به گزارش مشرق، یکی از فعالان توئیتری در صفحه خود با اشاره به سطح روابط موجود میان ایران و آمریکا متنی را با تیتر گره کار در روابط ایران و آمریکا کجاست، منتشر کرد:
گره کار در روابط ایران و آمریکا، در مذاکره کردن یا مذاکره نکردن دو کشور نیست. گره کار در فاصله زیاد مواضع ایران و آمریکا بر سر طرح واحد برای رسیدن به توافق است.
تا وقتی که پایتخت های دو کشور، راهبرد کلان خود را در قبال کشور دیگری تغییر ندهد، گره کور کنونی در روابط ایران و آمریکا باز نمی شود.
دونالد ترامپ سه بار با رهبر کره شمالی دیدار کرد و حتی به عنوان تنها رییس جمهوری آمریکا، بر خاک کره شمالی قدم گذاشت اما ذره ای از مشکلات دو کشور حل نشد و تحریم های آمریکا علیه کره شمالی استمرار یافت.
فرض کنیم جای مذاکره مستقیم دو مدیر میانه وزارت خارجه دو کشور ایران و آمریکا، روسای جمهوری دو کشور با هم دیدار کنند اما هیچ کشوری حاضر نشود از موضع خود کوتاه بیاید، نتیجه چه خواهد بود؟
جز این که تجربه دیدار رهبران آمریکا و کره شمالی این بار در مورد ایران تکرار می شود؟
با احترام به همه صاحب نظران، به نظر می رسد برخی از کسانی که اصرار دارند ایران و آمریکا پیش از تغییر نگرش دو کشور، با یکدیگر مذاکره مستقیم داشته باشند، در لفافه توصیه می کنند یا امیدوارند تهران شرایط واشنگتن را بپذیرد تا ایران به قول آنان از بحران خارج شود.
اما از آنجا که مایل نیستند آشکارا توصیه کنند ایران کوتاه بیاید، بر موضوع مذاکرات مستقیم تاکید دارند.
در حالی که اگر هیچ کدام از دو کشور نخواهد یا نتواند موضع خود را تعدیل کند، نشستن و برخاستن دو نماینده کشور حتی در حد رییس جمهوری یا وزیر خارجه، چه نتیجه ای در خواهد داشت؟
البته مذاکره میان کشورها بخشی از دیپلماسی و اصلی پذیرفته است که اگر شرایط مناسب باشد، باید حتما مدنظر تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی قرار گیرد. با این حال، مذاکره کردن، فرع بر توافق کردن است. به عبارت دیگر، آنچه اصالت دارد، تلاش برای توافق است و نه اصرار بر مذاکره.
تجربه روندی که در نهایت به توافق برجام منجر شد، گویای این وضعیت است.
ایران و آمریکا اگر به نقطه ای برسند که بخواهند توافق کنند، حتی نیازی به دیدار نمایندگان دو کشور ندارند. رییس جمهوری آمریکا نامه ای به رهبری ایران می نویسد و رهبری ایران هم جواب رییس جمهوری آمریکا را می دهد.
تازه آنگاه پس از چنین نامه نگاری هایی، نمایندگان دو کشور با هم مذاکره می کنند؛ آن گونه که پیش از مذاکرات محرمانه مسقط رخ داد.
در ضمن مگر مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا چگونه انجام می شود؟
نماینده ایران متنی را می نویسد و به نماینده اتحادیه اروپا می دهد و وی به اتاق بغلی می رود و متن را به نماینده آمریکا می دهد. کل این فرایند چند دقیقه هم بیشتر طول نمی کشد. مسلما متن ها با چاپار عصر هخامنشی جابجا نمی شود که به گذر روزها و هفته ها وقت، نیاز داشته باشد.
نگرانی این نیست که متن ها با چند دقیقه تاخیر بین نمایندگان دو کشور ایران و آمریکا دست به دست شود. نگرانی این است که ساعت ها مذاکره مستقیم میان نمایندگان دو کشور و حصول توافق احتمالی، با آمدن یک ترامپ دیگر، بر باد رود.
انجام یا عدم انجام مذاکرات مستقیم، کوچک ترین بخش از کوه یخ روابط دو کشور به شمار می آید. بخش اصلی این کوه یخ که عدم توافق بر سر طرحی واحد برای توافق است، در زیر آب قرار دارد و متاسفانه برخی به آن کمتر توجه دارند و تمرکز خود را بر نوک بیرون مانده کوه یخ، متمرکز کرده اند.
در پایان، می توان گفت، ایران و آمریکا چاره ای ندارند جز این که با هم مذاکره کنند، اما پیش از آن، ضرورت دارد که رویکرد کلان دو کشور در قبال هم، تغییر کند تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
متاسفانه شرایط هنوز به این مرحله نرسیده است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.