به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: تقریباً کمی پیش از کودتای گولنیها در ترکیه که با مدیریت سازمان سیا انجام گرفت و هدف آن هم گوشمالی و همراهسازی اردوغان با سیاستهای امریکا بود، اردوغان برای اینکه نشان دهد یک صید معمولی نیست، راهبرد موازنهسازی در تعامل با روسیه را دنبال کرد. در این راهبرد، به جز خرید اس۴۰۰ روسی به تلافی بازی امریکا در فروش اف ۳۵ و یا اجازه تعمیرات اف ۱۶ در ترکیه، در عرصههای اقتصادی، گردشگری و انرژی، یک حرکت پرسود برای اقتصاد ترکیه را دنبال کرد، ولی با خروج سرمایههای سعودی و اماراتی و برخی کشورها و سرمایهداران غربی از ترکیه، اقتصاد ترکیه با تورم تقریبی ۱۲۰ درصدی مواجه شده تا این فشارها، اردوغان را در آستانه انتخابات ۲۰۲۳، به ریل همکاری با امریکا بازگرداند.
اردوغان با دیپلماسی موازی به ترمیم روابط با سعودی، امارات و رژیم صهیونیستی و حتی مصر روی آورد تا لابیهای مربوطه، در مقابل فشارهای امریکا مؤثر واقع شوند، ولی ترکیه با این راهبرد، به جز روابط ویژه اقتصادی و انرژی با روسیه که امیدوار است به هاب انرژی گاز و برخی اقلام دیگر در تجارت شرق و غرب تبدیل شود، با توجه به نیاز روسیه ناشی از جنگ اوکراین، رویکرد قفقازی و آسیای مرکزی را نیز فعالتر کرده که به نوعی با راهبردهای ناتو منطبق است و میداند که حداقل در شرایط فعلی، واکنشی از سوی پوتین ملاحظه نخواهد کرد. همه این بازیهای قدرت برای این است که اردوغان نرخ خود را افزایش دهد و از لیست گزینههای امریکا اخراج نشود و ما به ازای کاستن روابط با روسیه را در ابعاد اقتصادی با ضریب بیشتری از امریکا و غرب دنبال کند، خصوصاً اینکه از قفقاز و آسیای مرکزی با شعار پانترکیسم برای خود ظرفیتسازی کرده و جای پای نسبی مناسبی به دست آورده است.
محمدبنسلمان هم که بر پیشانی قدرتیابی خود قتل قاشقجی را دارد، با اینکه با پروژه رؤیایی نئوم در شمال غربی عربستان، فرصتهای بزرگی به اسرائیل و سرمایهداران بزرگ غربی داده، ولی به دلیل اینکه او و پدرش قادر نیستند تعهدات علنیسازی روابط با صهیونیستها را به واسطه ریشههای وهابی و سنتی در جامعه سعودی بپذیرند و یا در ازای حمایت از پادشاهی وی و حفاظت از دیکتاتوری وی، ثروتهای سعودی را به اقتصاد مریض امریکا ببخشند و نقش نیابتی را برای شرارتهای امریکا و اسرائیل در منطقه، بیش از پیش دنبال کنند، تلاش دارند راهبردهای اردوغان را شبیهسازی نمایند.
بنسلمان امیدوار است حال که به اندازه اردوغان، از پایگاه مردمی همانند وی برخوردار نیستند، بازی موازنه قدرت را با روسیه و چین و پذیرش قراردادهای انرژی و اقتصادی بلند مدت (که در اجرای آن اطمینان کافی هم ندارند)، از میزان فشارهای امریکایی بکاهند. اگرچه در شرایط فعلی هم چین ۱۰ میلیون بشکه نفت از کشورهای حاشیه خلیج فارس خریداری میکند و ۲ میلیون آن را از سعودی دریافت مینماید، ولی قراردادهای اخیر که با تلاشهای رسانهای و بوقهای مجازی زیباسازی شده، ریسک بازی بن سلمان را افزایش داده است، چرا که در کنار نفوذ فوقالعاده امریکایی در رگ و پی ساختارهای پادشاهی و حکومتی عربستان، چنانچه چتر حمایتی امریکا از جنگافروزی سعودی در یمن برداشته شود، تمامی رؤیاهای سعودی برباد میرود، ضمن اینکه محمد بن نایف هنوز از گزینههای نصب در قدرت در عربستان خارج نشده و این اجازه را به بنسلمان نمیدهد که بازی کامل قدرت اردوغان را تکرار کند.
بنسلمان امیدوار است با نمایش روابط راهبردی با چین، در کارکرد کوتاهمدت، اینگونه نشان دهد که ایران از اولویتهای چین خارج شده و این فرصت را به امریکا بدهد که پازل ابزارهای فشار به ایران در مقطع کنونی و به موازات شرارتهای تروریستی در داخل ایران را افزایش دهد. بن سلمان برای فرار از مطالبهگری مستقیم روابط با صهیونیستها، با همکاری امارات و رژیم صهیونیستی، با سوار شدن بر موج اعتراضات در اردن به دنبال تولید فرصتهای بیشتر برای صهیونیستها در اردن و بحث سرزمینی جایگزین برای فلسطینیهاست و با خرج کردن از جیب پادشاه اردن، رضایت صهیونیستها را کسب نماید. این بازی ناقص قدرت که از ریسک بالایی برخوردار است و میتواند بنسلمان را به مرز سقوط نزدیک کند.