کد خبر 1517838
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۴
روایت خواندنی فرمانده ارشد حزب‌الله از نبرد ۲۰۰۶

محور مقاومت از پیروزی حزب‌الله در ماه می ۲۰۰۰ و جولای ۲۰۰۶ تا پیروزی‌های «سیف‌القدس» و «انتقام آزادگان» در فلسطین، پیروزی‌های پی‌درپی را به ثبت رسانده است.

به گزارش مشرق، در روزهای آغازین جنگ جولای ۲۰۰۶، تحلیل‌گران از دشمن صهیونیستی انتظار زیادی داشتند. ساکنان روستاهایی که زیر آتش اسرائیل قرار داشتند، منتظر دستی بودند تا آن‌ها را نجات دهد؛ این دست مبارزان قهرمان مقاومت بود که توانست یک پارادوکس بزرگ و استثنایی را در تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل به ثبت برساند.

در هفدهمین سالگرد پیروزی سال ۲۰۰۶، باید آنچه را حزب‌الله در آن جنگ نابرابر به دست آورد، روشن کرد؛ جنگی که رزمندگان مقاومت آماده بودند تا با خون خود از ناموس و حاکمیت ملی‌شان دفاع کنند. روزنامه «تهران تایمز» برای روشن کردن جنگ جولای که به جنگ ۳۳ روزه نیز معروف است، به‌طور اختصاصی با «سید حیدر»، یکی از فرماندهان ارشد مقاومت اسلامی که فرماندهی عملیات‌های دفاعی بزرگی را بر عهده داشت و در دستیابی به آن پیروزی راهبردی مشارکت داشت، گفت‌وگوی تفصیلی انجام دادکه متن کامل آن در ادامه می‌آید.

قبل از هر چیز، اگر برای خوانندگان یک یادآوری در مورد آغاز جنگ داشته باشید، بسیار عالی خواهد بود.

دقیقاً ساعت ۸:۴۵ صبح روز ۱۲ جولای ۲۰۰۶، خدمه‌ای از تیپ پنجم رژیم صهیونیستی با خودروهای هامر خود در یک گشت معمولی از امتداد حصار مرزی با لبنان خارج شدند تا اینکه به نقطه‌ای رسیدند که مقاومت یک مواد منفجره کار گذاشته بود. در چنین شرایطی یک توپ که بر روی تپه‌ای در خارج از شهر عیتا الشعب قرار گرفته بود، یک گلوله مستقیماً به سمت عقب پاترول شلیک کرد. هم‌زمان از یک محل دیگر گلوله‌هایی به سمت این دو خودرو شلیک شد. دو صهیونیست همان‌جا کشته شدند و نفر سوم در هنگام فرار کشته شد. دقایقی بعد دو گلوله از فاصله ۴۰ متری به سمت هامر جلویی شلیک شد به‌طوری‌که حدود ۲۰ متر سقوط کرد و متوقف شد. صهیونیست‌ها اعتراف کردند که دو نفر از خدمه هامر دوم متواری شده‌اند. در حالی که حزب‌الله با سربازانی که از صهیونیست‌ها اسیر گرفته بود یعنی فرمانده گشت و راننده آن به عقب برگشت. گروه طوفان مقاومت که در میان درختان جنگل کمین کرده بودند، به‌سرعت درب هامر را باز کردند و دو سرباز را به سمت یک خودروی ۴ چرخ متحرک که در آن سوی مرز منتظر بود، کشاندند و در نتیجه گروه پشتیبانی دیگری خودروی هامر را منفجر کرد. حصاری که با یک وسیله انفجاری ایجاد شد نیروهای مقاومت را قادر ساخت تا سربازان اسیر شده را به‌راحتی جابه‌جا کنند. در تحقیقات نظامی که بعداً منتشر شده، دشمن به شکست اطلاعاتی خود اعتراف می‌کند؛ زیرا آن‌ها متوجه ده‌ها تن از مبارزان نخبه حزب‌الله که منتظر گشت اسرائیل بودند، نشده بودند.

