به گزارش مشرق، آمریکا که خود را «فانوس دموکراسی» معرفی میکند، با شور و اشتیاق «دموکراسی به سبک آمریکایی» را برای پیشبرد توسعه خارجی و حفظ هژمونی خود صادر میکند.
این صدور دموکراسی از سوی آمریکا منجر به آشوب و بیثباتی در سراسر جهان میشود.
صدور دموکراسی و استعمار فرهنگی
آمریکا دارای سابقه طولانی در صدور «دموکراسی» است، بهطوری که گسترش خارجی آن به طور پیچیده با تلاش واشنگتن همراه است.
این استعمار فرهنگی و دگرگونی نهادی سایر ملل و مردم تحت لوای «صادرات دموکراسی» نهتنها به عنوان وسیلهای برای تثبیت هژمونی، بلکه به عنوان بیان مهمی از ماموریت سیاسی آمریکاست که در کنار استثناگرایی آمریکایی عمل میکند.
آمریکا از روزهای اولیه تاسیس خود از تاکتیکهایی مانند گسترش سرزمینی، مداخله نظامی و «پیوند دموکراتیک» برای گسترش تدریجی دامنه صدور دموکراسی خود استفاده کرده است.
پیگیری منافع؛ اولویت نخست
پیگیری منافع مهمترین دلیل صدور بیامان باصطلاح دموکراسی از سوی آمریکاست؛ از منظر آمریکا، تا زمانی که کشورهای سراسر جهان به مدل آمریکایی دموکراسی پایبند باشند و روند دموکراتیک خود را با سیاست آمریکایی هماهنگ کنند، واشنگتن به طور بالقوه میتواند خود را به عنوان هژمون جهانی تثبیت کند.
لفاظیهای واشنگتن همچنین روشهای مختلفی را که آمریکا در طول تاریخ صدور دموکراسی اتخاذ کرده است، از جمله راهبردهای نظامی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و تبلیغاتی، آشکار میکند.
در این میان، کمکهای اقتصادی و تحریمها بیشترین استفاده را دارند؛ آمریکا کمکهای اقتصادی را به تغییرات مورد نظر خود در کشورهای دریافتکننده، افزایش کمک به کشورهایی که با استانداردهای واشنگتن و پیشبرد منافع آن همسو هستند، و کاهش یا تحمیل تحریمهای اقتصادی بر کشورهایی که این کار را نمیکنند، مرتبط میکند.
سیاستهای جنگطلبانه با ادعای ضدتروریسم
دموکراسی آمریکا نهتنها خود بلکه سایر نقاط جهان را نیز به خطر میاندازد؛ سیاستهای جنگطلبانه آن بهشدت قدرت اقتصادی واشنگتن را تحت فشار قرار داده است.
ظاهرا تحت عنوان ضدتروریسم، این اقدامات واشنگتن، تهدید ناشی از افراطگرایی خشونتآمیز را در داخل مرزهای آمریکا نیز تشدید کرده است.
آمریکا برای دستیابی به هدف خود از بهکارگیری استانداردهای دوگانه، توسل به خشونت و استفاده از فریب هیچ تردیدی نداشته که این امر به طور قابل ملاحظهای وجهه و اعتبار آن را خدشهدار کرده است.
آمریکا تحت عنوان «دموکراسی» و «حقوق بشر» جنگهای متعددی را آغاز کرده است، با دور زدن شورای امنیت سازمان ملل و اولویت دادن «قوانین داخلی» خود بر قوانین بینالمللی، عواقب فاجعهباری برای بسیاری از کشورها به بار آورده و قوانین بینالمللی مشابه منشور سازمان ملل را به طور آشکار نقض کرده است.
آمریکا جنگهایی را به نام ضدتروریسم به راه انداخته که منجر به درگیریهای مداوم در سراسر جهان و چرخه معیوب واکنشهای ضدتروریسم شده است که در نهایت منجر به آشفتگی پایدار در خاورمیانه و تکثیر جهانی نهادهای تروریستی شده است.
آمریکا از اعتراف به مشکلات و بحرانهای نهادی متعددی که با دموکراسی خود در داخل مواجه است، سر باز میزند و سرسختانه ادعا میکند که الگو و چراغ دموکراسی برای جهان است. چنین ستمکاری، آسیبهای دموکراسی آن را تداوم میبخشد و عواقب ناگواری را برای سایر کشورها به همراه دارد.
آزادی بیان تنها به ادعا و نام
آمریکا همیشه به «آزادی بیان» افتخار کرده و با این حال، در واقعیت، آزادی بیان در این کشور بر اساس «استانداردهای آمریکا» خودمحور است؛ منافع حزبی و سیاست مالی تبدیل به «۲ کوه بزرگ» شدهاند که بر آزادی بیان آمریکایی سنگینی میکنند؛ هر سخنی که به ضرر منافع دولت یا سرمایه آمریکا باشد محکوم به مواجهه با محدودیتهای شدید است.
دولت آمریکا مقررات فراگیر در مورد شرکتهای رسانهای و فناوری برای مداخله در افکار عمومی دارد؛ در دسامبر ۲۰۲۲، ایلان ماسک، مدیرعامل ایکس و یک روزنامهنگار، توییتهایی منتشر و «فایلهای ایکس» را افشا کردند و نشان دادند که دولت آمریکا بهشدت تمام شرکتهای رسانههای اجتماعی را زیر نظر دارد.
واشنگتن گاهی اوقات مستقیما در گزارشهای شرکتهای رسانهای بزرگ دخالت میکند، مانند حذف مکرر برخی از لینکها از گوگل؛ ایکس اطلاعات حساس در مورد نامزدهای ریاست جمهوری را پیش از انتخابات ۲۰۲۰ سانسور کرد.
آمریکا علاوه بر این از رسانههای اجتماعی برای دستکاری افکار عمومی بینالمللی استفاده میکند؛ وبسایت تحقیقاتی «اینترسپت» در سال گذشته میلادی فاش کرد که آژانسهای وابسته به وزارت دفاع آمریکا مدتهاست با دستکاری موضوعات و انجام تبلیغات فریبنده در رسانههای اجتماعی مانند ایکس، در افکار عمومی کشورهای جهان از جمله خاورمیانه مداخله کردهاند.