به گزارش گروه اجتماعی مشرق، ایراد از نسل ما نیست. اشکال سر عجول بودن ذاتی بشر است که دلش می خواهد لقمه زندگی را جویده و نجویده قورت دهد. اشتهای توک زدن به آینده و پیش بینی فردا و پس فردا، مجال ظهور یک شبه هر ترفندی را می دهد؛ حتی مجال خودنمایی مشاغلی مثل فالگیری؛ مشاغلی که به نظر می رسد در عصر ارتباطات و تکنولوژی مجالی برای نفس کشیدن نداشته باشند، اما هنوز سرسختانه به مسیرشان ادامه می دهند، هنوز بازارشان داغ است و مشتری های پروپاقرص دارند.
همین می شود که شنیدن چند ورد زیر لب، خوردن یک فنجان قهوه ترک ناخالص و شنیدن چند جمله مبهم دو پهلو که قضاوت کردن آن، به هر شکلی که مشتری دلش می خواهد، هنوز پرطرفدار است.
روایت یک خبرنگار از رویارویی با یک فالگیر
توی آرایشگاه زنانه حسابی ولوله به پاست از همیشه شلوغتر و پرسر و صداتر. زنها با هیجان میگویند امروز خانم فلانی آمده، همانی که فال تاروت میگیرد کارش حرف ندارد، اصلاً یک کلمه از حرفهایش هم اشتباه نیست. محال است یک پیشبینی اشتباه داشته باشد.
زنها با هیجان وقت میگیرند. خانم فالگیر پشت یک صندلی نشسته و یک مشت کارت جلویش چیده، از دور که نگاهش میکنم مثل هنرپیشههای حرفهای به نظر میرسد، حرکات دست و صورت و بدنش کاملاً حساب شده است. به صورت مشتری زل میزند، نگاههای معنادار میاندازد و از گذشته و آینده مشتریاش خبر میدهد.
تشویقم میکنند حتماً فالش را امتحان کنم، میگویند پشیمان نمیشوی و مشتری دائمیاش میشوی. به فال و فالگیری مطلقاً اعتقادی ندارم ولی برای اینکه اطلاعات تازهتری از این پروسه پیدا کنم امتحانش میکنم، یک ربع ساعت فال تاروت ۲۵۰ هزار تومان.
سریع حساب میکنم میگویند خانم فالگیر امروز و در همین چند ساعت ۲۰ نفر را دیده یعنی همین الان هم ۵ میلیون کاسب شده. وقت خانم فالگیر پر است و این بار لطف میکند که به من وقت میدهد چون سریع باید خودش را به آرایشگاه دیگری برساند. هرکس پیش خانم فالگیر میرود با صورت برافروخته و هیجانزده برمیگردد.
مژده خانم که میگویند از مشتریهای پرو پا قرص خانم فالگیر است با هیجان خاصی میگوید:«این خانم فالگیر کارش درست است از آنهایی نیست که توی دل آدم را خالی کند. پیش یک فالگیر میرفتم همهاش حرفهای ناراحتکننده میزد. یک بار گفت از بین دوستانت چند تا دشمن داری همه را تا مدتها دشمن خودم میدانستم. فالگیرکه نباید این جوری برخورد کند، نباید آدم را بدبین کند. البته بیشتر فالگیرهایی که الان میروم معمولاً خوب حرف میزنند. وعده اتفاقهای خوب در آینده میدهند. دیدار با عزیزی و به دست آوردن پول و موفقیت در کار. آدم توی زندگی به این چیزها بیشتر احتیاج دارد.»
یک خانم دیگر به خبرنگار ایران میگوید: «اما من دوست دارم حرف واقعی بشنوم نه امید واهی و الکی. آدم این همه پول میدهد که حرف خوب بشنود، این جوری میرود پیش روانشناس.» یکی دیگر از آن سوی سالن میگوید: «فکر کردی حالا روانشناسها حرف مثبت میزنند، اصلاً حرف نمیزنند مینشینند و آدم را نگاه میکنند.»
یکی از خانمها برایم تعریف میکند که مژده خانم عاشق فال است از فال قهوه و طلسم و فال تلفنی همه را امتحان کرده، این روزها بیشتر آنلاین فال خودش را میگیرد البته غیر از این خانم فالگیر که بدجوری به او اعتماد دارد و اتفاقاً با دعوت مژده خانم به این آرایشگاه میآید.
خانم فالگیر نگاهی به من میاندازد. کمی اخم میکند: «این روزها ناراحتی؟ مشکل بدی داری درست است؟»
کارتهایش را زیر و رو میکند و در عین حال چشم از صورتم بر نمیدارد. سعی میکنم پاسخی ندهم با حالت بیتفاوتی نگاهش میکنم. چند سؤال دیگر میپرسد. میفهمم منتظر پاسخم است بدون اینکه جواب مشخصی بشنود، گویی حرف خاصی هم برای گفتن ندارد. گیج شده. ابروهایش را بالا میاندازد، این روزها نمیتوانی مشکلت را حل کنی؟ یک مشکلی است که در حل کردنش عاجز ماندهای؟ باز هم نگاهش میکنم میدانم منتظر است درباره مشکلم حرف بزنم و اطلاعات بدهم تا او هم ادامه بدهد.