مقاومت تا چه اندازه برای دفع آن تجاوز آماده بود؟

در زمان جنگ، نگرانی‌های فردی از بین می‌رود و تبدیل به ابزاری برای پیروزی جمعی می‌شود. در واقع، اگر تعریف ساده پیروزی در جنگ‌ها، به گفته معروف‌ترین نظریه‌پرداز نظامی آلمانی، کارل فون کلازویتز، اراده دشمن را در هم می‌شکند و مانع رسیدن آن به اهدافش می‌شود. پس در آن صورت پیروزی در جنگ بر اساس نوع سلاح نیست، بلکه براساس اصل یکی شدن است.

در این زمینه، مجاهدین مقاومت از همان روز اول درصدد انجام وظیفه خود برآمدند تا توان بازدارندگی خود را در مقابل جنگ علنی صهیونیست‌ها که با حمایت کامل آمریکا و با هدف از بین بردن حزب‌الله انجام می‌شد، نشان دهند. در آن زمان، جورج بوش و کاندولیزا رایس با استفاده از ابزار اشغال موقت به‌عنوان یک سرنیزه و پس از بسیج همه حمایت‌های ممکن از سوی رژیم‌های عربی که به شکل شرم‌آوری جرئت نداشتند سر خود را در مقابل اربابان خود در واشنگتن و تل‌آویو بالا ببرند، نوید طرح «خاورمیانه جدید» را به منطقه می‌دادند. تا به امروز، آن رژیم‌های بدنام همچنان امیدوار به سقوط محور مقاومت هستند؛ زیرا ضعف و زبونی آن‌ها را آشکار می‌کند. اما فریاد زینبیِ «نه به ذلت» کارایی خود را ثابت کرده و برای همیشه خواهد ماند. حزب‌الله با اهداف شفاف و مشخص، یعنی آزادی اسرا در ازای دو سرباز صهیونیست وارد جنگ شد.

شما به چراغ سبز آمریکا برای اشغال اشاره کردید. به نظر شما، آمریکا تا چه اندازه در این تجاوز نقش داشت؟

دولت ایالات‌متحده نه تنها با این موجودیت موقت (رژیم صهیونیستی) ارتباط عمیقی دارد، بلکه همیشه حامی سیاسی و نظامی آن بوده است. علناً دشمن را تأمین مالی می‌کرد و هر چیز مورد نیاز برای بمباران و ویرانی لبنان، نابودی زیرساخت‌های آن و کشتار غیرنظامیان لازم بود را مهیا می‌کرد. اقدامات آن‌ها صرفاً به تحرک رسانه‌های جریان اصلی علیه حزب‌الله و مخالفت آن‌ها با هرگونه آتش بس محدود نمی‌شد؛ بلکه در همکاری اطلاعاتی بین واشنگتن و تل‌آویو نمود بیشتری داشت. وب‌سایت اس آی دی تودی (SID Today) وابسته به آژانس امنیت ملی ایالات متحده، اطلاعات محرمانه‌ای را در مورد چگونگی رفتار مقامات نظامی اسرائیل در واحد ۸۲۰۰ (متخصص در جاسوسی فنی) فاش کرده است که نشان می‌دهد آن‌ها چگونه همتایان آمریکایی خود را برای کمک به ارائه اطلاعات در مورد «سربازان ربوده شده اسرائیلی در لبنان» و «نقش ایران در این آدم‌ربایی‌ها» تحت فشار قرار می‌دادند.

به نظر شما رسانه‌های مقاومت چه نقش حمایتی در دستیابی به پیروزی جولای ۲۰۰۶ داشتند؟

