به گزارش مشرق، وطن امروز نوشت: «بعد از ۲ هفته اسیری کشیدن از دست یک آدم روانی...»، «هر وقت داستان را مرور میکنم از درون میشکنم...»، «تحت شکنجه، کتک و در شرایط نامساعد روحی - روانی بر بدنم تتو زد» از آن دست نقلهایی است که این روزها مورد توجه کاربران است.
گاهی شرایط فساد و بیبندوباری بهگونهای است که با توصیف آن در قالب روایتهای کوتاه و هشدارهای رسانهای قابلیت انذار وجود دارد اما پرونده «امیرحسین مقصودلو» معروف به تتلو از آن دست پروندههایی است که روایت و بازخوانی همان اندک جزئیات منتشرشده، هولناک و مهوع است. گمان میرود انتشار جزئیات بیشتر این پرونده که جرائم مختلفی از «فساد جنسی»، «تجاوز»، «کسب درآمد از طریق شرطبندی و قمار»، «فریب دختران»، «توهین» و... در آن مشهود است، سرنوشتی متفاوت از میلاد حاتمی نداشته باشد.
طی روزهای اخیر نیز افشای فساد اخلاقی تتلو با خبر دستگیری و استرداد وی در رسانهها ضریب گرفته است اما گذشته از آنکه او چه جرمی مرتکب شده و مجموعه ادله قضایی و غیره پیرامون او چیست، شاید فرصت آن باشد تا پدیدهای مانند تتلو را یک بار دیگر اما این بار از زاویهای متفاوت مورد بررسی قرار داد.
جنجالهای ضروری
تتلو طی یک دهه گذشته با فرم و جنس آثاری که تولید و در فضای مجازی منتشر میکرد، توانسته بود مخاطبان قابلتوجهی را برای خود فراهم کند؛ فراتر از اثر و تأثر این فرد، مهم آن است که بدانیم چه حد از رفتار منجر میشود یک خواننده مانند وی اجازه حضور مستقیم و با هویت مستقل در هیچیک از پلتفرمهای فضای مجازی نداشته باشد.
او به نقطهای رسید که مجموعهای از حوادث و رخدادها از جمله تولید و انتشار آثار موسیقایی رپ، پاپ و آر.اند.بی به شکل، سیاق و مذاق وی در فضای مجازی، جنجال و مضحکه در کنسرت و در نهایت خطونشان کشیدنهای او در فضای مجازی و کریخوانیهایش در اینستاگرام، دیگر جوابگوی ماندگاری و حفظ او در صدر اخبار و محتوای رنگارنگ و متنوع فضای مجازی غیررسمی نباشد و شاهد بروز رفتارهایی از او باشیم که سرریز آن در رسانههای رسمی کشور ضریب گیرد.
با توجه به سابقه رفتاری مقصودلو (تتلو) که از حاشیهسازی و فریب کسب درآمد میکرد، به نظر میرسد مساله حضور و درگیری او در کنسولگری نیز بیارتباط با جنجالهای زنجیرهوار وی نباشد؛ سلسله عواملی که اساسا تتلو در یک دهه اخیر بیشتر با آن شناخته شده است ولی این تلاش برای ماندگاری در صدر خبرهای رسانههای زرد و حفظ جایگاه در این فضا این بار به قیمت دستگیری و بازگشت او به کشور تمام شد.
رفیق خوب تتلو!
گذشته از آنچه گفته آمد، نمیشود تتلو را محصول یک فکر و جریان فردی و تماما برآیندی از شخص او در نظر گرفت، بلکه تتلو را میشود محصول مجموعهای از تصمیمهای سودجویانه دانست که منجر میشود ضریب توجه به سمت این فرد معطوف شود، بویژه از سوی جامعه جوان و نوجوان که هرکدام از ما رفتارهای عجیب هیجانی و احساسی آنها را در فضای مجازی دیدهایم.
حتی برخی از چالشهایی که با موزیکهای رکیک او در بین کاربران اینستاگرامی در جریان بود، گویای مجموعه تصمیمهای پنهان بدخواهی بود که در راستای نفوذ در اذهان نوجوانان و تغییر ذائقه آنان گرفته شده بود.
مجموعه تفکری که میداند تندروی اساس دیده شدن است، گاهی این تندروی در تتو رخ میدهد و گاهی در بروز احساسات طرفدارهای سجدهکننده(!) اساسا میتوان گفت تتلو برساختی از ذهن و توجه و ذائقه مخاطبی است که مطلوب خود را در آثار و افعال و جنجالها و بعضا سادهانگاریها و ساده رفتاریهای تتلو یافته است.
در این فضا هرچه توجه بیشتر، تلاش فردی چون تتلو (و امثال او) برای ماندن در معرض توجه مخاطب نیز بیشتر میشود، غافل از آنکه فضای مجازی مملو از ظرفیتهایی مانند تتلو است که هنوز در این بستر بالقوه، معطل و منتظر موقعیت هستند تا پس از تصمیم چهرههای پنهان پا به عرصه گذاشته و دیده شوند و در کنار آن، میل به دیده شدنها در مخاطب را هم با آثار و افعال و کنشهای مجازیشان برانگیزند، زیرا مخاطب امروز فضای مجازی، یا تلاش میکند آنچه را مطلوبش است در دریای وسیع و کمعمق مجازی بسازد و در اصطلاح خودی نشان دهد یا آنکه در صورت ناتوانی در ساختن مطلوبهای خود، میل رسیدن به آن را در یک کنشگر دیگر برون افکند و لذت ببرد! چنانکه میلاد حاتمی از گردانندگان و مبلغان سایتهای شرطبندی ۲ سال پیش گفته بود: تکنیک این سایتها (تصمیمگیران پنهان) برای جذب مخاطب بیشتر، نمایش سبک زندگی لوکس و ایدهآل است. همه حواشی که در اینستاگرام داشتیم مثل دعواها و دوستیها، برای جذب مخاطب بود و به ما میگفتند این کارها را انجام دهیم.
