به گزارش مشرق، هنگامی که زائران بیت الله الحرام به میهن بازمی گشتند، از ورود یک نفر از میان ۸۷ هزار و ۵۵۰ زائر به ایران جلوگیری شد و مساله زمانی رسانهای شد که سخنگوی وزارت خارجه از جلوگیری عربستان برای بازگشت علیاکبر رائفیپور خبر داد و مشخص نبود چرا عربستان به او اجازه همراهی با سایر زائران کاروان اعزامی از تهران را نداده است.
از طرف دیگر چون این حاجی تازه از خانه خدا برگشته در میان مردم به ویژه برخی جوانان از محبوبیت ویژه ای برخوردار است، چند روزی موضوع شبکه های اجتماعی این بود که چرا اجازه ورود رائفی پور را به جمهوری اسلامی ایران نمی دهند و این حاجی در یک پیام صوتی خبر سلامتی خود را به مردم ایران داد و گفت که مهمان کنسولگری ایران در جده است و در نهایت با پیگیری های وزارت امور خارجه، رائفیپور پس از شش روز، پنجشنبه ۲۲ تیر از داخل هواپیما یک فیلم ارسال کرد و گفت که در فرودگاه جده، سوار بر هواپیما شده و به زودی در فرودگاه امام خمینی (ره) فرود خواهد آمد.
رائفی پور در گفتگویی با ایرنا درباره علت ممانعت از خروج وی از فرودگاه جده گفته است:
وقتی به فرودگاه رسیدیم، گفتند پرواز یک ساعت به تاخیر افتاده است. ما کارهایمان را مثل بقیه انجام دادیم؛ زائران چمدانهای زیادی داشتند، برخی هم پیرزن و پیرمرد بودند و شرایط سختی برای آنها بود و کار چمدانها درحال انجام بود. ما چهار نفر بودیم و جزو آخرین نفراتی بودیم تا گذرنامه هایمان را به بخش جوازات تحویل دهیم و مهر خروج را بزنند و تا وقت پرواز در سالن بنشینیم.
شایعات زیادی درباره علت بازنگشتنم پخش شد
وقتی گذرنامه هایمان را تحویل دادیم، متصدی فرودگاه سه بلیت صادر کرد و به من گفت که اجازه صدور بلیت برای شما نداریم. من همانجا متوجه شدم که اتفاقی افتاده است و سریع به نماینده سازمان حج در آنجا گفتم و چند نفر از دوستان که در آنجا مشغول خدمتدهی به زائران بودند، گفتند اجازه بدهید، موضوع را بررسی کنیم.
بعد از بررسی متوجه شدند که هیچ مشکلی وجود ندارد و بالاخره بلیت را گرفتند تا اینکه بخش قابل توجهی از زائران کاروان برای سوار شدن به هواپیما به سمت سالن انتظار رفته بودند. پیگیری مشکل من حدود ۴۰ دقیقه طول کشید. در فرودگاه های عربستان، گذرنامه با اثر انگشت و چهره زائر تطبیق داده میشود. زیرا دوربین دارند و عکس میگیرند و زائر باید با همین مشخصات از سفر برگردد و این حرفهای عجیب و غریب که گذرنامه جعلی داشتم، حرف دروغی بود.
وقتی خواستم گذرنامه ام را تحویل بدهم، نمی دانم آن افسر سعودی که خیلی هم خوش برخورد بود و سه چهار کلمه فارسی هم بلد بود، در گذرنامه ام چه چیزی دید که حالش تغییر کرد و گفت با من بیا. نماینده سازمان حج ما همراهم بود و به من گفت که با خودرو به کنسولگری بروم تا خودشان پیگیر مساله باشند.
تدبیر صحیح دیپلماتیک وزارت خارجه
این تدبیر درست وزارت امور خارجه ما بود که حقیقتا مدافع حریم ایرانیان در آنجا بودند و من منصفانه از آنها قدردانی میکنم. البته من به دستگاه سیاست خارجی انتقاداتی دارم ولی در اینجا واقعا کارشان بینقص بود. ما از همانجا به کنسولگری در جده رفتیم و ۶ روز در آنجا مستقر بودم تا این مساله حل شود و از کنسولگری هم خارج نمی شدم. وزارت خارجه ما در این ۶ روز، مرتب از آنها میپرسید که علت را اعلام کنند ولی آنها هیچ چیزی نمیگفتند و در نهایت یک دلیل جالب را مطرح کردند.
و فراموش نکنیم وزارت خارجه ما که با دستگاه امنیتی آنها ارتباطی ندارد و فقط با بخش سیاسی وزارت خارجه آنها مرتبط است، وقتی پیام را به معاونت کنسولگری آنها انتقال می دهد، آنها هم میپذیرند و میگویند درست میگویید. این مساله یک اتفاق اشتباه بوده و باید برطرف شود و برطرف شدنش این است که اگر من به جای سعودیها بودم، میگفتم شما اینجا بمانید و با اساتید دانشگاه و نخبگان جلسه بگذارید.
