله صادر شدند؟ خیر! بلکه در نهایت تیم ملی مان بعنوان یکی از مدعیان اصلی این رقابتها باید بدون سرمربی اش در مسابقات شرکت کند؟ تیم بدون سرمربی هم مثل خانواده بدون پدر است. همه بازیکنان بهروز عطایی در طول ماه های گذشته شب و روز با او بوده اند. جوانان کم سن و سالی که به شدت احساسی هستند و هرگونه اتفاقی برای سرمربی شان روی روحیه شان تأثیر مستقیم دارد.
*چه اصراری بود با این وضعیت به آمریکا برویم؟
سئوالی که مطرح است اینکه مگر شرکت در این رقابتها «تحت هر شرایطی» تا این اندازه «واجب» بود که حالا با هرگونه «حقارتی» که به تیم ملی یک کشور ۸۵ میلیون نفری تحمیل شده باید در آن شرکت می کردیم! آیا در صورت کنار کشیدن از این رقابتها دنیا برای ایران و والیبالش به آخر می رسید؟ فدراسیون جهانی والیبال کمیته انضباطی ندارد؟ آیا این کمیته فقط قادر است یقه تیم های کارشکن را بگیرد و کاری با فدراسیون ها ندارد؟
*کاش به سبک قلعه نویی عمل می کردیم!
به قول امیر قلعه نویی (پس از اینکه استقلال به دلیل نرسیدن مدارکش به AFC از لیگ قهرمانان آسیا حذف شد)، فوقش جریمه اش را می دادیم ولی این به مراتب بهتر از تحقیر شدن تا آنجا بود که سرمربی مان در آنکارا معطل ویزا باشد و شاگردانش در آمریکا چشم براه ولی در نهایت...!
*باید تیم را برمی گرداندند
محمدرضا داورزنی باید به محض اطلاع از عدم صدور ویزا برای عطایی به اتاق ریاست FIVB می رفت و اعتراض رسمی اش را به اطلاعاش می رساند و در نهایت اجازه ورود تیم ایران به زمین مسابقه را نمی داد.
اصلا تیم را به ایران برمی گرداند. این کمترین اقدام در قبال این بی حرمتی ها تلقی می شد. مگر تیم ایران خودش را به آمریکا دعوت کرده یا مهمان ناخوانده بوده که با این همه دردسر اجازه سفر به کشورشان را برای یکی از بهترین تیم های ورزشی ایران صادر کردند و در نهایت هم به تعدادی اصلا ویزا ندادند؟
*چطور این همه بی احترامی را تاب آوردید؟
محمدرضا داورزنی از چه می ترسد که راضی شدیم یک تیم ورزشی را در دو گروه مجزا، آن هم دست و پا شکسته، بدون سرمربی (و گروهی از بازیکنان و کادرش) به آمریکا ببریم! آمریکا رفتن تا این اندازه واجب بود که این همه بی احترامی را تاب بیاوریم و چشم مان را به این تحقیرهای متوالی ببندیم که به ما بخندند؟!
*با این مدل سفر رفتن براندازها سوژه پیدا کردند
نگاهی گذار به شبکه های براندازد و معاند مشخص می کند آنها چطور در ارتباط با اخبار عدم صدور ویزا و پوزخندهای مجریان آنها به رفتار آمریکا با نماینده جمهوری اسلامی ایران خون هر ایرانی را به جوش می آورند. نیشخندهای تلخ به تیمی که هیچ ربطی به نهادهای نظامی ایران ندارد ولی همین شبکه ها دائم سعی دارند چرندیات شان را به خورد مخاطب ساده لوح شان بدهند که آمریکا «بادلیل» این رفتار را در پیش گرفته است.
محمدرضا داورزنی که اولین سفرش به آمریکا را تجربه نمی کند و شاید آخرین آن هم نباشد. دیگر اعضای این تیم هم که خارج نرفته نبودند تا حاضر شوند این همه ذلت و حقارت را تاب بیاورند تا پایشان به خاک بزرگترین دشمن کشورمان برسد! ورود با ذلت و تحقیر به خاک کشوری که رییس جمهورش با افتخار از صدور دستور ترور سردار دلها «حاج قاسم سلیمانی» خبر داد، معصیت دارد نه تهنیت!