به گزارش مشرق، جعفرعلیاننژادی در کانال خود در ایتا مطلبی را با عنوان روایت شهر در لحظه اَذان منتشر کرد:
اذان زبان گویای شهر است. البته شهر حرف برای گفتن زیاد دارد و مدام در حال گفتوگو با ساکنین خود است. شهر زنده صدا دارد، همانطور که موجود زنده صدا دارد. گاهی این صدا گرفته و گاهی واضح است. مثلاً چیزهایی گلوی شهر را میفشارند و نمیگذارد صدایش بی خط و خش شنیده شود.
صدای بوقهای ممتد، یکی از همین صداهای گرفته شهری است. وقتی صدایش در میآید که جایی گلوی کوچه و خیابان تنگ و فشرده گرفته شود. همین پنجههای غول ترافیک را میگویم، گاهی واقعا صدای شهر را در میآورد. شهر البته جورهای دیگری هم سخن گفته و صدایش را به گوش ما میرساند. گاهی ماشینها صدای نخراشیده و نتراشیده شهر میشوند، گاهی هم اهالی، صدای خوشالحان این شهر هستند.
هیچ کس و هیچ چیز، دلش نمیآید، بگذارد فقط دیگران، شکننده سکوت شهری باشند. رقابتی برای نواختن این صدا بین انسانها با انسانها و ماشینها با ماشینها وجود دارد. هر کس تلاش میکند صدایش را بهتر برساند، بیشتر برساند و بگوید حق با من است. اما شهر با این صداهای کم و زیاد هم نمیتواند خود را معرفی کند.
آخر شهر هم حقی دارد، هیچکس نمیتواند مدعی حق شهر باشد. فقط لحظههای اذان است که، شهر حقش را با زبانی رسا اعلام میکند. شهر یکصدا با همه زبانها، با همه وجودش، از همه درها و دیوارهایش، میگوید این شهر بزرگتری دارد. بزرگتری از هر بزرگی. با صدایی بالاتر از هر صدایی میگوید این من هستم، شهر خدا. بدانید خدا بزرگتر از من و همه چیزهای و اهالی ساکن در من است.
شهر هم خدایی دارد، خدایی که همه را به خود میخواند. آدمها نمیتوانند به تنهایی، حق شهر را ادا کنند. آنها فقط میتوانند به شهر حق بدهند که بهتر نفس بکشد، بهتر سخن بگوید و بگذارند این شهرخدا صدایش را به همه برساند. اذان عمومیترین صدای شهر است. مردمیترین نوای شهر است. اذان کاملترین صدای شنیده شده شهری است، خدا را نجوا میکند، خدای همه شهر و ساکنینش، یکسان و بیتبعیض...
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.