به گزارش مشرق، مصطفی آقاجانی؛ پژوهشگر سیاسی طی یادداشتی نوشت:
رسانه، رسانش و رسانا مفاهیم و تعابیری هستند که در درون خود معنای انتقال را حمل میکنند. از این رو یکی از ممیزات کنش رسانهای، انتقال مفهوم، پیام و هدفی است از سوی فرستنده به سوی گیرنده؛ با مروری بر نسلهای مختلف رسانه در مقام ابزار، جدیدترین رسانهها آنهایی هستند که در ماورای اذهان انسانی دست به فعل و انفعالات شناختی و غیرشناختی زده و در نتیجه کنشها و رفتارهای محاسباتی خود را رقم میزنند. با تطبیق این سطح از رسانههای جدید با نسلهای اولیهای که غالبا انتقال، اُس و اساسشان را تشکیل میداد باید به پیشرفتهای شگرف این حوزه اذعان کنیم.
۲-رسانهها در سطوح و نسلهای مختلف همیشه متضمن و حاوی خاصیت قدرتبخشی برای صاحبان و متولیاناش بوده است یا اگر بخواهیم با احتیاط بیشتری در این باب اظهار نظر کنیم، باید عنوان نماییم، پیوند سیاست و رسانه همیشه برقرار بوده چرا که یکی از ثمرات لابد و ضروری رسانهداری کسب گوشههایی از قدرت به معنای سیاسی و اجتماعیاش بوده است.
۳-یکی از معایب و نقایص تحقیق و پژوهش در حوزه علوم انسانی و اجتماعی در ایران و در شعاع بزرگتر جهان اسلام، استفاده سوء و غلط انداز از چارچوبها، مبانی و آیدآلتایپهای غربی و لیبرالی جهت توصیف و تحلیل و در نهایت تجویز نسبت به پدیدههای مختلف در این جوامع است. از جمله این پدیدهها میتوان به تشکلهای اجتماعی، رسانه، نظام انقلابی، بسیج، توده یا عامه و … اشاره نمود که در بسیاری از خوانشها یا انکار شدهاند یا توسط تحلیلگران ایران و اسلام ناشناس، مورد تخطئه و کژبینی قرار گرفتهاند از این رو در تحقیقات اجتماعی عمدتا شاهد سیر تحلیلهای غربی به سوی کشورهای اسلامی از جمله ایرانِ ترجمه پسند بودهایم و در این راستا حتی در امثال و حکم نیز پدیدهها را با مفاهیم وام گرفته از غرب تحلیل مینماییم.
۴-هیئتیها به عنوان تشکلی اسلام پایه، منبر، مداحی و فضای روضه به مثابه رسانه یا به عبارت بهتر فرارسانه و هیئت به مانند یکی از مظاهر تمدن مهدوی کمتر از این زوایا مورد تدقیق و بررسی قرار گرفته است. این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که در نسلهای جدید مطالعات جامعهشناختی، به خصوص نسلهایی از جوانان حلقه دانشگاه تهران، مناسک و آداب عزا و شادی آل الله به عنوان بخشی از کارکردهای هیئت در چارچوبها و قالبهای غربی توصیف و تحلیل میگردند. از آن گذشته با پیشفرضهایی که ناشی از برساختهای دیگر است جامعه ایرانی تفاوت چندانی با سایر جوامع نمییابد و از این رو بسیاری از تجویزها و سویههای فکری و تصویری بر همان سبیل شکل گرفته و پرورانده میشود.
چهار مقدمه بالا از این جهت ارائه گشت که موضوع و اهمیت آن بهتر و دقیقتر درک شود. بر این اساس در این مختصر بر آنیم به بازبینی پدیده هیئت به مثابه رسانه پیشرفته تشکیلات انقلابی و حزباللهی بپردازیم و از این رهگذر برخی ابعاد سیاسی و حزبی یک هیئت انقلابی را مورد بحث و فحص قرار دهیم.