بارها درباره شیوه کار فالگیرها شنیدهام؛ اینکه با زیرکی سعی میکنند از زیر زبان مشتری حرف بکشند. تمام تلاشم را میکنم که کمترین اطلاعات ممکن را بدهم. از این سؤال عبور میکند، چیز خاصی گیرش نمیآید. توی اسم مادرت الف و م هست پاسخم منفی است. واقعاً در اسم مادرم چنین حروفی وجود ندارد. سراغ زندگی آیندهام میرود. در آینده چند مشکل بزرگ را حل میکنی. یکی از بستگانت بیمار میشود اما درمان میشود. یک پول خوب هم به دستت میرسد. متوجهام که بیشتر درباره نکات مثبت زندگی حرف میزند. منتظر است تا هیجانزده شوم بازهم نگاهش میکنم. با تکان سر جواب سؤالاتش را میدهم ناامیدی را در چشمانش میبینم. میگوید فالت تمام شد.
فکر میکنم با خودش میگوید زودتر از شر این مشتری خلاص شوم چون شاید تکنیک همیشگی گرفتن اطلاعات از خود مشتری و پس دادن آن به شکل دیگری به خود مشتری را به هم زدهام. شیوهای که از نوع مکالمات خانم فالگیر با دیگر مشتریهایش هم متوجهاش میشوم.
فالگیر نکتهای را وسط میاندازد و مشتری همان را ادامه میدهد و بعد با شنیدن همان حرفها شگفتزده میشود که عجب اطلاعات نادری. خانم فالگیر حتی یک حرف درست و مهم به من نزد. حتی یک حرف.
فالگیری در دنیای مجازی
اما این روزها نه تنها بازار این نوع فالگیریها داغ است و انگار هیچوقت هم از سکه نمیافتد که فالگیری در فضای مجازی و آنلاین هم بدجوری مد شده. این روزها هرکس سعی میکند در فضای مجازی برای خودش بازاری دست و پا کند و با ساختن یک صفحه پول دربیاورد و چه چیز بهتر از فال و فالگیری که هزینه زیادی هم برای تولید محتوا ندارد.
کافی است هشتگ فال، فالگیری، طلسم و فال قهوه را در اینستاگرام دنبال کنید تا به کلی صفحه برسید که آنلاین و مجازی فالتان را میگیرند. مثلاً یکی از طرف شما قهوه میخورد و بعد فال قهوهتان را میخواند و بعد تلفنی نتیجه فالتان را اطلاع میدهد. شما هم پول را آنلاین برایش واریز میکنید.
بیشتر این صفحههای فال و فالگیری یک جمله را صدر صفحهشان نوشتهاند: «هدف ما آرامش و حال خوب برای شماست.» یا فقط فال پذیرفته میشود و نه دعا و موضوعاتی از این دست.
پستها هم معمولاً موضوعات ثابتی دارد؛ مثلاً در خیلی از صفحات چنین موضوعاتی برای فالگیری میبینی: «آیا بهم وفاداره؟» توی این صفحه خاص با فال قهوه میزان وفاداری همسر یا نامزدتان را میسنجند، خرجش هم ۵۰۰ هزار تومان ذکر شده. اینطور که پول را واریز میکنی و بعد تلفنی فال قهوهات را میگیرند البته فقط خدا میداند که پشت خط واقعاً کسی قهوه مینوشد یا نه؟
پستهای مشابه دیگری هم در بیشتر این صفحات میبینید. مثل «عاقبت کارم چی میشه؟»، «برمیگرده یا نه؟»، «پشیمونه؟»، «به آرزوم میرسم یا نه؟»
البته اگر در این صفحات بیشتر بگردید فالهای جدیدی هم میبینید مثل فال ذهنش رو بخون، فال چای، فال انرژی تراپی، ماه تولد و کلی فال جورواجور دیگر.
شاید با خودتان بگویید حالا اینکه کسی هم فال بگیرد ضرری ندارد فوقش چند تا جمله خوب میشنود اگر کسی هم پولی میدهد با رضایت خودش داده، پس دیگر اشکال کار کجاست؟ اما همیشه موضوع اینطوری نیست؛ گاهی فالگیرها مشتری را کاملاً گمراه میکنند و از او پول کلان میگیرند و فکرهای نابجایی به سرش میاندازند مثل وجود یک دشمن که گاهی به کارهای عجیب و غریب و خطرناکی ختم شده.
یا مثلاً به خانمی میگویند شوهرش دنبال زن دیگری است و قصهها آغاز میشود یا کلاهبرداری و داستانهای مالی. مثلاً زن یا شوهری که بدون خبر دیگری دنبال فال و طلسم رفتهاند و حالا ضربه اقتصادی خورده یا به خاطر این مسأله مشکلات خانوادگی و مالی جدی پیدا کردهاند.