اتهام درگیری با راننده تاکسی!
نماینده وزارت امور خارجه در مکه با من تماس گرفت و پرسید آیا شما بحثی با راننده تاکسی داشتید و من پاسخ دادم مطلقا چنین چیزی نبوده است. ما اصلا جایی نمیرفتیم، فقط جلوی در هتل سوار اتوبوس میشدیم و به بیتالله الحرام میرفتیم و دوباره با همان اتوبوس برمیگشتیم، کرایه تاکسی هم خیلی زیاد بود یعنی اگر شما بخواهید یک قدم راه بروید به پول ما حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان باید خرج کنید و ما به لحاظ مالی هم تمایلی نداشتیم که با تاکسی به جایی برویم.
آنها نرمافزاری به نام «اوبر» دارند که مانند اسنپ و تپسی در ایران است. ما با رانندههای تاکسی صحبت می کردیم و از هم می پرسیدیم که اهل کجا هستید و یک فضای خوبی در تاکسی حاکم بود و مطلقا مواردی که عنوان کردهاند، نبوده و دلیل مضحکی را بیان کرده بودند و البته روش آنها هم اینگونه است.
سوال: آیا شما خودتان متوجه شده بودید که سخنگوی وزارت امور خارجه مساله شما را اعلام کرده است؟
بله من در اخبار خوانده بودم و حدود سه تا چهار روز بعد بود که سخنگو اعلام کرد. در طول این سه روز، هم و غم من این بود هیچ کس حتی خانواده ام متوجه این مساله نشوند. فقط دو سه نفر از همکاران موسسه مصاف که باید پیگیریهایی را انجام میدادند، از موضوع اطلاع داشتند. تصورم هم این بود که مشکل، دو سه روزه حل میشود و ما برمیگردیم.
خبر ممنوعیت بازگشتم از سوی براندازها پخش شد
سوال: آیا برداشتی که از اعلام موضوع توسط وزارت خارجه بوجود می آمد، این بود که فشاری هم روی عربستان بیاورند؟
من نمیخواهم وارد بخشهای دیپلماتیک شوم. زیرا سخنگوی وزارت خارجه حتما دلایلی داشته که موضوع را رسانه ای کرده است. در مجموع از سمت ما هیچ مساله ای مطرح نشد. کسی که دنبال بازی رسانهای باشد از همان ساعت اول شروع به اطلاع رسانی و عکس گذاشتن میکند که مرا ممنوعالخروج کردند، من اینجا مظلوم هستم و گیر افتادم، مردم ایران کجا هستید.
من با اینکه دسترسی به توییتر هم داشتم، حتی یک توییت نزدم. فقط زمانی که گفتند مردم نگران هستند، فقط یک پیام صوتی فرستادم و بعد از آن یک پیام تصویری فرستادم که برخی صلاح ندانستند که آن را پخش کنند و من هم مخالفتی نداشتم زیرا بنای من بر این بود که مساله تمام شود و برگردیم به ایران و آسیبی به روابط دو کشور وارد نشود.
آرام آرام خبر درز کرد. برداشت من این است که سخنگوی وزارت امور خارجه مجبور بود این واکنش را نشان بدهد. زیرا اگر این کار را انجام نمیداد، همین اتهام به وی وارد میشد که چرا همیشه خاکستری و پنهان عمل میکنید، چرا روایت اول، دست ما نیست. این موضوعات جزو انتقادات است و همواره به رسانه ما وارد بوده است.
اخباری هم از سمت براندازها درز کرده بود. ما به هیچ کدام از خبرهایی که درز کرده بود، واکنشی نشان نمیدادیم و معتقدم بودیم اگر واکنش نشان دهیم، مساله، بیشتر مطرح میشود و خیلیها این را ندیده بودند و این مساله فقط در حد فضای مجازی در گروه واتساپی و ایتا چرخیده بود.
اما واکنش سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ به توییتهایی بود که برخی افراد شاخص آن طرفی داشتند و آنها بودند که شروع به طرح مساله کردند که همه دروغ بود که ما حتی واکنشی به آنها نشان نمیدادیم.
شرایط به شکلی شد که یکی از این افرادی که سابقه توهین به مقدسات را دارد و از ایران هم فرار کرده و خود را اصلاحطلب جانباز میداند، توئیتی زد و نوشت که ما اشتباه کردیم. خبر را خودشان پخش کردهاند که بگویند ما مهم هستیم و وارد بازی اینها نشوید لذا واکنش ما یعنی سکوتی که کردیم، موجب شد که آنها به خطا بیافتند.