الف) حزبی بودن به مثابه فضیلت
همانطور که در مقدمه بحث ذکر شد، برخی پدیدههای سیاسی اجتماعی در اکوسیستم اسلامی وجود و ریشه داشتهاند که به علت کمبود مراجعه و تدقیق از معنا تهی شده و اصالت خود را به نمونههای وارداتی خود اعطا کردهاند. از جمله این پدیدهها، تحزب و تشکل است که با وجود واقعیت و قابلیت استخراج و استنباط در سیره ائمه هدی علیهم السلام و شبکه نواب خاص و عام حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف تا به عصر حاضر، مورد توجه قرار نگرفته است. به همان میزان که احزاب غربی از منظر اهداف، غالب کارکردها و نحوه انتخاب رؤسای حزبی رذیلت آمیز تلقی میگردند، احزاب اسلامی در این شاخصها فضیلت دانسته شده و توسط فقهای بزرگ بر آن صحه گذاشته شده است.
حضرت آیتالله خامنهای در یک سخنرانی ناظر به لزوم ورود اعضای حزب جمهوری اسلامی به فعالیتهای بسیج، فضیلت تحزب را اینگونه مورد تبیین قرار میدهند.«برادران باید در خطوط مقدم بسیج باشند، شایسته این است! صلاحیت های شرکت در بسیج عمومی مردم که از مهمترین گامهایی است که این انقلاب بر میدارد در درجه اول متعلق به آن انسانهایی است که علاوه بر دیگر فضائل، فضیلت تحزب را هم دارند چون تحزب یک فضیلت است، هر کسی خیال کند که تحزب یک ضد ارزش است اصلا ارزشهای اسلامی را نشناخته است. تحزب یک ارزش است، البته تحزب صحیح، تحزب در خط مکتب ما چون یک ارزش هست، دنبالش می رویم، اگر چنانچه ارتباط و اتصال قلبی انسانها با هم در پیوند فکری آنها با یکدیگر (که تعبیر دیگری از تحزب است) یک ضد ارزش بود ما دنبال این نمیرفتیم لکن ما مصریم که این ارزش واقعی است…»
ب) حزباللهی به گستره امت
بایسته است که حزب مورد بازتعریف دقیق و موشکافانه قرار بگیرد تا برای مخاطب فرهیخته صورتبندی اصیل تحزبِ مورد تأیید و تأکید اسلام واضح گردد.
آنچه از لابلای کلمات و تعابیر حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب از حزب برمیآید در برگیرنده مفاهیمی چون هدایت، رشد، تربیت، بازوی ولایت، اصلاح، خدمت، امر به معروف، نظارت، جهاد کبیر، استکبارستیزی است که در لایه اهداف و کارکردهای حزب اسلامی قابل برداشت هستند. این حزب البته یک سویه اصلی دارد و آن تعلقاش به صراط مستقیم الهی است. امام خمینی رحمت الله علیه در بیانی شیوا حزب اصیل که همان حزب الله است را این گونه تبیین مینمایند: «نهضت ملت ایران حدود و چارچوبهای حزبی را درهم شکسته است و به صورت یک حزب درآمده است و آن حزب ملت مسلمان ایران یعنی حزب اسلام و «حزب الله» است.»
«حزبهای الهی آثارش این است که روح خداست، یعنی کوشش آن این است که دعوت به خود نکند و دعوت به خدا بکند، دعوت به طبیعت نکند، دعوت به الوهیت و ملکوت بکند.» پیوند این معنا از تحزب با هیئت وقتی انضمامیتر و واضحتر میگردد که به مقایسه نسبت امامت و اسلام فعال و زنده در هیئت و حزب الله بپردازیم. امام خمینی رحمت الله علیه در بخشی از توصیف نسبت امام و حزب میفرمایند: « امام به عنوان پیشوا و کسی که جمعی را در جهتی هدایت و رهبری میکند و بیانکننده خط مشی شیعه و حزب الله و رهبری کننده این تشکیلات بزرگ فراگیر است که تمام وظایف آنان را از قرآن و سنت پیامبر اسلام در زمانها و شرایط مختلف اجتهاد و استباط میکند و به آنان ابلاغ مینماید.»