قبل از پاسخ دادن به این سوال برای تشکر و قدردانی، به‌طور ویژه از حاج علی شعایب، خبرنگار تلویزیون المنار و رادیو النور که نقش برجسته‌ای در پوشش لحظه به لحظه این جنگ داشت، یاد می‌کنم. در واقع، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله، نظریه کاشت فرهنگی را که توسط برخی نظام‌های سیاسی و اقتصادی دنبال می‌شود تا جوامع شکننده وابسته‌ای را ایجاد کنند که هر آنچه را که به آن‌ها تلقین می‌شود را به طور کامل تأیید کنند، کنار گذاشته است. این همان کاری است که رسانه‌های مشکوک «عربی» انجام می‌دهند تا با القای شکست در اذهان و روان امت اسلامی و عربی، فرایند عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر صهیونیست را گزینه‌ای اجتناب‌ناپذیر معرفی کنند. همین امر در مورد امپریالیسم ایالات متحده نیز صدق می‌کند که به طرز سازش‌ناپذیری تلاش می‌کند تا تصویر برتری از شکست‌ناپذیری خود نشان دهد. از نظر سید نصرالله رسانه‌ها در این پیروزی شریک هستند. در جریان جنگ جولای ۲۰۰۶، رسانه‌های مقاومت نه‌تنها برای بینندگان خود، بلکه برای دشمنان نیز به منبع اطلاعات دقیق و موثق تبدیل شدند. سید حسن نصرالله تأکید می‌کند که رسانه‌های مقاومت بخشی فعال از قوانین تعاملی ما هستند. علاوه بر این، گزارش کمیسیون بررسی وقایع مبارزات انتخاباتی ۲۰۰۶ در لبنان به وضوح نشان می‌دهد که رسانه‌ها نقشی مهمی برای نشان دادن شکست ارتش اشغالگر دشمن از محور مقاومت ایفا کردند.

جنگ جولای چه تأثیری بر مقاومت فلسطین گذاشته است؟

انکارناپذیر است که مقاومت فلسطین بزرگ‌ترین درس‌ها را از جنگ ۲۰۰۶ آموخته است، زیرا به‌سرعت سطح جنگیدن خود را در رویارویی‌ها، به‌ویژه در نبردهای اخیر در جنین بالابرده است. در اینجا لازم است به تاکتیک‌های رزمی که حزب‌الله در جریان جنگ جولای توسعه داده و سپس توسط مقاومت فلسطین بکار گرفته‌شده است، اشاره کرد: نبرد تونلی، پرتاب موشک‌های مانور و تکنیک‌های ارتباط سیمی که به طور قابل‌توجهی توانایی‌های سایبری دشمن را خنثی کرده از آن جمله‌اند. حداقل، این موجودیت موقت دیگر در موقعیت برتری، برای حمله و گرفتن ابتکار عمل نیست و به موضع دفاعی منتقل شده است. با جنگ جولای ۲۰۰۶ قراردادهای رسوایی مانند اسلو در سال ۱۹۹۳، وادی عربه در سال ۱۹۹۴، معامله قرن و به دنبال آن تحریم‌های شیطانی، محاصره‌های وحشیانه و انقلاب‌های رنگارنگ، که گاه از طریق ایدئولوژی‌های تکفیری و گاه با مقاومت علیه مقاومت انجام می‌شد بی‌اثر شدند. هدف شبکه‌های تلویزیونی ضد مقاومت ایجاد اختلاف بین سنی‌ها و شیعیان، بین اعراب و فارس‌ها، و بین مقاومت و محیط پیرامون آن بود.

به نقش مجاهدین بازگردیم. تعداد زیادی از آن‌ها هستند که بدون ترس جنگ را فرماندهی کردند. تعدادی از آن‌ها به قافله شهدا پیوستند. نقش قهرمانانه آنها در نبرد ۲۰۰۶ چگونه بود؟

پیروزی جولای ۲۰۰۶ توسط سرداران مختلف شهید طراحی شد. این فرماندهان از سال ۱۹۸۲ تا ۱۲ جولای سال ۲۰۰۶ شاهد نبردهای زیادی بودند و در نهایت با رسیدن به آرزوی خود که برای نائل شدن به یکی از دو کار خیر یعنی پیروزی یا شهادت انجام می‌شد، جهاد خود را به پایان رساندند. از جمله این شهدا «ابراهیم محمود الحاج» ملقب به ابومحمد سلمان بود که در سال ۲۰۱۴ در عراق به شهادت رسید. این شهید در عملیات منجر به اسارت صهیونیست‌ها در سال ۲۰۰۶، تأمین امنیت نیروهای مهاجم مقاومت را بر عهده داشت. رهبری مقاومت تصمیم گرفت که او باید در عیتا الشعب بماند تا بتواند یکپارچکی تشکل‌های رزمی (نیروهای نخبه، بسیج عمومی و غیره) را در یک قالب رزمی ثابت و پایدار مدیریت کند. این شهید رسیدگی به وضعیت مجروحان مقاومت، تشییع پیکر شهدا و اداره امور غیرنظامیانی که در خانه‌هایشان مانده بودند را بر عهده داشت. ایشان یک روز وقتی که از نفوذ یک گروه اسرائیلی اطلاع پیدا کرد، اولین کسی بود که به روی آنان آتش گشود، اما زمانی که از ناحیه پایش مجروح شد برای آنکه کسی از آن خبردار نشود خودش آن را مداوا و پانسمان کرده بود. رهبری مقاومت به او پیام داد و از او پرسید: آیا می‌توانی محکم بایستی و ادامه بدهی؟ او پاسخ داد: «ما می‌توانیم تا آخرین نفس بجنگیم. روحیه ما بالاست.» وی در پایان خطاب به سید حسن نصرالله گفت: «شما مردانی دارید که از ارتش صهیونیستی نمی‌ترسند. ای رهبر ما بدان که در عیتا الشعب همه به دنبال شهادت هستند. ما تا آخرین نفس به مبارزه ادامه خواهیم داد.»

