به گزارش مشرق، رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان الاقصی با شکست اطلاعاتی و امنیتی روبرو شد و برای بررسی ابعاد این شکست و دلیل شروع عملیات طوفان الاقصی از دیدگاه مناسبات بین المللی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران نشستی با حضور دکتر غلامرضا کریمی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی، دکتر حسین آجورلو، کارشناس ارشد مسائل منطقه غرب آسیا و محسن فرهادخانی، کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی با مدیریت محمدرضا مرادی، کارشناس مسائل جهان عرب برگزار کرد.
محمد رضا مرادی: یکی از مسائلی که از ابتدای عملیات طوفان الاقصی ما با آن مواجه بودیم بحث شکست اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی است در ظاهر امر یک عملیات در سرزمینهای اشغالی انجام شده و نیروهای حماس عقبنشینی کردند و اکنون رژیم صهیونیستی در حال بمباران نوار غزه است. اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است، مسئلهای که عملیات طوفان الاقصی درواقع توانست ثابت کند بحث آن تغییر انگارههای ذهنی درمورد رژیم صهیونیستی است، رژیمی که خودش را از نظر رسانهای همواره یه قدرت اطلاعاتی امنیتی نظامی مطرح میکرد اما ما دیدیم این در برابر یک گروه کوچک و محصور در نوارغزه متحمل شدیدترین شکستها شد.
درست است تا اینجای کار اسرائیلیها توانستند با حملات شبانهروزی خود بیش از ۱۰ هزار نفر را در نوار غزه شهید کنند که ۴۱۰۴ نفر از این افراد کودک هستند و بیش از ۲۳ هزار نفر را زخمی کنند و تعداد زیای را هم آواره کنند. مناطق زیادی در نوار غزه را نابود کنند و بیمارستانهای زیادی را درواقع هدف قرار دهند. اما همه اینها واقعاً باعث نمیشود به آن میزان و حجم شکستی که اسرائیل متحمل شده، از آن میزان و بارش درواقع کم شود چراکه اسرائیل بیشتر از آنکه در عرصه میدانی شکست بخورد در عرصه ذهنی و روایتی شکست خورد.
رژیمی که ما در سال ۲۰۰۶ دیدیم که حزبالله لبنان برای اولین بار در برابر رژیم صهیونیستی مقابله کرد و ثابت کرد که اسرائیل میتواند شکست بخورد اما امروز حماس کاری کرد که اسرائیل نه تنها میتواند شکست بخورد بلکه میتواند امتیازات زیادی هم بدهد و برای آزاد کردن اسرایش میانجیگریهایی هم انجام دهد، هر چند تا اینجا اسرائیل درواقع به دنبال میانجیگری و آتش بس نبوده چرا که به نظر میرسد به دنبال این است که با ایجاد سیاست زمین سوخته در غزه بتواند یک پاسخی برای افکار عمومی خودشان پیدا کند که به نوعی میزان شکست را کاهش دهد.
دکتر غلامرضا کریمی: مسئله اسرائیل در نظام بینالملل به قبل از جنگ جهانی اول برمیگردد، زمانی که در سال ۱۹۲۲ در واقع جامعه ملل بخش اردن و سرزمینهای فلسطینی را از هم جدا کرد و آن دغدغهای که انگلیسیها داشتند که یک سرزمینی را برای یهود پیدا کنند. از آن مقطع زمانی این بحران در خاورمیانه متولد شد و در طول این شاید ۹۰ سال گذشته این بحران همینطور ادامه پیدا کرده است؛ صاحبان قدرت در نظام بین الملل تلاش داشتند فلسطین به عنوان یک هویت مستقل از بین برود و امنیت رژیم صهیونیستی حفظ شود و کل فعالیتهایی که در سطح کلان نظام بینالملل صورت میگرفته در جهت حمایت از اسرائیل بوده به طوریکه در صدر اولویت اهداف امنیت ملی آمریکا حمایت از امنیت اسرائیل است.
