به گزارش مشرق، کانال تلگرامی منتسب به حجت الاسلام پناهیان ویدئویی را با عنوان ماجرای رسول ترک و چشیدن مهربانی حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع)، منتشر کرد که متن کامل آن به شرح زیر است:
بعضیها توی مجالس اهلبیت، اهلبیت را به خودشان عادت میدهند.
یک روز نیاید، حضرت زهرا میفرماید فلان گریهکن حسین من کو؟ در داستان آقا رسول همین را گفتند دیگر.
آن عالم روضه داشت، بعد گفتش که آقا رسول هم خبر کنید و پیدایش نکردند و یک گنهکاری بود توبه کرده بود داستانهایش را شنیدید. کتابش چاپ شده به عنوان رسول ترک. مؤمنین گفتند حاج آقا پیدایش نکردیم.
دیگر جلسۀ روضه برگزار شد، دیدند توی تاریکی یک دفعهای آقا رسول آمد، هی راه میرود، میگویند آقا رسول هم همینجوری حرف میزد همه ضجه میزدند که کاری به کسی نداشت.
راه میرفت همینجوری میگفت مادر! مادر کجایی؟ مادر! آتش زد همه را. دیگر جلسه گریه میکرد با حرفهای آقا رسول. بعد از جلسه سر شام نشستند، صاحب مجلس گفت خب آقا رسول من گفته بودم شما را پیدا کنند پیدا نکردند.
آدرس کی به تو داد؟ کی به تو خبر داد؟ گفت دیشب مادرم فاطمۀ زهرا آمد خوابم. فرمود روضه است خانۀ فلانی این هم آدرساش است. بعد فرمود بیایی ها! من هم هستم میخواهم تو باشی.
یابن الحسن ما که نتوانستیم تو را بد عادت خودمان بکنیم.
تو ما را بد عادت خودت بکن. یک چند مرتبه به ما سر بزن بگذار دیوانهات بشویم.
بگوییم یابن الحسن چند ماه است ندیدمت.
میگویند همان آقا رسول آخر عمرش هی داشت بیهوش میشد هی بههوش میآمد.
با آن لهجۀ شیرین خودش میگفت عزرائیل منتظر رسول است، رسول منتظر ارباب. جان به عزرائیل نمیدهم تا آقایم نیاید. قلدر هم بود، قدارهبند بوده قدیم دیگر. بله عزرائیل بیاید جان بهش نمیدهم، باید اربابم بیاید. بعد این هم میگفت نوشتند توی خاطراتش اطرافیانش.
از قبل میگفت، میگفت وقتی که آقایم را ببینم لحظۀ آخر میگویم آن امضا کوچولو را هم بیانداز روی پروندهام تضمینی بشود. چون سابقهاش خوب نبوده.
میگفتند امضا کوچولو چیست؟ فرمود علی اصغرش هم باید امضا کند.
بعد کسانی که کنارش بودند میگفت بیهوش میشد، بههوش میآمد. عاشق بود.
میگوید یک دفعهای چشمش را باز کرد گفت: «آقام گَلدی!» آقایم آمد.
یک لبخند زد و دیگر ما خبر نداریم که حسین با او چه کرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.