به گزارش مشرق، روزنامه «الجزیره» عربستان در یادداشتی به قلم «عبدالوهاب الفایز» با عنوان «امنیت و صلح یا اقتصاد و سرمایه گذاری، کدام یک اولویت دارد» تاکید کرد، هدف آمریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی برای تداوم تجاوز نظامی علیه غزه این است که با ناآرام کردن منطقه به غارت ثروتهای منطقه در راستای حفظ منافه اقتصادی خود ادامه دهد.
نویسنده در این یادداشت با تاکید بر اینکه تصاویر جدید به رنگ سرخ در منطقه از خون و اعضای بدن کودکان و زنان در غزه با هدف برهم زدن ثبات و امنیت منطقه ایجاد شده است، گفت: اکنون در این فضای تیره و تار میپرسیم که واقعیت بعدی در منطقه عربی و به طور کلی در خاورمیانه و شمال آفریقا پس از جنگ غزه چگونه خواهد بود؟ آیا صلح و امنیت بر اقتصاد و سرمایه گذاری اولویت دارد؟
به عقیده نویسنده، نسخه جدیدی که با جنگ غزه برای منطقه پیچیده شده، این است که غرب آسیا از ثبات و صلحی که مردم آن برای دستیابی به سازندگی و توسعه آرزو دارند، دور شود.
وی با بیان اینکه نقشهای که برای منطقه ریخته شده ماندن در درگیریها و جنگها است، افزود: قدرتهای بینالمللی تأثیرگذار بر اوضاع منطقه، بهویژه آمریکا و متحدان غربیاش، میخواهند که منطقه را بین حالت صلح و جنگ در نوسان نگه دارند. این وضعیت آشفته منافع آنها را تامین میکند تا مردم منطقه از امنیت و ثبات برخوردار نشوند، زیرا توسعه و آبادانی منطقه، قدرتهای منطقه را به رقیب قدرتمندی تبدیل میکند که غربیها از آن هراس دارند و به جنگ با آن میروند، همچنین قدرت گرفتن کشورهای منطقه، آمریکا را از ثروت منطقه و پویایی جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی آن محروم میکند.
در ادامه یادداشت آمده است: در طول تاریخ، موقعیت استراتژیک کشورهای منطقه، غنای تاریخی و فرهنگی، منابع انسانی و منابع طبیعی...همه اینها عواملی بودند که قدرتهای نظامی و اقتصادی در جهان را برای تهاجم و مداخله در منطقه سوق داده است. این تجاوز قدرتهای بزرگ به منطقه اجازه ثبات و رفاه را نداده و از همین رو شرایط برای کشورهای عربی دائماً در وضعیت آشفتگی و ناآرامی بوده است.
نویسنده با بیان اینکه تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه نسل کشی و پاکسازی نژادی است که این رژیم از زمان یوم النکبه در سال ۱۹۴۸ میلادی تاکنون علیه فلسطینیان اعمال کرده است، گفت: موضع آمریکا و کشورهای غربی-اروپایی در حمایت از رژیم صهیونیستی و مشارکت با آن در تجاوز به غزه تاسف بار است.
هراس آمریکا از تقویت روابط چین با عربها
وی افزود: موضع مخالف غربیها با ایجاد آتش بس در غزه و اولویت آنها در سرکوب حماس حتی اگر به قیمت کشتار و آواره ساختن اهالی غزه باشد، موید این موضوع است که غرب به پروژه خود در خالی کردن منطقه از ثروت خود ادامه میدهد و این امر سود زیادی برای آن در مواجهه با چین به عنوان دشمن نخست آمریکا دارد.
الفایز نوشت: کشورهای غربی زمانی که قادر به استعمار مستقیم منطقه نبودند، از طریق سلطه گری، توطئه چینی و ایجاد آشوب و جنگ به استعمار غیرمستقیم روی آوردند. این یکی از اهداف دارای اولویت آنهاست که از زمان شوک افزایش نفت در اواسط دهه ۱۹۷۰ مورد تایید و کار قرار گرفته است.
وی ادامه داد: آمریکا و متحدانش پروژه «پترو دلار» را راه اندازی کردند که به معنای بازگشت پول نفت کشورهای صادرکننده به بانکها و شرکت های اقتصاد غربی بود. در واقع، از آن زمان، پول اعراب به منبع تامین مالی ارزان برای بانکهای غربی تبدیل شده است و حالا با این رویدادهای جدید، چقدر از ثروت کشورهای منطقه در جستجوی پناهگاههای ارزان و امن بیرون رفت و چه تعداد سرمایه گذاری لغو یا به تعویق خواهد افتاد؟
نویسنده تصریح کرد: کشورهای غربی که به شدت بر مدیریت ثروت تسلط دارند، راههای خود را برای تشویق قاچاق پول به خوبی بلدند. یکی از ابزارهای مفید برای جذب پول به بازارهای آمریکا و اروپا، نرخ بهره است، زیرا نرخ بهره بالا عاملی برای جذب ثروت است. افزایش مداوم نرخ بهره فشار بیشتری را بر اقتصاد کشورهای نوظهور از جمله اکثر کشورهای عربی وارد میکند و همواره در بحرانها، پول داغ به سمت بازارهایی میرود که نرخ بهره بالاتری دارند و اغلب به بازارهای آمریکا و اروپا میگریزد.