در نهایت صهیونیستها انتظارشان این است که همین محدوده کوچک ۳۶۵ کیلومتری نوار غزه جمعیتش یا بروند در صحرای سینا یا در خاورمیانه پخش شوند. اگر این حمله ۷ اکتبر (۱۵ مهر) صورت نگرفته بود خیلی از گزارشهایی که وجود دارد نشان میدهد که اسرائیلیها به صورت جدی بنا داشتند که حملاتی را علیه نوار غزه انجام دهند یعنی دیگر وضعیت اسرائیل به گونهای شده بود که به دنبال کنترل نوار غزه نبود به دنبال نابودی حماس و جریان مقاومت بود و اگر این ابتکار را جنبش حماس انجام نمیداد مطمئناً شرایط بسیار سختتری نسبت به وضعیت مقاومت صورت میگرفت،.
ما شاهد بودیم تمام سناریوها و برنامهریزیهایی که اسرائیلیها داشتند در قالبهای مختلف چه در قالب نظم جهانی و چه در قالب نظم منطقهای، براساس «پیمان ابراهام» قرار بود که روابط بین کشورهای مختلف اسلامی و اسرائیل برقرار شود و مسئله فلسطین از دستور کار داشت خارج میشد، روابط عربستان با رژیم صهیونیستی برقرار میشد عملاً موضوع فلسطین حتی تشکیل کشور فلسطین در یک محدوده کوچک موجود هم از دستور کار قدرتهای جهانی حذف میشد.
ملت فلسطین و گروههای مقاومت چارهای جز این نداشتند که یک واکنشی انجام بدهند که بتواند این نظم منطقهای به دنبالش بود آن نظم منطقهای را دچار فروپاشی کند. در واقع حملهای که در ۷ اکتبر صورت گرفت از منظر فلسطینیها این یک دفاع مشروع بوده و اینکه الان اسرائیلیها درواقع به دنبال این هستند که حمله زمینی به غزه انجام دهند آنها در واقع به دنبال این هستند که پدیدهای به نام مقاومت از صحنه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمینهای اشغالی حذف شود.
تمام تحولاتی که در طی بیست سال گذشته صورت گرفته است به ویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر این بوده که منطقه خاورمیانه از اولویت قدرتهای بزرگ جهانی حذف میشود یا کمرنگ میشود به دلیل اهمیتی که شرق و چین پیدا کرد تمام استراتژیستهای دنیا میگفتند که قدرتهاتی بزرگ جهان تمرکز خودشان را از خاورمیانه به شرق دارند منتقل میکنند و آمریکا درواقع به نوعی تلاش کرد مشکلاتی که در خاورمیانه وجود دارد از جمله مسائل اعراب و اسرائیل حل و فصل شود. کشورهای عربی با اسرائیل ارتباط برقرار کنند و به نوعی خاورمیانه یک آرامشی را پیدا کند تا قدرتهای بزرگ جهانی بتوانند فرصت پیدا کنند درگیری اصلی خودشان در شرق، بین چین و آمریکا حل و فصل کنند و آنجا محل توجه جهانی باشد.
وقوع این طوفان الاقصی معادلات را به سرعت تغییر داده است شاید برای قضاوت خیلی زود باشد اما تحولات نشان میدهد آمریکا نمیتواند مسئله اسرائیل را از دستور کار خودش خارج کند، نظم منطقه خاورمیانه نظم قبل از ۱۵ مهر نخواهد بود، نظمی متفاوت خواهد بود، اگر در گذشته گفته میشد که هر نوع نظم منطقهای که در خاورمیانه میخواهد شکل بگیرد باید نقش و جایگاه ایران در آن پررنگ و مشخص باشد؛ از این به بعد باید جایگاه جنبشهای مقاومت نیز در نظم منطقهای در حال شکلگیری مشخص باشد. آن موقع است که ما شاهد نظم جدیدی خواهیم بود دوره فعلاً دوره گذار است و باید منتظر باشیم ببینیم تحولات به چه شکلی خواهد شد.