بنابراین میتوان این جمعبندی اجمالی از حزب را درنظر گرفت که حزب الهی در اسلام متشکل از تمام عناصری است که اصول اسلام را پذیرفته و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار است و در این مسیر نیازمند به رهبری امامی است که هدایت او را برعهده دارد.
ج) هیئتیون در هزار توی تحزب
اکنون که تا حدی مشخص گشت، حزب الله به عبارتی همان شبکه امامت در جامعه اسلامی است و نیز تبیین شد که ارتباط تشکیلاتی و قلبی بین آحاد جامعه در قالب تشکلی خدامحور یک فضیلت قابل تأکید و اصرار است و نیز این گزاره که حزب اصیل اسلامی از ماهیتی ممتاز از نمونههای بدلی غربیاش برخوردار است میبایست به این موضوع پرداخت که حزب الله و هیئت چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
۱-هیئت، بدیل حزب: با تشدید تنشهای حزبی و گسترش اندیشههای شبه لیبرالی (لیبرال تقلبی) در دهه هفتاد و بیش فعالی برخی احزاب چپ در ساحت رسانه و جنبشسازیهای اجتماعی، کنشهای نیروهای انقلابی، بسیجی و مردمی که در قامت هیئتهای مذهبی مشارکت اجتماعی سیاسی داشتند با عینکی حزبی دریافت شد. نیروهای رسانهای چپ با متهم کردن و تلقی هیئتیها به فعالیت حزبی از جنس خودشان، به انحای مختلف بر ضرورت جدایی هیئات مذهبی از عرصههای کنش سیاسی اجتماعی تأکید میورزیدند.
۲-هیئت، پیشبرنده به سوی جامعه سکولار: در مقابل هیئتهای دسته اول که شاید رزمندگان اسلام از جمله آنان باشد، تلاشی هماهنگ از سوی نیروهای سکولار و تاحدی نیروهای سنتی و غیرانقلابی به کار گرفته شد و با تشکیل و تقویت هیئات غیرانقلابی و غیرسیاسی (هیئتهایی که کنش فعالانه حمایتی در قبال اقتضائات و نیازهای حکومت اسلامی نداشتند) هیئت به مثابه تشکلی در خلاف جهت حزب الله و نظام اسلامی به کژکارکرد خود پرداخت.
۳-هیئت؛ تشکلی شبه حزبی: با تنزل تدریجی احزاب سیاسی در دوره پسا انقلاب اسلامی، کم کم تشکلهای دیگری از جمله نهاد روحانیت، هیئات مذهبی، تشکلها و گروههای جهادی و فرهنگی و … بخشی از کارویژههای حزبی را ایفا نمودند. با استمرار این وضعیت، هیئتها ظرفیت بیشتری از خود نشان دادند و توانستند به مثابه تشکلهایی جریان ساز در لایه فکری و در بازههای انتخاباتی لایه سیاسی تأثیرگذاری خوبی از خود نشان دهند.
به نظر میرسد با توجه به اندامواره حزب الله در لسان حضرت امام خمینی (ره) و آیت الله خامنهای بتوان گفت هیئت نه میتواند بدیل احزاب باشد، نه شایسته است که از حزب الله جدا افتد و در نهایت به حزب الشیطان بغلتد و نه با ایفای بخشی از کارکردهای تخصصی حزب، منجر به هرچه ضعیفترشدن تشکلهای ذیل حزب الله گردد بلکه هیئات میتوانند رسانه حزب الله باشد.
رسانه؛ کارکرد اصلی هیئات
پس از نسلهای مکتوب رسانهای شامل روزنامهها و مجلات و …، فرستندههای رادیویی و سپس تلویزیونی و ماهوارهای، نسل رسانههای مبتنی بر فضای سایبر جزء جدیدترین انواع رسانههای نوین قرار میگیرند. در این بستر رسانههای اجتماعی که حامل دو خصیصه اشتراکگذاری و تعاملی بودن است ظهور یافتهاند.