همچنین به «حاج خالد بِزی» اشاره می‌کنم که در شهر بنت جبیل به شهادت رسید، شهری که سید حسن نصرالله در آن سخنان معروف خود را بیان کرد و گفت: «اسرائیل از تار عنکبوت ضعیف‌تر است» او در جنگ سال ۲۰۰۶ نبرد ماندگاری را رهبری کرد. دشمن بارها سعی کرد شهر را اشغال کند تا پرچم رژیم صهیونیستی را در ورزشگاه آنجا به اهتزاز درآورد تا روحیه ضعیف ارتش خود را بازگرداند. آن‌ها فکر می‌کردند که چنین عملیاتی تنها ۴۸ ساعت طول خواهد کشید، اما رزمندگان مقاومت آن‌ها را شکست دادند. از این‌رو دشمن تصمیم گرفت کل شهر را نابود کند. بیشتر بناهای آن شهر با خاک یکسان شد و یکی از ساختمان‌ها بر پیکر مطهر این شهید به همراه دو تن از یاران شهیدش یعنی محمد ابوطعم و کفاح شراره فرو ریخت. حاج خالد بزی حاضر به عقب‌نشینی نشد و به هم‌رزمانش گفته بود: «ترجیح می‌دهم تانک‌هایشان بدنم را لگدمال کنند تا عقب‌نشینی کنم».

یکی دیگر از شهیدان برجسته «محمد قانصو»، ملقب به ساجد الدویر است که در سال ۲۰۰۶ در بیت حانون به شهادت رسید. او در اوایل تجربیات نظامی فوق‌العاده‌ای به دست آورد و تا قبل از سال ۲۰۰۰ به فرماندهی نیروی‌های ویژه حزب‌الله برای تشکیل آن کمک کرد. در سال ۲۰۰۵ رهبری عملیات دستگیری سربازان اسرائیلی در الغجر به او سپرده شد. وی همچنین در عملیات اسارت سربازان در ۱۲ جولای ۲۰۰۶ شرکت کرد. او به بنت جبیل بازگشت و در کنار هم‌رزمش حاج خالد احمد بزی و سایر هم‌رزمانش جنگ را اداره کرد. او چون در فاصله بسیار کمی با دشمن درگیر بود در جنگ سه بار مجروح شد. آخرین حرفش این بود: «شهید می‌شوم. اجازه نده اسرائیلی‌ها جسد مرا بگیرند. پیروزی خیلی نزدیک است.»

در میان شهدا نیز می‌توان به «علی العاشق»، ملقب به حاج عباس اشاره کرد که در سال ۲۰۱۷ در پالمیرا به شهادت رسید. وی در جنگ جولای یکی از فرماندهان میدانی مقاومت بود که در خط مقدم ارتش قرار داشت. او از فرماندهانی بود که سرزمین‌های سوریه را از دست تروریست‌های تکفیری آزاد کردند.