دکتر حسین آجورلو: قضیه فلسطین قضیهای است که دههها وجود داشته و یک ظلم تاریخی بوده قبل از جنگهای ۱۹۷۳ ملت فلسطین متکی به قدرتهای بیرونی بود اما بعد از آن ما شاهد این بودیم که دیگر مقاومت فلسطینی رأساً به این کار ورود کرد. به تدریج با پیروزی انقلاب اسلامی و باتوجه به اینکه گروههای جبهه مقاومت هر روز منسجمتر شد ما شاهد ارتقاء توان نظامی گروه مقاومت در مناطق مختلف بودیم.
در شمال سرزمینهای اشغالی و در جنوب لبنان که نیروی حزب الله قدرت گرفت که همان قدرت باعث شد سرزمینهایش آزاد شود، بعد از پیروزی جبهه مقاومت چه در جنوب لبنان سال ۲۰۰۰ و چه در سال ۲۰۰۵ و بعد از آن جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ میبینیم که این مسئله نیاز اینها توان اطلاعاتی امنیتی داشتند اما این نیاز باعث شد به عنوان پشتوانه جدی و امر نظامی محسوب میشود و به تدریج ما میبینیم نیروهای محور مقاومت در کنار توان نظامی که ارتقاء پیدا کرد توان موشکی توان راکتی توان موشکهای نقطه زن توان امنیتی گروههای مقاومت هم افزایش پیدا کرد.
توان اطلاعاتی امنیتی جنبش حماس در چند منظر قابل مشاهده است اولین مسئله بحث این بوده که طراحی این عملیات به سطح بالایی از حفاظت اطلاعاتی نیاز داشته است، اینکه شما در یک منطقهای که تحت اشراف کامل نیروهای صهیونیستی یعنی نیروهای اطلاعاتی امنیتی صهیونیستی است شما یک اقدام یک عملیات طراحی کنید و تا روز اخری که میخواهید به ساعت صفر این عملیات انجام بشود هیچ نهاد امنیتی و اطلاعاتی با درجه بالای هشدار درک نکند، غافلگیری در سطح خیلی بالایی بوده است. آن هم با چه سرویسی، سرویس موساد که داستانها درطول تاریخ از موساد که بتواند ارتباطات خارجی بگیرد، شاباک که بتواند در داخل کنترل کند و سازمان اطلاعات ارتش (امان) با این سه نهاد که بالاخره نه تنها در منطقه قدرت دارند بلکه در سطح بینالمللی ادعا دارند و این همه همکارهای اطلاعاتی که دارند نتوانستند این رصد را انجام دهند.
دومین بحث، بحث اشراف اطلاعاتی بود با نقشههایی که خود رژیم صهیونیستی در بعضی از سایتها منتشر میکنند و سطح عملیات نشان میدهد که نیروهای مقاومت با یک اشراف به تمام معنای کلمه انجام دادهاند، معادله قدرت اطلاعاتی و امنیتی مقاومت به جایی رسیده که میتواند عملیات گسترده با اشراف بالا انجام بدهد. حماس به این قدرت رسیده وقتی عملیات کرد وقتی این اتفاق افتاد تا همین الان ما میبینیم که رژیم صهیونیستی به صورت کور غزه را میزند.
مسئله بعدی پس از حفاظت، حفاظت اماکن نظامی بوده نکته بعدی مواجهه با مقابله با ترور هدفمند رژیم صهیونیستی بوده که یکی از ابزارهایی که صهیونیستها دارند بحث ترور هدفمند است ما تاریخ ترور هدفمند را مطالعه میکنیم میبینیم این کتاب «برخیز و تو اول بکش» آقای برگمن ثبت شده است که ۲۷۰۰ تا عملیات ترور هدفمند داشتند، این بالاترین آمار در طول تاریخ برای یک رژیم است.
حفاظت از اماکن نظامی و افراد در جغرافیای کوچک غزه با نظارت بالای رژیم صهیونیستی کارساده ای نیست. اما عبور نیروهای حماس از مرزها، ابتدا باید گفت مرزهای رژیم صهیونیستی، مرز امنیتی به شدت حفاظت شده با تجهیزات الکترونیکی بسیار هوشمند است؛ عملاً حماس توانسته این قدرت در حوزه جنگال هم به این قدرت برسد که اینهم یک کار اطلاعاتی امنیتی در حوزه نظامی است در حوزه جنگ الکترونیک به یک توانی برسد که این توانمندی بتواند این مرزها را بشکند.
با این عملیات به نظر میرسد که حوزه اطلاعاتی امنیتی هم ما شاهد یک معادله جدیدی هستیم. دیگر از آن دوران افسانههای موساد تمام شد، الان در منطقهای که تحت نفوذ خودشان است نمیتوانند کارکرد امنیتی اطلاعاتی داشته باشند و در توانمندی اطلاعاتی و امنیتی گروه حماس جنبش حماس و گروههای مقاومت در نوار غزه همین بس که توانستند حریفی چون رژیم صهیونیستی را چه در انجام عملیات و چه در پس آن دچار غافلگیری کنند.
قرار بود این توان اطلاعاتی رژیم بیاید علیه مهار ایران یا برخی از کشورها به کار گرفته شود و این نشان میدهد که دیگر این معادله دیگر معادله برگ برندهای برای رژیم نخواهد بود. عموماً در رژیم صهیونیستی بعد از هر شکستی کمیتههای بررسی را تشکیل میدهند و قطعاً رژیم صهیونیستی به یک بازنگری جدی چه در حوزه ساختار سرویس امنیتی اطلاعاتی و چه در حوزه ماموریتی و چه در حوزه همکاریهای بینالمللی خواهند رفت؛ بخش بعدی بحث تصمیمسازی است. رژیم صهیونیستی دو تا کابینه دارد یک کابینه معمول است و دیگر یک کابینه امنیتی تحت نظارت نخست وزیر که بخشی از این شکست اطلاعاتی معطوف به این تصمیمسازان است این نهادهای اطلاعاتی یک وجه شکست بودند و وجه دیگرش رؤسا هستند به خصوص شخص نخستوزیر که به عنوان رئیس تمام این کابینه امنیتی عمل میکند و تصمیمگیر اصلی است آن هم دچار خطا شده بود.
محسن فرهادخانی: ضربه اطلاعاتی امنیتی رژیم صهیونیستی منجر به بحران و شکست در استراتژیهای نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی شده است، همیشه استراتژی رژیم صهیونیستی این بود که ضربه اول را خودش بزند و غافلگیری ایجاد کند و بتواند با استفاده از غافلگیری اهداف خودش را در جنگ پیش ببرد. نمونه بارز آن در جنگهای ۶ روزه میبینیم و رژیم صهیونیستی طبق استراتژی خودش همیشه جنگ را به زمین دشمن منتقل میکرده است.
در عملیات طوفان الاقصی اما علاوه بر غافلگیری نتوانست آن تحلیل و آن هشدارهایی که برای تنظیم برای رفتار خودش برای واکنش داشته باشد پیش ببرد، شکستی که در عملیات طوفان الاقصی داشتند هیمنه ساختار اطلاعاتی امنیتی رژیم را از بین برد و در سطح سیاسی نیز نهادهای تصمیمگیر دچار مشکلاتی شده است که جبرانناپذیر است؛ رژیم صهیونیستی این ضربه را از حماس خورده است که سالها در محاصره و هدف جوخههای ترور رژیم صهیونیستی بوده است در دیگر سو رژیم صهیونیستی با بیشترین امکانات تکنولوژی و حمایت ارتش امریکا قرار داشته است. اسناد این موضوع نه به زودی و نه لزوماً منتشر نمیشود اما نشانههای نفوذ مقاومت در ساختار نظامی امنیتی رژیم صهیونیستی را میتوان در طرح عملیاتی دقیق حماس پیدا کرد؛ آن هم در شرایطی که نارضایتی از نتانیاهو به اوج خود رسیده است و اختلافات جدی میان سران نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی پیش از طوفان الاقصی دیده میشود.