به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: در کنار سه کلمه کلیدی «اسلام، مردم و دشمن»، چهار واژه «توکل، صبر، بصیرت و امید» بیش از همه واژگان در ادبیات و گفتمان حضرت امام (ره) و رهبری برجسته است. برخی از این واژگان همچون «امید و امید آفرینی» تقریباً در همه سخنرانیهای رهبرمعظم انقلاب در همه سالهای پربرکت زعامت ایشان تکرار شده است. رهبر حکیم انقلاب در همین سخنرانی اخیر خود چند نکته اساسی را به بسیجیان تأکید کردند که امید سلسله جنبان این توصیهها بود.
بصیرتافزایی، داشتن ابتکار عمل در مسائل مهم، پرهیز از بازی در زمین دشمن، امیدواری مستمر به آینده با تکیه بر پیشرفتهای حقیقی کشور در شدیدترین تحریمها و فشارها، پرهیز از غرور، قدردانی نعمت بسیجی بودن و آن را امانت گرانبهای خدا دانستن و توکل همیشگی بر پروردگار از جمله توصیههای ایشان به بسیج و بسیجیان در سخنرانی اخیر بود.
امید از نگاه رهبری آنچنان با اهمیت است که ایشان در ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ میفرمایند: «من با ناامید شدن بهشدت مخالفم؛ در مقابل مشکلات اگر بنا بود ناامید بشویم، نسلهای قبل اصلاً حرکتشان متوقف میشد و ما امروز باز در همان دوران طاغوت و انجماد و عقبماندگی وابستگی و فساد بودیم. ناامید نباید شد؛ ناامیدی سم است؛ این را بدانید. هیچ بهانهای مجوز ناامیدی نمیشود.»
در تأثیر ناامیدی بر افراد و برنامهریزی برای تسلیم کردن آنها، پژوهشهای زیادی انجام شده است که نمونه زیر یکی از مصادیق آن است. ویلیام مایر، افسر ارشد ارتش وقت امریکا بعد از جنگ امریکا با کره، یک پژوهش روانشناسانه در خصوص یکی از اردوگاههای زندانیان امریکایی در کره شمالی انجام داده است. در این اردوگاه که از استانداردهای بینالمللی بهرهمند بود، حدود هزار نفر از نظامیان امریکایی زندانی بودند. در این زندان آب، غذا و امکانات بهوفور یافت میشد و از هیچ یک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد. اما بیشترین آمار مرگ زندانیان را داشت. زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. امکانات فرار وجود داشت، اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند. دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه تحقیقات بهاین شرح بود: در این اردوگاه، فقط نامههای حاوی اخبار بد بهدست زندانیان رسانده میشد، نامههای مثبت و امیدبخش تحویل داده نمیشدند.
هرروز از زندانیان خواسته میشد تا در مقابل جمع، خاطرهای را که بهدوستان خود خیانت کردهاند یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند تعریف کنند. هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، برای تشویق سیگار میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود، هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه که خطری هم برای دوستانشان نداشت، عادت کرده بودند. تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده بود. با دریافت خبرهای مهندسی شده و فقط منفی، امید از بین میرفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست مییافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهیهایشان از بین میرفت. از بین بردن امید، تخریب اعتماد و از بین بردن عزت نفس برای پایان انگیزه زندگی و مرگ خاموش کافی بود. این یک تکنیکی بود که برای شکنجه خاموش و عملیات روانی علیه زندانیان استفاده میشد بدون اینکه از ابزار فیزیکی شکنجه استفاده شده باشد.
باید این واقعیت را پذیرفت که در حال حاضر که دشمن با وجود به کار بردن انواع سلاحهای متعارف نظامی و غیر نظامی نتوانسته غلبه خود را بر ملت ایران و جبهه مقاومت مستولی کند، متوسل به سلاح دیگر که «ناامیدسازی» است، شده است. آنچه این روزها در غزه شاهد هستیم مصداقی از رفتار دشمن صهیونیستی در ناامیدسازی و برعکس آن امید مردم غزه به پیروزی است. تلاش دشمن صهیونیستی بر آن است با انتشار اخبار ناامید کننده همچون «از بین بردن حماس و گروههای جهادی»، «کوچ اجباری مردم غزه»، «اعلام برخی برنامههای تخیلی برای آینده غزه» و «اعلام ترور فرماندهان گروههای مقاومت» بذر شوم ناامیدی را در میان مردم غزه بیفشاند، چون میداند مردمی که زیر رگبار گلوله و ریختن ۳۰ هزار تن بمب، مراسم عروسی به راه میاندازند، زیر بمباران و قطعی سوخت، با هیزم فلافل میپزند و نوجوانان آنها روی آوار ساختمانها، پرچم فلسطین را تکان میدهند و دشمن صهیونیستی را به سخره میگیرند، آنقدر امیدوار به حرکت و راه خود هستند که دشمن ناچار است هر روز در کنار حجم زیاد آتش و بمب بر سر آنها، متوسل به اخبار دروغ و خبرسازیهای کاذب شود تا در بستر عملیات روانی ناامید ساز، مردم را نسبت به آینده سرزمینشان ناامید کنند.
کاهش امید، اعتماد و عزت نفس از اهداف دشمن در تضعیف کشورهای محور مقاومت و مردم این جبهه است. چیزی که باید همواره نسبت به آن هشیار بود و در این هشیاری بسیج در خط مقدم قرار دارد، چون چشم همه آزادگان جهان و بیش از همه جریان مقاومت به این پیشقراولان امیدآفرینی دوخته شده است.
از همین رو است که رهبر حکیم انقلاب یکی از مهمترین درسها و آموزههای شهیدان و از جمله سید الشهدای جبهه مقاومت حاج قاسم سلیمانی را موضوع امیدآفرینی میدانند و میفرمایند: «شهیدان به ما میگویند شما خوف و حزن نداشته باشید. دلسردی و نومیدی نداشته باشید. نعمت، لطف و برکات الهی را در مقابل چشم ما نگه میدارند و این آن چیزی است که ما امروز بهآن احتیاج داریم.» ۵/۷/ ۱۳۹۵
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که وقتی افراد جامعه امیدوار باشند، همه ظرفیتهای فردی و اجتماعی جامعه رشد میکند و بستر مشارکت اجتماعی درچنین جامعهای شکل گرفته و افزایش مییابد. جامعهای که امیدوار است، نشاط و رضایت بالاتری دارد وابعاد سلامت چنین جامعهای چه روانی و چه اجتماعی بالاتر خواهد بود. به همین دلیل، یکی از انتظارات از دولتها ونخبگان این است که تلاش کنند امید در دل مردم همواره زنده بماند.