به همین ترتیب، نشانههای پروژه مستمر غرب برای به یغما بردن ثروت منطقه را میتوان به وضوح در مطالعات و گزارشهای شرکتهای مشاور و در گزارشهای مربوط به شرایط اقتصادی و سرمایهگذاری بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و مدیریت ثروت خصوصی یافت.
یکی از گزارشهای اخیر مربوط به یکی از شرکتهای مشاوره بزرگ آمریکایی (که حضور پررنگی در کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد) است که پیامهای ضمنی به موسسات مالی غربی ارسال کرده و گفته برای حرکت جدید در نقشه توزیع ثروت، به ویژه با رشد نسل افراد ثروتمند بین ۲۰ تا ۵۰ سال در کشورهای عربی آماده شوند.
این گزارش از اداره کنندگان ثروتهای غربی میخواهد تا خدمات خود را به این نسل جدید ارائه دهند که در منطقهای زندگی میکنند که ثروت تخمینی آن تا سال ۲۰۲۵ به ۲.۷ تریلیون دلار در مقایسه با ۲.۲ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت.
الجزیره نوشت: رشد ثروت در منطقه چیزی است که غرب را وادار میکند از ژئوپلیتیک برای ایفای نقش مهمی در شکل دادن به روش بازیافت پول نفت استفاده کند و سازوکارهای متعددی وجود دارد که بارزترین آنها شکل گیری روابط اقتصادی و تجاری است، زیرا روابط ژئوپلیتیکی بین کشورهای صادرکننده نفت و سایر کشورها بر نحوه بازیافت پول نفت تأثیر میگذارد.
بر این اساس، دستکاری در تدوین قراردادهای تجاری، تعرفههای گمرکی و تحریمهای اقتصادی به طرز ماهرانهای و بدخواهانه از سوی غربیها برای تعیین جریان کالاها و خدمات مورد استفاده قرار میگیرد و بر انتخابها و گزینههای موجود برای سرمایهگذاری یا خرید با درآمدهای نفتی تأثیر میگذارد.
نویسنده تاکید کرد: غربیها همچنین از بهانههای به اصطلاح حقوق بشری و حقوق اقلیتها در این زمینه استفاده میکنند تا با دامن زدن به ناآرامیها در منطقه خطرات سرمایه گذاری مستقیم خارجی را افزایش دهند. جنگهای منطقه نیز که با مدیریت غرب به راه افتاده بر شکل گیری اتحادها و توافقات ژئوپلیتیکی تأثیر میگذارد؛ همان طور که در سایه ناآرامیهای جاری، موافقتنامههای دوجانبه یا چندجانبه نمیتوانند سرمایهگذاریهای عمده با هدف انتقال و بومیسازی فناوری را گسترش دهند.
نقشه حفظ ثروت در موسسات مالی غربی
نویسنده افزود: عوامل ناپایدار ژئوپلیتیکی نیز بر نرخ ارز تأثیر میگذارد که به نوبه خود بر ارزش ارزهای محلی و استفاده از درآمدهای نفتی تأثیر می ذارد. نوسانات نرخ ارز میتواند بر قدرت خرید دلار و بر تصمیمات سرمایه گذاری تاثیر بگذارد. همچنین از جمله آثار منفی جنگها و ناآرامیها، اختلال در پروژههای بزرگ لازم برای زیرساختها و تاخیر در سرمایه گذاریها در خدمت پروژه حفظ ثروت در موسسات مالی غربی است.
وی با برشمردن یک پیامد منفی دیگر گسترش جنگ نوشت: آمریکا و متحدانش میخواهند هزینه پروژههای درون عربی و همچنین هزینه پروژههای استراتژیک با همکاری بلوکهای اقتصادی به رهبری چین را افزایش دهند، از جمله اینکه میخواهند در پروژه جاده ابریشم اختلال وارد کنند که چین در حال کار بر روی آن است و کشورهای عربی در آن شریک قوی محسوب میشوند.
در پایان یادادشت آمده است: به نظر میرسد که سرنوشت منطقه تداوم جنگهاست و این یکی از اهداف اصلی قرار دادن اسرائیل در قلب منطقه است و هدفی است که سالهاست عده ای منکر آن شده و باور نمیکنند؛ اما توالی وقایع در همین چارچوب باعث میشود، این باور را تقویت کنیم که آمریکا و متحدانش آخرین کسانی هستند که به دنبال صلح و ثبات در منطقه هستند. آنچه آنها میخواهند ثروتهای پایداری است که گسترش نظام سرمایه داری غرب را تضمین میکند و در نتیجه حیات و پویایی کشورهای غربی را زنده نگاه میدارد و اقتصاد آنها را کوچک نمیکند؛ زیرا در غیر این صورت چین و قدرت های نوظهور جدید جایگزین آنها خواهند شد، اینها مسائل موجودیتی است. آنها به هزینههای انسانی این توطئه خود اهمیتی نمیدهند و غزه اکنون نمونه خوبی از این نقشه غربیها به سردمداری آمریکاست.