این رسانههای و شبکههای اجتماعی به مرور منجر به پدیده “سیاست شکلیافته با رسانهها” گشت. در این جوامع، فرهنگها رسانهای شده یا به تعبیر کاستلز شبکهای شده و در نتیجه با پیدا شدن زمینههایی چون فضای عمومی، نهادینه شدن هویت شهروندی و … امکان ایجاد کنشهای جمعی در راستای پاسخگویی به سؤالات فوری در قالب جنبش، اعتراض، انقلاب، شورش و … فراهم میشود.
نکته قابل توجه در این نسل از رسانهها انفکاک مصائب موجود در زیست اجتماعی، ساحت رسانه شبکهشده و کنشهای جبرانی پسینی در قالب جنبشها و امثال آن است.
پس از این توضیح اجمالی از نسلهای رسانهای اگر بخواهیم به هیئت به مثابه رسانه دقت نماییم باید تأکید کنیم که هیئت به خودی خود، ظرفیتها و اثرگذاریهای به مراتب بیشتری از رسانههای نوین را داراست. امتیاز هیئت در موارد زیر قابل تلخیص است:
۱-هیئات بر خلاف رسانههای نوین، هیئات این ظرفیت را دارند که ضمن تحصیل الزامات و مراقبت از اصول هیئت، در لایههای عمیقتر عقاید و باورهای انسان مسلمان کارگر بیافتند.
۲-هیئت در قالب تفکیک ناپذیری فضای دورگه را در خود دارد؛ به عبارتی کنار هم قرار گرفتن افراد، رفت و برگشت مفاهیم و در صورتهای موفق هیئات، دیالکتیک مفهومی بین مستمعین و سخنوران و اتصال آن به زیست روزمره و دائمی ویژگی ممتازی را برای هیئات فراهم میکند.
۳-هیئات به خصوص گونههای حزباللهی به شکل واضح و بارزی از لایههای اقتصادی و اجتماعی عبور میکنند و بدون ایجاد تنش زندگی سیاسی را با منظرهای دینی در هم آمیخته و از این رهگذر تأثیرگذاری غیرقابل مقایسهای را واجد میشوند.
۴-برخلاف رسانههای دیگر، هیئات میتوانند در لحظه منجر به کنش گردند. نگاهی تاریخی به هیئات و محافل سوگواری محرم قبل از انقلاب گویای بسیاری از ظرفیتهای جنبشسازی رسانه هیئت میتواند باشد. البته باید اذعان کرد این نکته همیشه مثبت نیست بلکه میتواند موجد خطراتی از سوی هیئت باشد. به عبارتی اگر رسانه اگر در لحظه منجر به کنش شود، از رسانه به اتاق فرمان تغییر مکان داده است که اگر خوب پخت و پز پیشینی در آن صورت نگرفته باشد میتواند یک پاشنه آشیل باشد.
۵-برخلاف اقتضائات ضروری رسانههای نوین که نیازمند بازتعریف هویتی افراد در قالب شهروندان دولت مدرن یا شهروندان جهانی است، هیئت در کنار دارا بودن آن مثبتات، تغییراتی در این سطح را برنمیتابد.
شاید پس از این مرور بهتر باشد که مؤلفههای هیئت به مثابه رسانه را در قالب این مفاهیم توضیح دهیم که هیئت با ایجاد بستری مشترک از قلبها، عقاید و باورها، افکار و ذهنیتهای افراد در دو سطح مادی و معنوی، ایجاد یا تقویت پیامهای نهادینه شده عرفی یا دینی، پاسخ گویی به احساس نیاز فطری هدایت (توسط خطیب یا واعظ)، پیوند دادن روح حماسه، غیرت، خشم و ناراحتی به صورت سازنده، امکان ایجاد بسترهای کنشگری تشکیلاتی فرامحفلی، یک رسانه خاص اسلامی جهت بهبود عملکردی جمع و فرد فردِ حزب الله میباشد. از این رو بسیار جای تأسف دارد که تشکلهای سیاسی اجتماعی موجود بدون توجه جدی به این حوزه مهم و اثرگذار و تمدنی، ره ترکستان خود را میروند و از نقش جدی خود در استفاده از این طریق غفلت میکنند.