به گزارش مشرق، علی مهدیان، یادداشتی را با عنوان آن محرم و صفری که اسلام را میمیراند در کانال خود در ایتا منتشر کرد:
اندیشه امام خمینی ابعاد و اضلاع مهمی دارد که ویژه و برجسته اند از جمله جهان بینی او است که مبتنی بر تاریخ حکمت و معرفت در حوزه های علمیه است. اندیشه که از عرفان نظری و حکمت متعالیه ارتزاق میکند و این امر در کتابهای او و سخنرانی های او قابل کتمان نیست. از ویژگیهای دیگر نگرش کلان بین المللی است که مبتنی بر وحدت است. وحدت مذاهب اسلامی ، وحدت موحدین ظلم ستیز و غیره. ویژگی سوم مقوله دیدن دین در شمایل حاکمیت و سیاست است.
کسانی که در حوزه های علمیه و محیطهای مذهبی تنفس کرده باشند تایید میکنند که هر سه ویژگی را گفتمان و جریانی در حوزه علمیه به نام اهل بیت علیهم السلام تخریب میکند.
به نام محبت اهل بیت میگویند استوانه های فلسفه و عرفان اهل سنت هستند و از خانه اهل بیت دورند و پس این مبانی را باید رها کرد. هر چقدر توضیح دهید که نه اهل بیت و نه شاگردانشان با دانش اینگونه برخورد نکردند و نمیکنند و اساسا این علوم با حرکت تاریخی علمای ما قدرت فهم هستی را به ظرافتهای عمیق توحیدی و ولایی فراهم میکند ، فایده ای ندارد. هدف جهل است و لجاجت در پوسته قداست اهل بیت.
دقیقا همین کار را با مقوله راهبردی وحدت میکنند. به نام قداست و مظلومیت اهل بیت یک جمع کوچک ضعیف میسازند و قدرت دینی و معنوی مسلمین را خراب میکنند باز هر چه بگویید نه سیره اهل بیت و نه شاگردانشان چنین نبوده به خرجشان نمیرود.
در باب مقوله حضور دین در سیاست میگویند سیاست مال امام معصوم است و نه شما و باز به نام قداست اهل بیت به دین توصیه میکنند پا پس بکشد.
این جریان به نام اهل بیت به مرگ اسلام ناب و تخدیر آن میاندیشد.
باید بپذیریم ما مدتها است درگیر جدال دو اسلام هستیم.
روزی که پیامبر اکرم ص روضه خواندن و گریه کردنی که به نصرت نینجامد توبیخ کرد که اتبکونه و لاتنصرونه . همین نوع ولایت ورزی و ابراز محبت را میزد.
این همان اندیشه است که در جهان اسلام به نام توحید ، دست شما را از اهل بیت کوتاه میکند و اسلام تکفیری میزاید. مدل شیعی اش هم اینگونه ظهور میکند.
باور کنید سبک انقلابی آن نیز قابل تولید است، سبکی که به نام آرمانهای انقلابی و عدالت و چه و چه مقابل جریان و حرکت اسلام ناب میایستد و به انسداد و ناامیدی و خود تحقیری و تخدیر در نهایت میانجامد.
امام سجاد ع درباره شهادت پدر بزرگوارش میفرماید: وَ کُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ، این را بپذیریم یا نه چه آنانکه او را کشتند چه آنانکه میدان را برای شهادت او باز کردند با دعوتشان و سپس کم آوردنشان در واقع یک طرح دیگری از اسلام بودند. الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم و اذا محصوا بالبلا قل الدیانون. این معرفی دینی است که با ظالمین و ظاغوتهای عالم میسازد. خطبه منای امام حسین ع را ببینید که علمای دوران خود را با علمای یهود مقایسه میکند و نشان میدهد که این میوه پوک شده فقط ظاهری دارد و الا بوی گندش عالم را میگیرد.
این است که امام خمینی در نامه به گورواچف مینویسد تقریر دیگری از اسلام داریم که افیون توده ها است و ما هم با او درگیریم. او در شهادت عارف الحسینی فریاد میزند که حاضرم جانم را برای رسوا کردن این نوع اسلام بگذارم. عجیب است حقیقتا که او در کتابهای معرفتی خود نیز «ظاهر الهی مطعون» را با «ظاهر الهی متبع» مقابل هم قرار میدهد.
روح دین توحید و ولایت است و ظاهری که این عمق را ندارد به نفع دشمن میشود.
مردمسالاری که جدای از ولایت شود از دلش مشروطه و ملای معمم زنجانی خارج میشود و مردمسالاری ناب و حقیقی هم است که مبتنی بر عقیده است و مستظهر به ولایت فقیه است. این مردمسالاری از دلش استبداد انگلیسی رضاخانی و استبداد آمریکایی محمدرضایی خارج نمیشود.
درگیری شیخ فضل الله در مقابل آرمانجویی و اسلام مسموم است. اسلامی که با همان شعارها و ظواهر اسلام را میکشد و به زمین میزند و روی سینه اش مینشیند وَ کُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ.
معمم زنجانی که حکم اعدام شیخ فضل الله را داد و جاده حضور بیگانه در کشور را صاف کرد فراموش نباید کرد روح این نوع خباثت دینی و آخوندی و بلکه انقلابی و آرمانجویانه زنده است و باید او را شناساند و رسوا کرد
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.