شهید دیگر «علی احمد فیاض» ملقب به اعلا البُسنه است که در سال ۲۰۱۶ در حلب به شهادت رسید. شهید «سید مصطفی بدر» در مورد او می‌گوید: «اگر در همه خانه‌های عرب‌ها جستجو می‌کردیم، شجاع‌تر از شما پیدا نمی‌کردیم.» او کسی است که همه برایش عزادار شد. ایشان در سال ۱۹۹۰ در کنار مظلومان بوسنی جنگید و اثر اقداماتش واضح بود. این شهید در طول جنگ جولای، مشتاق بود که در رأس فهرست برای انجام هر عملیاتی که علیه اشغالگری انجام می‌شود حضورداشته باشد. او مسئولیت را در روستاهای اطراف عیتا الشعب به عهده گرفت و در کار گذاشتن مواد منفجره، کمین و حملات ضدتانک مشارکت داشت. حضور او در میدان، روحیه مجاهدین را تا ۱۴ مرداد ۲۰۰۶ تقویت کرد.

ازجمله فرماندهان شهید دیگری که در مبارزات قهرمانانه جولای شرکت کردند، شهید «حسن محمد الحاج»، ملقب به ابومحمد العقلیم بود که در سال ۲۰۱۵ در حماه به شهادت رسید. ازآنجایی‌که او از نسل بنیان‌گذاران مقاومت بود، آشنایی زیادی با تمام جزئیات داشت. با شروع جنگ ۲۰۰۶ وقتی دشمن پیشروی خود را به سمت شهر بیاده آغاز کرد، شهید به رزمندگان مقاومت دستور داد تا کمین‌های خود را در طول خط ساحلی دریا انجام دهند. وی هم‌زمان بر شلیک موشک‌ها به اهداف دشمن در فلسطین اشغالی هم نظارت داشت.

همچنین شهید «حسن لکیس»، ملقب به ذهن خلاق مقاومت را به یاد دارم که در سال ۲۰۱۳ در حومه جنوبی بیروت در یک عملیات تروریستی توسط موساد به شهادت رسید. ایشان در طول جنگ جولای ۲۰۰۶، با نظارت بر سیستم ارتباطی مقاومت در حومه جنوبی حضور داشت. او در آنجا بیش از یک‌بار مورد سوءقصد قرار گرفت. در ۷ آگوست ۲۰۰۶ در جریان یک حمله تروریستی که هدفش از میان برداشتن خود بود، پسرش علی الرضا شهید شد.

شهید دیگر حاتم حمده ملقب به حجه اعلا است که در سال ۲۰۱۶ در حلب به شهادت رسید. او یک مهندس برق بود که چندین عملیات نظامی را طراحی کرد. در جریان عملیاتی که منجر به اسارت صهیونیست‌ها در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ شد، وی مسئول متفرق و منحرف کردن آتش دشمن علیه گروهی بود که مسئولیت به اسارت گرفتن سربازان اسرائیلی به آن‌ها سپرده‌شده بود. پس‌ازآن، حاج اعلا فوراً به اتاق عملیات مرکزی در حومه جنوبی بیروت برای رهبری گروه‌های پدافند هوایی مقاومت حرکت کرد.

پس از بیان این صحبت‌ها، بیاییم درباره نقش محوری سیدالشهدای مقاومت، حاج قاسم سلیمانی، در جنگ جولای صحبت کنیم. حاج قاسم چه سهمی در کسب این پیروزی و سپس حفظ آن داشته است؟

شهید قاسم سلیمانی در روزهای آغازین جنگ جولای ۲۰۰۶، پیام شفاهی فوری رهبر معظم انقلاب اسلامی، سید علی خامنه‌ای را به سید حسن نصرالله ابلاغ کرد که در آن آمده بود: «این جنگ سخت خواهد بود، اما به خدا توکل کن و باید محکم بایستی. ما به پیروزی مقاومت اطمینان کامل داریم. علاوه بر این، ما مطمئن هستیم که این مقاومت پیروز خواهد شد و به یک نیروی منطقه‌ای تبدیل خواهد شد.» حاج قاسم پس از اصرار بر حضور در حومه جنوبی بیروت، علی‌رغم نگرانی سید نصرالله، به قول ایشان، «در خط مقدم» و در زیر بمباران اسرائیل حضور داشت. سید حسن نصرالله از او خواست که ریسک نکند زیرا که شر آمریکایی‌ها در هر چهارراهی در کمین بود.