حاتمی سال ۱۴۰۰ در ادامه اعترافات خود، پویان مختاری، علی شمس، ساشا سبحانی، رضا چت و پت و اشکان، امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو، داوود غفاری معروف به داوود هزینه و برادرش، پیام صادقیان بازیکن سابق پرسپولیس و ندا یاسی را از گردانندگان سایتهای مادر معرفی کرده بود.
با دقت به فعالیتهای تتلو طی یک دهه اخیر میتوان دریافت برخی فعالان داخل کشور نیز در رفتاری تقلیدگونه با مباهات ورزیدن به برخی اعمال او که نوعی بیپروایی و جسارت ساختارشکنانه را تداعی میکرد، به دنبال کسب «لذت» بودند.
پیروانی که توهمهای خود را در کریخوانیهای مجازی بروز داده و بیباکی و عقده شجاعتی را که هیچگاه نداشتهاند در وجود و رفتار او مییافتند، همچنان که برخی در فضای مجازی او را در جایگاه یک قهرمان نسلی قرار میدادند! انگارهای که اکنون با دستگیری تتلو در هالهای از ابهام فرورفته است.
یک بار برای همیشه
در اینکه پدیده تتلوها از کجا آغاز میشود و چه فرآیندی آن را به اوج میرساند و بهمرور به پایان تلخ سرافکندگی فرود میآید، بحث بسیار است اما در این مجال و تا انتشار نظر دادگاه و جزئیات بیشتر سلسله شکایتها، اشاره به این نکته ضروری است که گاهی برخی تصمیمگیریها در سطح میانی مدیریت فرهنگی نیز در پیدایش این بلیهها مؤثر است. زمانی که یک ساختار فرهنگی به نحو خطکشی شده بداند ارزشهایش در چه نقاطی نهفته است، اعضایش از عقده مدرن دیده شدن بهراحتی عبور میکنند.
در این شرایط حتما رسانههای رسمی، اعتبار و مرجعیت نزد مخاطب دارند و میدانند باید چه رفتاری را ضریب توجه قرار دهند. در چنین ساختاری اگر هم بنا به سپردن توجه رسانهای به رویکردی فردگرا باشد، فردی به نمایندگی برگزیده میشود که از حداقل درک و رفتار برخوردار است و در مواقع بحران، میشود از آن عبور کرد، زیرا در بحرانها این جامعه است که اصالت دارد ولی در شرایط امروز ملاحظه میشود که دقیقا شرایط عکس آن است.
مساله فرهنگ تقریبا اولویتی ندارد و جریان مشکوکی در کشور مامور ضریب دادن به حواشی و لودگی مجازی شدهاند! به نظر میرسد دستگاه نظارتی و قضایی باید یکبار برای همیشه تکلیف این مساله را بویژه برای رسانههای رسمی و دارای ضریب بالا روشن کند. رسانههای موجود گاه مولد اندیشه در جامعه هستند و گاه بستر رشد اجتماعی اما اینکه یک رسانه تریبون الگودهیهای غلط به افکار عمومی بویژه نزد اقشار نوجوان و جوان میشود، نشاندهنده غلبه رفتاری همان مجموعه تصمیمهای پنهان است که پیش از این بدان اشاره شد.
هیچ چیز تمام نشده است
با پایان تلخی که بر سرنوشت فعالیتهای مجازی مقصودلو رقم خورده است، پایان یافتن جریانهای لمپنپرور در فضای مجازی تنها یک سادهانگاری آشکار است، زیرا مادامیکه عقده دیده شدن به هر قیمت و کسب درآمد از آن در وجود افراد یک جامعه موجود است و فضای مجازی نیز این ظرفیت قابل توجه را برای آنها فراهم آورده است، باید کماکان شاهد ظهور «تتلو پلاس»ها در داخل و بیرون کشور بود که در قالب آثار بهاصطلاح هنری، تتلیتیها را جذب کرده و با تشویق و ترغیب کورکورانه آنها، سلاخخانه مهیب و عظیمی را برای آنها فراهم میآورند.
افزون بر آنکه این نوع کنشورزی با هدف دیده شدن به هر قیمت در فضای مجازی رخ میدهد و مادامی که بخشی از جامعه از ریشه و زمینه محکم و عمیق و اصیل بهمثابه یک عمل هنری - رسانهای مولد مقبول مداوم برخوردار نباشند و ناچار به دستاندازی به آبشخورهای گوناگون باشند، شاهد پیدایش مقصودلوها و حاتمیها هستیم. بویژه آنکه این آبشخور خود ذاتا مقوم و پدیدارکننده تولیدات چرکین و رفتار پلید است.