سوال: بخش فارسی توییتر عربستان در توییتی اعلام کرد که براساس قانون برخورد شده است.
من استثنائا آن توییت را ندیدم. میخواهم خلاصه بگویم که اخباری درز کرد و سخنگوی وزارت خارجه مجبور به چنین واکنشی بود. بعد از آن ما شروع به شفافسازی کردیم و گفتیم که ماجرا به این شکل بوده است. اگر هم شایعهای بود، پاسخ میدادیم.
سوال: اصل ماجرا را توضیح میدهید؟
در هتل ما حدود پنج هزار و ۷۰۰ زائر بود و برخی با ما عکس می گرفتند. من مشغول اعمال خودم بودم و به عنوان یک سخنران به آنجا نرفته بودم. هر کسی که با من عکس میگرفت، اجازه می گرفت که بعد از سفر، عکس را منتشر کند ولی هر چقدر هم که مراعات میکردیم اما بالاخره این مطلب درز کرد که بنده به سفر حج رفته ام.
من معمولا با ماسک و کلاه بودم و خیلی مراعات میکردم تا شناخته نشوم، زیرا در آنجا افرادی از کشورهای دیگر مثل افغانستان یا یمن هم بودند که مرا میشناختند. این موضوع باعث شد که اولین بار یکی از وابستگان ایران اینترنشنال که با العربیه فارسی هم ارتباط نزدیکی دارد، این مساله را رسانه ای کرده است.
نقش جریان برانداز و اصلاح طلبان در رسانه ای شدن ممنوع الخروجی
به طور کلی به شکلهای مختلف به من میفهماندند که تو در تور اطلاعاتی هستی، خودشان هم میدانند من فقط به زیارت میروم و برمیگردم و محافظی هم نداشتم. زیرا محافظ در کشور دیگر، معنی ندارد. البته این موارد مربوط به روزهای اولی بود که هنوز سخنگوی وزارت خارجه حرفی نزده بود و موسسه ما و حتی خود من هم واکنشی نشان نداده بودیم و نکتهای که این موضوع را تقویت میکرد، این بود که اولین بار اخباری که درز شد از سوی همین جریان برانداز بود و بعد در داخل هم اصلاحطلبان به آن دامن میزنند و متاسفانه ارتباط تنگاتنگی میان آن ها وجود دارد.
سوال: اشارهای هم به سفارت ایران و کنسولگری داشته باشید و کمکهای آنها برای آزادی شما:
اتفاقی که افتاد یک اتفاق اولا مقتدرانه و مناسب با ادعای طرف سعودی بود. چون طرف سعودی میگفت فصل تازهای بین روابط ایران و عربستان باز شده ولی اگر این اتفاق افتاده، چرا به حرف افرادی گوش می دهند که با امنیتیهای عربستان فعالیت رسانهای داشتند؟
اتهام آن این بود که یک راننده تاکسی رفته بود جلوی هتل ما و عکس مرا نشان داده بود و گفته بود که من دنبال این آدم میگردد که خیلی مضحک بود. مثلا یکی از ایرادات این بود که آن راننده گفته بود ایشان سوار تاکسی من شده و گفته بعدا کرایهات را حساب میکنم. پرسیده بودند چه کسی، چه ساعتی و کجا که راننده گفته بود با خانوادهاش همراه بوده در حالی که من اصلا با خانواده سفر نکرده بودم.
من این تناقض ها را برای وزیر امور خارجهمان هم فرستادم. شاید حدود ۱۵ ایراد از این اتهام پیدا کردم و این ایرادها به طرف مقابل انتقال داده شد. مسئولان دیپلماسی به عربستان گفتند اگر واقعا بنای شما بر اصلاح روابط است، پس چرا این کاررا انجام میدهید و از فردا کسی به شما اعتماد نخواهد کرد.
حتی یک دقیقه بازجویی نشدم
رائفیپور اینجا تبدیل به یک پرچم و نمادی شد که بالاخره این مشکل حل شد، بدون اینکه حتی یک دقیقه بازجویی شود. یعنی آنها حتی در مواردی راضی شده بودند که یک دقیقه به صورت تلفنی بازجویی از من صورت بگیرد ولی دستگاه سیاست خارجی ما میگفت بگویید جرمش چیست و این کار، خیلی مقتدرانه بود.
این بازجویی اتفاق نیفتاد و من سوار بر خودروی کنسولگری خودمان شده و به فرودگاه رفتیم، گذرنامه ام را دادم و نماینده ما تا لحظه پرواز ایستاد. در واقع ماجرای رائفی پور یک نماد بود و حل شد. کسی به اندازه من، علیه سعودی ها صحبت نکرده بود ولی من رفتم و بالاخره برگشتم.