به لحاظ حقوقی هم براساس ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس، هرکس از راه حیله و تقلب مردم را با امیدهای کاذب، اتفاقات واهی فریب دهد یا مسائل و حوادثی را پیشبینی کند، کلاهبردار است و وسایل به کار گرفته از سوی آنها هم متقلبانه است. در این صورت مجازات رمالی و فالگیری علاوه بر ردمال، یک تا هفت سال حبس تعزیری و جزای نقدی معادل مالی است که اخذ کرده؛ با این همه حقوقدانان پیشگیری و فرهنگسازی را در این مورد از مجازات، مؤثرتر میدانند؛ اینکه حواسمان باشد به هر کسی که هر حرفی به ما میزند و گاه از احساساتمان سوء استفاده میکند اعتماد نکنیم.
خیلی از این افراد میدانند که زمان استیصال و غم آدمها به هر وسیلهای چنگ میزنند، پس مراقب باشیم وسیله سوءاستفاده آنها نباشیم.
پشت پرده شگرد فالگیرها برای مجاب کردن مشتری
اما فالگیرها چطور می توانند، با حرف هایی که پایه علمی ندارند سر افراد زیادی را کلاه بگذارند و بازار کاسبی شان همیشه سکه باشد؟! اصلا فالگیرها چطور از مشاهده حال و احوال مراجعه کننده هایشان به گذشته و آینده ها پل می زنند؟!
ما این سوال ها را از دکتر علیرضا شوقی، روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه می پرسیم و او در جواب می گوید: «وقتی انسان با باور حل مسائل و مشکلاتش به سراغ مرجعی مثل یک فالگیر می رود و احساس تلقین پذیری شدید را با خود حمل می کند، میزان تأثیرپذیری اش بیشتر می شود و در نتیجه طوری رفتار می کند که به او القا شده است. در حالی که قسمت بزرگی از این تأثیرپذیری را خود شخص و باور درونی او ساخته است. برای مثال وقتی فالگیر به زنی می گوید که برو همسرت دوستت خواهد داشت! به واسطه انگیزه و امیدی که در قلب او شکل می دهد بر رفتارهای او دست کم تا آینده ای نزدیک تأثیر می گذارد و در نتیجه مسائل هم به شکل بهتری پیش خواهد رفت.»
دکتر شوقی ادامه می دهد: « این پیش بینی ها اغلب بر مبنای احتمالات شکل می گیرند و مسائلی که معمولا برای زنانی از یک قشر خاص و با گروه سنی خاص در خانواده و محل کار اتفاق می افتد. معمولا در این جریان صدها هزار پیش بینی غلط فراموش می شود ولی یک گفته صحیح در یاد می ماند و در نتیجه به نوعی بر قدرت مرموز فالگیرها و پیشگوها اضافه می شود و همه این ها هم به این خاطر است که انسان همیشه به دنبال امید بوده است. این جست وجوی روزنه امید را در فرهنگ های باستانی هم می بینیم. در آن دوران نیز پیشگویان در جام و گوی و شیشه و آینه وقایع آینده را پیش بینی می کردند.»
زنان، مشتری های اصلی
یک حساب سرانگشتی مردان را از قافله فالگیرها و مشتریان فال جدا می کند. تقریبا در تمام دنیا زنان مشتریان اصلی فال و یادگیری فالگیری به حساب می آیند.
دکتر شوقی می گوید: « مراجعه و اتکای بیش از حد برخی زنان به خرافات و فالگیری به نوعی موضع ضعف و ناتوانی آنها را در حل مسائل خود نشان می دهد و می تواند ناشی از ضعف واقعیت گرایی و موضع انفعال در این گروه باشد.»
او اضافه می کند: «زنان تأثیرپذیرتر از مردان هستند و هنگامی که احساس شکست می کنند همچنان می کوشند تا راه خود را ادامه دهند. بنابراین به دنبال راه هایی برای خروج از مشکلات هستند. روی آوردن به فال و خرافات هم یکی از این راه هاست.»
هرکسی خودش آینده را می سازد
«صد سال پیش آدم ها در همان جایی به دنیا می آمدند که پدر و مادرشان به دنیا آمده بودند. روند تغییرات هم به قدری کند و کلیشه ای بود که همه چیز تقریباً از پیش روشن بود. پس فالگیرها چیز زیادی برای گفتن نداشتند. اما امروز معانی به حدی تغییر چهره داده اند و ارزش ها آن قدر به سرعت دگرگون شده اند که زندگی به پدیده ای پیچیده و غیرقابل پیش بینی تبدیل شده است. امروز انسان ها تأثیر نقش خود را در شکل بخشی به زندگی شان در مقایسه با سایر عوامل بسیار کمرنگ می بینند و در نتیجه در جست و جوی راه حلی برای گشایش امور هستند.»
این ها هم حرف های دکتر شوقی است، روانشناسی که مصرانه معتقد است فالگیرها از روی رفتار خود مراجعه کننده ها ، آینده او را پیش بینی می کنند یا به گذشته اش اشاره می کنند.
این استاد دانشگاه معتقد است:« انسان قدرت اداره زندگی خودش را دارد و کافی است بخواهد تا بتواند و جز خودش و اعمال و روشی که در زندگی در پیش می گیرد، هیچ کسی نمی تواند آینده او را رقم بزند. »