بااین‌حال، حاج قاسم اصرار داشت که در جریان تمام جزئیات مربوط به تجاوز رژیم صهیونیستی قرار گیرد و به تأمین تمام حمایت‌های موردنیاز مقاومت در سطوح مقاومت بپردازند. جنگ تمام شد و او تا زمانی که آتش‌بس تحمیلی مقاومت به اجرا درآمد، آنجا را ترک نکرد و سپس مأموریت پناه دادن به آوارگان و بازسازی خانه‌هایشان را به شکلی «زیباتر ازآنچه قبلاً بودند» آغاز کرد.

به نظر شما این موجودیت موقت چه چیزی را از دست داده و مقاومت چه دستاوردی داشته است؟

در جنگ ۲۰۰۶، کسانی که سرگرم تحریف تصویر حزب‌الله بودند شکست خوردند، در مقابل به افزایش تعداد کسانی که به مقاومت پیوسته‌اند کمک کرد. حزب‌الله در کنار محور مقاومت، در جنگ جهانی که علیه سوریه راه افتاده بود جنگید و پیروز از آن خارج شد. گروه‌های متحد فلسطینی نیز به‌نوبه خود در نبردهای سیف القدس، وحدت میدان‌ها و انتقام آزادگان جنگیده‌اند.

در نگاهی دقیق‌تر به ماهیت اهداف اسرائیل که در مطالعات غربی و اسرائیلی توضیح داده‌شده است، امروز شاهد افت شدید سقف این اهداف، به‌ویژه هدف اصلی آن‌ها که حذف مقاومت بود هستیم.

حزب‌الله امروز معادله بازدارندگی خود را بهتر کرده است. پس از جنگ جولای ۲۰۰۶، آنتونی کوردزمن، محقق آمریکایی، مطالعه مفصلی را با عنوان «درس‌های جنگ اسرائیل و حزب‌الله ۲۰۰۶» منتشر کرد. در این مطالعه به سه هدف اصلی برای اسرائیل که باید مقامات این رژیم به دنبال حل‌وفصل آن باشند اشاره شده که عبارت‌اند از: نابودی قدرت نظامی حزب‌الله؛ بازگرداندن اعتبار به نیروی بازدارنده اسرائیل؛ و تضعیف حزب‌الله در لبنان. اما هم‌اکنون که ۱۶ سال از مطالعه کوردزمن می‌گذرد قدرت نظامی حزب‌الله افزایش‌یافته؛ و به بقیه گروه‌های حامی مقاومت نیز گسترش‌یافته است.

پیروزی جولای نمونه‌ای برای احزاب و جناح‌ها بود که بدانند غیرممکن‌ها در صورت وجود عناصر اساسی نبرد که مهم‌ترین آن‌ها تعهد به اجتناب‌ناپذیر بودن فروپاشی اشغالگری است ممکن می‌شود. کافی است به این نکته اشاره‌کنیم که پیروزی حزب‌الله نقش مهمی در حفظ معادلاتی که باعث شد لبنان در جریان مرزبندی دریایی خواسته خود را به اسرائیل تحمیل کند ایفا کرده است. این مرزبندی دقیقاً همان‌طور که لبنان خواسته بود، با به چالش کشیدن «اسرائیل» از طریق خیمه‌هایی که در تپه‌های کفار شعبه برپاشده بود، به دست آمد. مقاومت علیرغم وحشیگری جنگ، و مراحل شوم آن استوار ایستاده است.

علاوه بر این، باوجود روش‌های شیطانی که برای عادی‌سازی به کار گرفته می‌شود، روحیه مقاومت در میان مردم منطقه کاهش نیافته است. همچنین ثابت‌شده است که ایران محور مقاومت را اختراع نکرده است؛ بلکه زمانی که دیگران رویکرد شرافتمندانه خود در حمایت از مقاومت را کنار گذاشتند، ایران از آن حمایت کرد و به آن قدرت داد. حزب‌الله مقاومت را از ایران وارد نکرده است، بلکه با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی بر حمله به لبنان اصرار دارد، حزب‌الله خود این وظیفه ستودنی را برعهده‌گرفته است. جنگ جولای ۲۰۰۶ سخت و خشن بوده است. بااین‌حال، با بهره‌گیری از این چالش‌ها، محور حامی مقاومت قوی‌تر شده است.

منبع: مهر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس