به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :
آمريكا فريب اوپك را خورد 300 ميليارد بشكه نفت وجود خارجي ندارد
احتمالا اوپك آمريكا را درباره ميزان ذخاير نفتي خود فريب داده است.
روزنامه كريستين ساينس مانيتور با پيش بيني كاهش ذخاير نفتي جهان به ويژه در ميان كشورهاي عضو اوپك نوشت: احتمالا اوپك ما را درباره ميزان ذخاير نفتي خود فريب داده است. آيا اين موضوع اصلا مهم است؟ پاسخ اين است كه بله قطعا مهم است. سازمان كشورهاي صادركننده نفت (اوپك) با 12 عضو يك پنجم نفت مصرفي جهان را توليد مي كند.
اين روزنامه مي نويسد: بايد در نظر داشت كه ارقام نجومي كه معمولا در مورد نفت بيان مي شود و مي تواند گمراه كننده باشد، به چيزي به نام «منابع» مربوط مي شود. منابع تنها تخميني هستند از ميزان تقريبي نفتي كه ممكن است در دل زمين وجود داشته باشد. بخش اعظم اين نفت هرگز قابل استخراج نيست. ولي ذخاير، به معني ميزان نفتي است كه با قيمت هاي فعلي و در ميادين شناخته شده نفتي قابل استخراج است. ذخاير معمولا كسر كوچكي از آنچه «منابع» ناميده مي شود را تشكيل مي دهند.
كريستين ساينس مانيتور در گزارش خود خاطر نشان كرد: برخي اعضاي اوپك ظاهرا گزارش دادند ميزان ذخاير خود را جدي نمي گيرند. در سال 2007 سعداد الحسيني، معاون وزير نفت عربستان سعودي، در كنفرانسي در لندن گفت ذخاير نفتي جهان با اضافه برآوردي معادل 300 ميليارد بشكه روبروست. اين رقم با رقم افزايش اعلام شده اعضاي اوپك در سال 1980 به منظور ازدياد سهميه صادراتي خود همخواني دارد. در سال 2005 نيز اسنادي از شركت نفت كويت به دست آمد كه نشان مي داد ميزان ذخاير كويت نصف ميزاني است كه اعلام شده است و 48 ميليارد بشكه به عوض 99 ميليارد بشكه است. اگر دنيا واقعا 300 ميليارد بشكه ذخاير نفتي كمتر از ميزاني كه اعلام شده است دارد، اين امر در نحوه توليد نفت تاثير خواهد گذاشت. بايد پرسيد آيا پيش بيني هاي انرژي كه در دنيا انجام مي شود مي تواند به چنين ارقام واهي تكيه كند؟
گزارش روزنامه آمريكايي در حالي منتشر مي شود كه قيمت جهاني نفت رو به صعود گذاشته و گفته مي شود ادعاي عربستان مبني بر جبران كمبودها در بازار نفت بيشتر بلوف و مسكن رواني براي پوشاندن خلأ فعلي بوده اما با سپري شدن چند ماه اكنون، واقعيت ها به شكل صعود قيمت نفت، خود را نمايش مي دهد.
برخي خبرها از فشار صنايع و شركت هاي بزرگ به دولت آمريكا براي عرضه ذخاير استراتژيك حكايت مي كنند.
ديگران چه كاره اند چرا ملعبه خودمان نشوند؟!
دبير كل حزب كارگزاران مي گويد هيچ يك از احزاب اصلاح طلب نظر جدي به نامزدي محمدرضا عارف ندارند. در عين حال يك فعال اصلاح طلب معتقد است هاشمي شرايط سني مناسبي براي نامزدي ندارد و طرح نام او از سوي اصلاح طلبان صرفاً براي رو كم كني است!
غلامحسين كرباسچي، دبير كل حزب كارگزاران سازندگي در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، درباره زمزمه نامزدي محمدرضا عارف اظهار داشت: تاكنون نشنيده ام در جلسات اصلاح طلبان عارف به عنوان نامزد انتخابات رياست جمهوري مطرح باشد.
وي افزود: وي زماني معاون خاتمي بوده است، اما در مورد اينكه اصلاح طلبان روي اين فرد اجماع كنند، من چنين برداشتي ندارم.
من فكر نمي كنم هيچ يك از احزاب اصلاح طلب درمورد اين فرد نظر جدي داشته باشد.
از سوي ديگر علي اكبر اوليا نماينده اصلاح طلب در مجلس هشتم به «آريا» گفت: فضا براي ورود اصلاح طلبان به انتخابات باز نيست ازاين رو طبعاً افراد هم حرمت خودشان را نگه مي دارند تا مضحكه و ملعبه دست ديگران نشوند.
وي درباره احتمال نامزدي هاشمي رفسنجاني كه از سوي يك روزنامه اصلاح طلب مطرح شده بود اظهار داشت: آقاي هاشمي ديگر شرايط سني ندارد كه بتواند كانديدا شود و صحبتي كه مطرح شده گمانه زني است.
اولياء تأكيد كرد: شايد مطرح كردن هاشمي رفسنجاني بعد از سه دوره فاصله گرفتن از قدرت و سن بالاي ايشان خيلي عقلايي نباشد اما وقتي بحث روكم كني مي شود شايد بتوان چنين گزينه هايي را مطرح كرد زيرا در اين صورت وزن جناح ها در كشور مشخص مي شود البته اگر انتخابات روال خودش را طي كند و درست پيش رود.
گفتني است طيف هاي تندرو در جريان رقابت هاي انتخاباتي سال 84 پس از شكست سنگين مصطفي معين، از آقاي هاشمي در دور دوم انتخابات حمايت كردند كه به قول آقاي اوليا تبديل به يك روكم كني تاريخي براي تندروها و البته لطمه به اعتبار آقاي هاشمي شد. در واقع آقاي هاشمي يك بار در سال 78 (انتخابات مجلس) و يك بار در سال 84 از افراطيون لطمه خورد.
يادآور مي شود در پي زمزمه نامزدي محمدرضا عارف، برخي از اصلاح طلبان به تندي با او برخورد كرده و تصريح كرده اند كه او را اصلاح طلب محسوب نمي كنند.
خاتمي براي نقد جبهه اصلاحات از چه كساني مي ترسد؟!
رئيس شوراي مركزي مجمع روحانيون مي گويد اصلاح طلبان دنبال انتخابات نيستند بلكه مي خواهند فضا باز شود تا جريان اصلاحات را نقد كنند!
به گزارش سايت وابسته به خاتمي، وي در ملاقاتي گفته است: روش ها و سياست هاي موجود اصلا صحيح نيست و در درجه اول به ضرر خود نظام است. از طرف ديگر ما نمي خواهيم كه خداي نكرده اوضاع به كلي به هم بخورد. شما آزادگان و همه ما براي انقلاب هزينه داده ايم و اگر اين انقلاب از بين برود مملكت از هم مي پاشد؛ با اين وصف ما هم بايد اين وضع را حفظ كنيم و هم اينكه منتقد باشيم. ما مي گوييم حضرات معظم! شما بمانيد، اما بگذاريد انتقاد كنيم و بگذاريد روش ها اصلاح شود. اگر اصلاح شود نظام مي ماند و اگر نشود، حتي اگر ما هم نخواهيم در آينده مشكلاتي پيدا مي شود؛ دلزدگي نيروها و رفتن جوانان از ايران يا اعتراض آنها به وضع موجود خطر بزرگي است. لذا تنها راه موجود اصلاحات است و من راهي ديگر نمي شناسم.
وي ضمن كتمان پيشرفت هاي عمده كشور به منفي بافي يكسويه و ارائه آمار مغلوط پرداخت و سپس درباره فضاي سياسي گفت: الان هم اگر فضا باز شود، وضعيت امنيتي به وضع سياسي آزاد مبدل شود و آزادي هاي اساسي بخصوص در انتخابات تامين گردد، اولين نتيجه آن انتخابات پرشور خواهد بود كه همه از آن سود خواهند برد و تهديدات خارجي هم برطرف مي شود يا كاهش مي يابد. يكي از دوستان گفت وقتي شما را به انتخابات راه نمي دهند، چرا حرف از انتخابات مي زنيد؟ بله؛ انتخابات حق مسلم يكايك مردم است، ولي مهم اين است كه راه براي حضور همگان طبق قانون باز باشد و از ياد نبريم كه دشمناني داريم كه «اصل» را نمي خواهند؛ نه اينكه اين جناح و آن جناح را نخواهند؛ اصلا جمهوري اسلامي را نمي خواهند. ولي بالاخره اين حكومت است كه بايد شرايطي را فراهم آورد كه اولا همه جناح ها و جريان ها امكان حضور در عرصه انتخابات را داشته باشند و ثانيا مردم دلزده دوباره اشتياق به حضور پيدا كنند كه چندان نشانه هاي اين وضع را نمي بينيم.
خاتمي مي گويد: نكته ديگر اين كه در دوران ما هم نقص و عيب بود، در آن دوران توقعاتي ايجاد شد كه در جريان اصلاحات نبود و عملي هم نبود، اما طرف مقابل را جري كرد كه به همين بهانه با جريان اصلاحات برخورد كنند. يعني بعضي تندروي ها كه طرف مقابل را عصباني كرد در اتفاقات بعدي اثر گذاشت. الان هم ما مي گوييم انتخابات و حكومت مال شما! بياييد فضا را باز كنيد؛ ما مي خواهيم جريان اصلاحات را نقد كنيم! مي خواهيم با آزادي و امنيت دور هم بنشينيم! نه اينكه بگوييد در حال توطئه هستند! آزادي تامين شود، فضاي امنيتي برچيده شود، حكومت باشد براي خودتان! البته مطلوب اين است كه يك انتخابات آزاد و واقعا اطمينان بخشي برگزار شود كه مردم بتوانند آزادانه انتخاب كنند.
اظهارات خاتمي طبق معمول حاوي تناقضات متنوعي است. نخست اينكه ادعاي «ما براي انقلاب هزينه داده ايم و نمي خواهيم انقلاب از بين برود» با كارنامه عملكرد طيف متبوع وي چه در دوره 8 ساله موسوم به اصلاحات، چه در فتنه و اغتشاش سال 88 و چه در قبال انتخابات مجلس نهم (اسفند 90) مطلقا همخواني ندارد. اگر وزير ارشاد خاتمي (مهاجراني) اعلام مي كرد كه گروهك هايي نظير نهضت آزادي و سلطنت طلبان و... در روزنامه هايي نظير جامعه و توس نفوذ كرده اند از آزادي سوء استفاده مي كنند. همان گروهك ها در پايگاه هاي مطبوعاتي مورد شارژ و حمايت دولت و مجلس اصلاحات، از ختم انقلاب خبر مي دادند و ادعا مي كردند امام خميني را بايد در موزه تاريخ جست وجو كرد حال آن كه نه از مجمع روحانيون، نه از خاتمي و نه ديگر مدعيان خط امام در جبهه اصلاحات كمترين اعتراضي شنيده نمي شد و هنوز هم شنيده نمي شود. يك علت را بايد در آلودگي اين طيف به همدستي و ائتلاف با اپوزيسيون جست وجو كرد.
نكته دوم افراطيون مدعي اصلاحات تمام ظرفيت خود را در انواع آشوب افكني هاي زنجيره اي از تير 78 تا خرداد 89- به مدت يك دهه- در خدمت ضد انقلاب قرار دادند و بنابراين بقا و استواري انقلاب اصالتا مرهون غيرت ملت انقلابي ايران است و اگر هم فتنه گران به مجازات شايسته نرسيده اند، صرفا به خاطر رأفت نظام اسلامي است. لذا اين قبيل اظهارات كه «ما مي گوييم شما بمانيد...»، صرفا گزافه است. اگر هم چالشي براي نظام از سوي دشمنان پديد آمده - نظير فتنه مهندسي شده و پيچيده سال 88- خود مردم به ميدان آمده و بساط آن چالش را جارو كرده اند.
ملاحظه سوم ادعاي اصلاحات اصلاح طلبي است كه چون فاكتور نمي اندازد و خرج ندارد، مدام از سوي طيف استحاله شده و نان به نرخ روزخور تكرار مي شود. معلوم است كه اصلاح طلبي روح و جوهره جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي است اما اصلاحگري واقعي مبتني بر پايداري بر سر اصول و آرمان ها كجا و تشكيل شركت سهامي قدرت با مفسدان و دشمنان آرمان هاي انقلاب كجا؟ به عكس نهند نام زنگي كافور!
مغالطه بعدي خاتمي درباره «آزادي هاي اساسي و انتخابات آزاد و حق مسلم حضور در انتخابات» و اينكه «از ياد نبريم دشمناني داريم كه اصل نظام و جمهوري اسلامي را نمي خواهند». پرسش در اين باب اين است كه 1- دشمنان اصل جمهوري اسلامي چرا به اصلاح طلبان اصطلاحي طمع كرده اند و علي الدوام در قول و فعل از آنها پشتيباني مي كنند؟ 2- چرا اصلاح طلبان جرئت ندارند با آن دشمنان (اعم از جبهه استكبار و گروهك هاي معاند) مرزبندي علني كنند و برائت بجويند؟ 3- چرا در برابر مواضع و شعارهاي ضد انقلابي آنها نظير جمهوري ايراني، نه غزه نه لبنان و هتاكي عليه امام و رهبري و ائمه معصومين عليهم السلام حاضر نيستند بگويند كه اينها موضع ضد انقلاب است و ما راهمان را از شما جدا مي كنيم؟ چرا حرمت شكنان روز عاشورا را «مردمان خداجو» خواندند؟!
معلوم است در موضوع آزادي و انتخابات و نامزدي در آن، «حق» و «حد» قرين يكديگرند و اگر كسي يا گروهي از حق خود براي تضييع حقوق عمومي و منافع ملي و خيانت در امانت استفاده كرد، نقض غرض آزادي كرده و مستوجب مجازات در كنار محروميت هاي اجتماعي و سياسي است. آيا انتخابات آزادتر از انتخابات سال 88 كه از گوگوش تا سروش و از سران گروهك هاي منافقين و پژاك و ريگي و كومله تا ربع پهلوي و حزب توده و فدائيان خلق و بهائيت و...مؤتلف جبهه مدعي اصلاحات شده و در پوشش حمايت از نامزدهاي آنها به ميدان آمدند؟! مشكل از آنجا آغاز شد كه فتنه گران با وجود شكست سنگين، تن به مردم سالاري و حاكميت رأي اكثريت و قانون مداري ندادند.
نكته پنجم ادعاي اين مطلب است كه مدعيان اصلاح طلبي فضاي باز مي خواهند تا با آزادي و امنيت دور هم بنشينند و جريان اصلاحات را نقد كنند و متهم نشوند كه توطئه مي كنند! سؤال اين است كه مگر كسي جلوي خاتمي را براي نقد خيانت هاي صورت پذيرفته به نام اصلاحات گرفته است؟! او چند ماه پيش خيال كرد اجازه دارد در انتخابات مجلس يك رأي يواشكي در دهات دماوند به صندوق بيندازد و آن همه از حاميان خود فحش خورد و مجبور به عقب نشيني و توجيه و تأويل شد. با اين وصف معلوم است كه به طريق اولي اجازه اعتراض به خيانت هاي انجام گرفته به نام اصلاحات و جنبش سبز را ندارد. خاتمي اگر از افراطيون مدعي حمايتش نمي هراسيد و نسبت به آنان استقلال رأي داشت همان سال 83 كه تصريح كرد «از اردوگاه اصلاح طلبان صداي دشمن به گوش مي رسد» با نفوذي هاي دشمن برخورد مي كرد. تندروهايي كه به هنگام مسندنشيني خاتمي به وي گفتند خودمان تو را سوار قطار اصلاحات كرده ايم و مي توانيم دوباره به گوشه كتابخانه ملي برگردانيم، لابد امروز كه وي در مسند نيست، استيلاي بيشتري بر خاتمي دارند و بنابراين ادعاي نقد تندروي ها به نام اصلاحات هم از جمله همان مقوله هايي است كه مي گويند بشنو و باور نكن!
حرف هاي سرلشكر جعفري يعني سومين پيروزي جبهه مقاومت بر اسرائيل
اظهارات فرمانده كل سپاه پاسداران نشان مي دهد ايران بعد از يك سال و نيم چالش سنگين، در كنار سوريه و در مقابل جبهه آمريكا پيروز شده است.
مدير شبكه ماهواره اي تعطيل شده هما و از اصلاح طلبان مقيم خارج كشور، ضمن تأكيد بر مطلب فوق نوشت: اظهارات فرمانده كل سپاه در جلسه مطبوعاتي بدون ترديد تا آن درجه حائز اهميت بود كه در كوتاه ترين زمان ممكن توانست بر صدر خبرگزاري هاي جهان قرار بگيرد.
داريوش سجادي در وبلاگ خود با اشاره به اظهارات سرلشكر جعفري مبني بر اينكه حضور سپاه قدس در سوريه فكري و مشورتي است نه نظامي نوشت: در عرف سياسي- نظامي طي يك بحران بين المللي زماني كه يك كشور حضورش در كنار يك طرف منازعه را رسماً و علناً اعلام مي كند چنين امري معنايي خاص و مهم را در خود مستتر دارد. اين معنا چيزي نيست جز آنكه كشور مزبور در منازعه موجود با موفقيت بر منازعه مسلط شده است.
وي اضافه كرد: در واقع سردار جعفري به نمايندگي از جمهوري اسلامي بعد از يك سال و نيم چالش سنگين در كنار سوريه و در مقابل جبهه متحد آمريكا و انگلستان و عربستان و قطر و ايضاً اسرائيل اينك با اعلام رسمي و علني مشاركت در سوريه «ولو در حد مشاوره دادن به دمشق» در حال دادن اين پيغام است كه «ما موفق شديم بعد از نبرد و دسيسه سنگين جبهه مقابل نهايتاً توازن قوا را در بحران سوريه به نفع خود بر هم بزنيم.»
سجادي در ادامه خاطرنشان مي كند: با اين ترتيب چنانچه ايران توانسته بحران سوريه را بنفع خود مختومه نهائي كند در آن صورت بعد از جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائيل و نبرد 22 روزه حماس كه در هر دو آنها ايران بيشترين اعتبار را از پيروزي سيدحسن نصرالله و اسمائيل هنيه كسب كرد، اين سومين و بزرگترين پيروزي تهران در منطقه در مصاف با جبهه متحد اسرائيل و آمريكا و انگلستان خواهد بود.
همزمان يك روزنامه چاپ لندن از پيغام برخي دولت هاي اروپايي به سوريه براي بازگردان سفراي خود خبر داده است.
روزنامه القدس العربي به نقل از منابع آگاه نوشت: دولت هاي اروپايي كه به اميد تغيير نظام حاكم بر سوريه، سفراي خود در اين كشور را فراخوانده و فعاليت سفارتخانه هاي خود را به حال تعليق درآورده بودند، اكنون در فكر بازگشت آبرومندانه به دمشق هستند.
اين روزنامه به نقل از يك منبع مطلع نوشت: مقامات دمشق در روزهاي اخير، اخباري را از محافل ديپلماتيك اروپايي دريافت كرده اند كه براساس آن، شماري از كشورهاي اروپايي به فكر بازگشايي سفارتخانه ها و نمايندگي هاي ديپلماتيك خود در دمشق هستند.
القدس العربي افزود: اغلب كشورهاي اروپايي سفارتخانه هاي خود را با اين تصور كه حكومت سوريه در حال سقوط است،تعطيل كردند تا به خيال خود پس از تسلط مخالفان بر دمشق، بازگردند؛ اما اكنون از سقوط نظام نااميد شده اند و در فكر بازگشت هستند.
منبع مطلع القدس العربي در تأييد گفته خود، به تغيير لحن «كاترين اشتون» مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در روزهاي اخير اشاره كرد كه گفته است «در حال حاضر نظام ديگري نمي تواند جايگزين حكومت اسد شود».
آمريكا فريب اوپك را خورد 300 ميليارد بشكه نفت وجود خارجي ندارد
احتمالا اوپك آمريكا را درباره ميزان ذخاير نفتي خود فريب داده است.
روزنامه كريستين ساينس مانيتور با پيش بيني كاهش ذخاير نفتي جهان به ويژه در ميان كشورهاي عضو اوپك نوشت: احتمالا اوپك ما را درباره ميزان ذخاير نفتي خود فريب داده است. آيا اين موضوع اصلا مهم است؟ پاسخ اين است كه بله قطعا مهم است. سازمان كشورهاي صادركننده نفت (اوپك) با 12 عضو يك پنجم نفت مصرفي جهان را توليد مي كند.
اين روزنامه مي نويسد: بايد در نظر داشت كه ارقام نجومي كه معمولا در مورد نفت بيان مي شود و مي تواند گمراه كننده باشد، به چيزي به نام «منابع» مربوط مي شود. منابع تنها تخميني هستند از ميزان تقريبي نفتي كه ممكن است در دل زمين وجود داشته باشد. بخش اعظم اين نفت هرگز قابل استخراج نيست. ولي ذخاير، به معني ميزان نفتي است كه با قيمت هاي فعلي و در ميادين شناخته شده نفتي قابل استخراج است. ذخاير معمولا كسر كوچكي از آنچه «منابع» ناميده مي شود را تشكيل مي دهند.
كريستين ساينس مانيتور در گزارش خود خاطر نشان كرد: برخي اعضاي اوپك ظاهرا گزارش دادند ميزان ذخاير خود را جدي نمي گيرند. در سال 2007 سعداد الحسيني، معاون وزير نفت عربستان سعودي، در كنفرانسي در لندن گفت ذخاير نفتي جهان با اضافه برآوردي معادل 300 ميليارد بشكه روبروست. اين رقم با رقم افزايش اعلام شده اعضاي اوپك در سال 1980 به منظور ازدياد سهميه صادراتي خود همخواني دارد. در سال 2005 نيز اسنادي از شركت نفت كويت به دست آمد كه نشان مي داد ميزان ذخاير كويت نصف ميزاني است كه اعلام شده است و 48 ميليارد بشكه به عوض 99 ميليارد بشكه است. اگر دنيا واقعا 300 ميليارد بشكه ذخاير نفتي كمتر از ميزاني كه اعلام شده است دارد، اين امر در نحوه توليد نفت تاثير خواهد گذاشت. بايد پرسيد آيا پيش بيني هاي انرژي كه در دنيا انجام مي شود مي تواند به چنين ارقام واهي تكيه كند؟
گزارش روزنامه آمريكايي در حالي منتشر مي شود كه قيمت جهاني نفت رو به صعود گذاشته و گفته مي شود ادعاي عربستان مبني بر جبران كمبودها در بازار نفت بيشتر بلوف و مسكن رواني براي پوشاندن خلأ فعلي بوده اما با سپري شدن چند ماه اكنون، واقعيت ها به شكل صعود قيمت نفت، خود را نمايش مي دهد.
برخي خبرها از فشار صنايع و شركت هاي بزرگ به دولت آمريكا براي عرضه ذخاير استراتژيك حكايت مي كنند.
ديگران چه كاره اند چرا ملعبه خودمان نشوند؟!
دبير كل حزب كارگزاران مي گويد هيچ يك از احزاب اصلاح طلب نظر جدي به نامزدي محمدرضا عارف ندارند. در عين حال يك فعال اصلاح طلب معتقد است هاشمي شرايط سني مناسبي براي نامزدي ندارد و طرح نام او از سوي اصلاح طلبان صرفاً براي رو كم كني است!
غلامحسين كرباسچي، دبير كل حزب كارگزاران سازندگي در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، درباره زمزمه نامزدي محمدرضا عارف اظهار داشت: تاكنون نشنيده ام در جلسات اصلاح طلبان عارف به عنوان نامزد انتخابات رياست جمهوري مطرح باشد.
وي افزود: وي زماني معاون خاتمي بوده است، اما در مورد اينكه اصلاح طلبان روي اين فرد اجماع كنند، من چنين برداشتي ندارم.
من فكر نمي كنم هيچ يك از احزاب اصلاح طلب درمورد اين فرد نظر جدي داشته باشد.
از سوي ديگر علي اكبر اوليا نماينده اصلاح طلب در مجلس هشتم به «آريا» گفت: فضا براي ورود اصلاح طلبان به انتخابات باز نيست ازاين رو طبعاً افراد هم حرمت خودشان را نگه مي دارند تا مضحكه و ملعبه دست ديگران نشوند.
وي درباره احتمال نامزدي هاشمي رفسنجاني كه از سوي يك روزنامه اصلاح طلب مطرح شده بود اظهار داشت: آقاي هاشمي ديگر شرايط سني ندارد كه بتواند كانديدا شود و صحبتي كه مطرح شده گمانه زني است.
اولياء تأكيد كرد: شايد مطرح كردن هاشمي رفسنجاني بعد از سه دوره فاصله گرفتن از قدرت و سن بالاي ايشان خيلي عقلايي نباشد اما وقتي بحث روكم كني مي شود شايد بتوان چنين گزينه هايي را مطرح كرد زيرا در اين صورت وزن جناح ها در كشور مشخص مي شود البته اگر انتخابات روال خودش را طي كند و درست پيش رود.
گفتني است طيف هاي تندرو در جريان رقابت هاي انتخاباتي سال 84 پس از شكست سنگين مصطفي معين، از آقاي هاشمي در دور دوم انتخابات حمايت كردند كه به قول آقاي اوليا تبديل به يك روكم كني تاريخي براي تندروها و البته لطمه به اعتبار آقاي هاشمي شد. در واقع آقاي هاشمي يك بار در سال 78 (انتخابات مجلس) و يك بار در سال 84 از افراطيون لطمه خورد.
يادآور مي شود در پي زمزمه نامزدي محمدرضا عارف، برخي از اصلاح طلبان به تندي با او برخورد كرده و تصريح كرده اند كه او را اصلاح طلب محسوب نمي كنند.
خاتمي براي نقد جبهه اصلاحات از چه كساني مي ترسد؟!
رئيس شوراي مركزي مجمع روحانيون مي گويد اصلاح طلبان دنبال انتخابات نيستند بلكه مي خواهند فضا باز شود تا جريان اصلاحات را نقد كنند!
به گزارش سايت وابسته به خاتمي، وي در ملاقاتي گفته است: روش ها و سياست هاي موجود اصلا صحيح نيست و در درجه اول به ضرر خود نظام است. از طرف ديگر ما نمي خواهيم كه خداي نكرده اوضاع به كلي به هم بخورد. شما آزادگان و همه ما براي انقلاب هزينه داده ايم و اگر اين انقلاب از بين برود مملكت از هم مي پاشد؛ با اين وصف ما هم بايد اين وضع را حفظ كنيم و هم اينكه منتقد باشيم. ما مي گوييم حضرات معظم! شما بمانيد، اما بگذاريد انتقاد كنيم و بگذاريد روش ها اصلاح شود. اگر اصلاح شود نظام مي ماند و اگر نشود، حتي اگر ما هم نخواهيم در آينده مشكلاتي پيدا مي شود؛ دلزدگي نيروها و رفتن جوانان از ايران يا اعتراض آنها به وضع موجود خطر بزرگي است. لذا تنها راه موجود اصلاحات است و من راهي ديگر نمي شناسم.
وي ضمن كتمان پيشرفت هاي عمده كشور به منفي بافي يكسويه و ارائه آمار مغلوط پرداخت و سپس درباره فضاي سياسي گفت: الان هم اگر فضا باز شود، وضعيت امنيتي به وضع سياسي آزاد مبدل شود و آزادي هاي اساسي بخصوص در انتخابات تامين گردد، اولين نتيجه آن انتخابات پرشور خواهد بود كه همه از آن سود خواهند برد و تهديدات خارجي هم برطرف مي شود يا كاهش مي يابد. يكي از دوستان گفت وقتي شما را به انتخابات راه نمي دهند، چرا حرف از انتخابات مي زنيد؟ بله؛ انتخابات حق مسلم يكايك مردم است، ولي مهم اين است كه راه براي حضور همگان طبق قانون باز باشد و از ياد نبريم كه دشمناني داريم كه «اصل» را نمي خواهند؛ نه اينكه اين جناح و آن جناح را نخواهند؛ اصلا جمهوري اسلامي را نمي خواهند. ولي بالاخره اين حكومت است كه بايد شرايطي را فراهم آورد كه اولا همه جناح ها و جريان ها امكان حضور در عرصه انتخابات را داشته باشند و ثانيا مردم دلزده دوباره اشتياق به حضور پيدا كنند كه چندان نشانه هاي اين وضع را نمي بينيم.
خاتمي مي گويد: نكته ديگر اين كه در دوران ما هم نقص و عيب بود، در آن دوران توقعاتي ايجاد شد كه در جريان اصلاحات نبود و عملي هم نبود، اما طرف مقابل را جري كرد كه به همين بهانه با جريان اصلاحات برخورد كنند. يعني بعضي تندروي ها كه طرف مقابل را عصباني كرد در اتفاقات بعدي اثر گذاشت. الان هم ما مي گوييم انتخابات و حكومت مال شما! بياييد فضا را باز كنيد؛ ما مي خواهيم جريان اصلاحات را نقد كنيم! مي خواهيم با آزادي و امنيت دور هم بنشينيم! نه اينكه بگوييد در حال توطئه هستند! آزادي تامين شود، فضاي امنيتي برچيده شود، حكومت باشد براي خودتان! البته مطلوب اين است كه يك انتخابات آزاد و واقعا اطمينان بخشي برگزار شود كه مردم بتوانند آزادانه انتخاب كنند.
اظهارات خاتمي طبق معمول حاوي تناقضات متنوعي است. نخست اينكه ادعاي «ما براي انقلاب هزينه داده ايم و نمي خواهيم انقلاب از بين برود» با كارنامه عملكرد طيف متبوع وي چه در دوره 8 ساله موسوم به اصلاحات، چه در فتنه و اغتشاش سال 88 و چه در قبال انتخابات مجلس نهم (اسفند 90) مطلقا همخواني ندارد. اگر وزير ارشاد خاتمي (مهاجراني) اعلام مي كرد كه گروهك هايي نظير نهضت آزادي و سلطنت طلبان و... در روزنامه هايي نظير جامعه و توس نفوذ كرده اند از آزادي سوء استفاده مي كنند. همان گروهك ها در پايگاه هاي مطبوعاتي مورد شارژ و حمايت دولت و مجلس اصلاحات، از ختم انقلاب خبر مي دادند و ادعا مي كردند امام خميني را بايد در موزه تاريخ جست وجو كرد حال آن كه نه از مجمع روحانيون، نه از خاتمي و نه ديگر مدعيان خط امام در جبهه اصلاحات كمترين اعتراضي شنيده نمي شد و هنوز هم شنيده نمي شود. يك علت را بايد در آلودگي اين طيف به همدستي و ائتلاف با اپوزيسيون جست وجو كرد.
نكته دوم افراطيون مدعي اصلاحات تمام ظرفيت خود را در انواع آشوب افكني هاي زنجيره اي از تير 78 تا خرداد 89- به مدت يك دهه- در خدمت ضد انقلاب قرار دادند و بنابراين بقا و استواري انقلاب اصالتا مرهون غيرت ملت انقلابي ايران است و اگر هم فتنه گران به مجازات شايسته نرسيده اند، صرفا به خاطر رأفت نظام اسلامي است. لذا اين قبيل اظهارات كه «ما مي گوييم شما بمانيد...»، صرفا گزافه است. اگر هم چالشي براي نظام از سوي دشمنان پديد آمده - نظير فتنه مهندسي شده و پيچيده سال 88- خود مردم به ميدان آمده و بساط آن چالش را جارو كرده اند.
ملاحظه سوم ادعاي اصلاحات اصلاح طلبي است كه چون فاكتور نمي اندازد و خرج ندارد، مدام از سوي طيف استحاله شده و نان به نرخ روزخور تكرار مي شود. معلوم است كه اصلاح طلبي روح و جوهره جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي است اما اصلاحگري واقعي مبتني بر پايداري بر سر اصول و آرمان ها كجا و تشكيل شركت سهامي قدرت با مفسدان و دشمنان آرمان هاي انقلاب كجا؟ به عكس نهند نام زنگي كافور!
مغالطه بعدي خاتمي درباره «آزادي هاي اساسي و انتخابات آزاد و حق مسلم حضور در انتخابات» و اينكه «از ياد نبريم دشمناني داريم كه اصل نظام و جمهوري اسلامي را نمي خواهند». پرسش در اين باب اين است كه 1- دشمنان اصل جمهوري اسلامي چرا به اصلاح طلبان اصطلاحي طمع كرده اند و علي الدوام در قول و فعل از آنها پشتيباني مي كنند؟ 2- چرا اصلاح طلبان جرئت ندارند با آن دشمنان (اعم از جبهه استكبار و گروهك هاي معاند) مرزبندي علني كنند و برائت بجويند؟ 3- چرا در برابر مواضع و شعارهاي ضد انقلابي آنها نظير جمهوري ايراني، نه غزه نه لبنان و هتاكي عليه امام و رهبري و ائمه معصومين عليهم السلام حاضر نيستند بگويند كه اينها موضع ضد انقلاب است و ما راهمان را از شما جدا مي كنيم؟ چرا حرمت شكنان روز عاشورا را «مردمان خداجو» خواندند؟!
معلوم است در موضوع آزادي و انتخابات و نامزدي در آن، «حق» و «حد» قرين يكديگرند و اگر كسي يا گروهي از حق خود براي تضييع حقوق عمومي و منافع ملي و خيانت در امانت استفاده كرد، نقض غرض آزادي كرده و مستوجب مجازات در كنار محروميت هاي اجتماعي و سياسي است. آيا انتخابات آزادتر از انتخابات سال 88 كه از گوگوش تا سروش و از سران گروهك هاي منافقين و پژاك و ريگي و كومله تا ربع پهلوي و حزب توده و فدائيان خلق و بهائيت و...مؤتلف جبهه مدعي اصلاحات شده و در پوشش حمايت از نامزدهاي آنها به ميدان آمدند؟! مشكل از آنجا آغاز شد كه فتنه گران با وجود شكست سنگين، تن به مردم سالاري و حاكميت رأي اكثريت و قانون مداري ندادند.
نكته پنجم ادعاي اين مطلب است كه مدعيان اصلاح طلبي فضاي باز مي خواهند تا با آزادي و امنيت دور هم بنشينند و جريان اصلاحات را نقد كنند و متهم نشوند كه توطئه مي كنند! سؤال اين است كه مگر كسي جلوي خاتمي را براي نقد خيانت هاي صورت پذيرفته به نام اصلاحات گرفته است؟! او چند ماه پيش خيال كرد اجازه دارد در انتخابات مجلس يك رأي يواشكي در دهات دماوند به صندوق بيندازد و آن همه از حاميان خود فحش خورد و مجبور به عقب نشيني و توجيه و تأويل شد. با اين وصف معلوم است كه به طريق اولي اجازه اعتراض به خيانت هاي انجام گرفته به نام اصلاحات و جنبش سبز را ندارد. خاتمي اگر از افراطيون مدعي حمايتش نمي هراسيد و نسبت به آنان استقلال رأي داشت همان سال 83 كه تصريح كرد «از اردوگاه اصلاح طلبان صداي دشمن به گوش مي رسد» با نفوذي هاي دشمن برخورد مي كرد. تندروهايي كه به هنگام مسندنشيني خاتمي به وي گفتند خودمان تو را سوار قطار اصلاحات كرده ايم و مي توانيم دوباره به گوشه كتابخانه ملي برگردانيم، لابد امروز كه وي در مسند نيست، استيلاي بيشتري بر خاتمي دارند و بنابراين ادعاي نقد تندروي ها به نام اصلاحات هم از جمله همان مقوله هايي است كه مي گويند بشنو و باور نكن!
حرف هاي سرلشكر جعفري يعني سومين پيروزي جبهه مقاومت بر اسرائيل
اظهارات فرمانده كل سپاه پاسداران نشان مي دهد ايران بعد از يك سال و نيم چالش سنگين، در كنار سوريه و در مقابل جبهه آمريكا پيروز شده است.
مدير شبكه ماهواره اي تعطيل شده هما و از اصلاح طلبان مقيم خارج كشور، ضمن تأكيد بر مطلب فوق نوشت: اظهارات فرمانده كل سپاه در جلسه مطبوعاتي بدون ترديد تا آن درجه حائز اهميت بود كه در كوتاه ترين زمان ممكن توانست بر صدر خبرگزاري هاي جهان قرار بگيرد.
داريوش سجادي در وبلاگ خود با اشاره به اظهارات سرلشكر جعفري مبني بر اينكه حضور سپاه قدس در سوريه فكري و مشورتي است نه نظامي نوشت: در عرف سياسي- نظامي طي يك بحران بين المللي زماني كه يك كشور حضورش در كنار يك طرف منازعه را رسماً و علناً اعلام مي كند چنين امري معنايي خاص و مهم را در خود مستتر دارد. اين معنا چيزي نيست جز آنكه كشور مزبور در منازعه موجود با موفقيت بر منازعه مسلط شده است.
وي اضافه كرد: در واقع سردار جعفري به نمايندگي از جمهوري اسلامي بعد از يك سال و نيم چالش سنگين در كنار سوريه و در مقابل جبهه متحد آمريكا و انگلستان و عربستان و قطر و ايضاً اسرائيل اينك با اعلام رسمي و علني مشاركت در سوريه «ولو در حد مشاوره دادن به دمشق» در حال دادن اين پيغام است كه «ما موفق شديم بعد از نبرد و دسيسه سنگين جبهه مقابل نهايتاً توازن قوا را در بحران سوريه به نفع خود بر هم بزنيم.»
سجادي در ادامه خاطرنشان مي كند: با اين ترتيب چنانچه ايران توانسته بحران سوريه را بنفع خود مختومه نهائي كند در آن صورت بعد از جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائيل و نبرد 22 روزه حماس كه در هر دو آنها ايران بيشترين اعتبار را از پيروزي سيدحسن نصرالله و اسمائيل هنيه كسب كرد، اين سومين و بزرگترين پيروزي تهران در منطقه در مصاف با جبهه متحد اسرائيل و آمريكا و انگلستان خواهد بود.
همزمان يك روزنامه چاپ لندن از پيغام برخي دولت هاي اروپايي به سوريه براي بازگردان سفراي خود خبر داده است.
روزنامه القدس العربي به نقل از منابع آگاه نوشت: دولت هاي اروپايي كه به اميد تغيير نظام حاكم بر سوريه، سفراي خود در اين كشور را فراخوانده و فعاليت سفارتخانه هاي خود را به حال تعليق درآورده بودند، اكنون در فكر بازگشت آبرومندانه به دمشق هستند.
اين روزنامه به نقل از يك منبع مطلع نوشت: مقامات دمشق در روزهاي اخير، اخباري را از محافل ديپلماتيك اروپايي دريافت كرده اند كه براساس آن، شماري از كشورهاي اروپايي به فكر بازگشايي سفارتخانه ها و نمايندگي هاي ديپلماتيك خود در دمشق هستند.
القدس العربي افزود: اغلب كشورهاي اروپايي سفارتخانه هاي خود را با اين تصور كه حكومت سوريه در حال سقوط است،تعطيل كردند تا به خيال خود پس از تسلط مخالفان بر دمشق، بازگردند؛ اما اكنون از سقوط نظام نااميد شده اند و در فكر بازگشت هستند.
منبع مطلع القدس العربي در تأييد گفته خود، به تغيير لحن «كاترين اشتون» مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در روزهاي اخير اشاره كرد كه گفته است «در حال حاضر نظام ديگري نمي تواند جايگزين حكومت اسد شود».