به گزارش مشرق، کانال ایتای کرامت و بصیرت نوشت:
پشت صحنه اختلافات محور واشنگتن - تلآویو بر سر جنگ غزه چیست؟
به طور کلی اکنون آمریکا و رژیم صهیونیستی در چند حوزه اختلافنظر اساسی دارند:
حوزه نظامی و عملیاتی: واشنگتن بر این باور است که جنگ با شتاب کنونی خود باید تا آخر سال میلادی پایان یابد و به مرحله ای کوتاه و با شتاب کمتر حرکت کند؛ در حالی که تل آویو معتقد است که مرحله فعلی می تواند در آخر ژانویه 2024 پایان یافته و سپس به سطح کمتری برود.
واشنگتن همچنین معتقد است که عملیات خان یونس باید آخرین عملیات بزرگ در نوار غزه باشد، در حالی که اسرائیل متعهد به انجام آن نیست.
واشنگتن می خواهد با توسل به جنگ از راه دور، یعنی حملات و تهاجمات محدود، فوراً به مرحله سوم عملیات زمینی، یعنی به سطوح نبردی با شدت کمتر برود.
این در حالی است که تل آویو همچنان در برابر واقعیت سرسخت است و به دنبال ادامه نبرد با سرعت بالای فعلی به امید دستیابی به برخی از اهدافی است که تحقق آنها غیرممکن به نظر میرسد.
هدف اصلی سفر جیک سالیوان به تلآویو نیز همین بود: ادامه نبرد با سرعت کنونی آن امکان پذیر نیست و زمان آن فرا رسیده است که شکل، روش، سرعت و دامنه جغرافیایی آن را به گونهای تنظیم کنند که دستیابی به یک هدف را تضمین کند.
بر اساس دیدگاه دولت آمریکا، جنگ، آنگونه که اکنون هست، دیگر با منافع اسرائیل یا ایالات متحده سازگار نیست زیرا علاوه بر افزایش فشارهای بینالمللی، گسترش درگیری در منطقه را اجتنابناپذیر میسازد.
بنابراین رژیم باید سریعا آن را متوقف کند و به روش دیگری از جنگ یعنی عقب نشینی از مناطق تماس مستقیم با مقاومت فلسطین به ویژه مناطق شهری و جنگ از راه دور از طریق حملات هوایی یا تهاجمات زمینی محدود مانند حملات ارتش رژیم به شهرها و شهرکهای کرانه باختری روی آورد.
در این تاکتیک، ارتش رژیم صهیونیستی باید ظرف چند هفته یک دستاورد مشخص در دو عرصه آزادی یک یا چند اسیر توسط نیروهای ویژه و یا ترور یحیی سنوار، محمد سنوار، محمد الضیف، مروان عیسی یا محمد سلامه را بدست آورد.
در مرحله بعد رژیم وارد یک آتش بس بلندمدت شده، اسرای بیشتری آزاد شده، نیروها عقب نشینی کرده و حملات جدید که مرحله سوم جنگ زمینی خواهد بود با هدف ضربه به رهبران و داراییهای حماس آغاز شود.
نگاهی به وقایع روزهای اخیر نشان میدهد که؛
اولاً غرب با تحریم رهبران مقاومت، چراغ سبز ترور را به تلآویو داده است.
ثانیاً تلاش اطلاعاتی محور غربی - عبری جهت شناسایی اسرا یا رهبران حماس چند برابر شده است.
البته تلاشهای روی زمین مانند حمله کماندوهای نخبه رژیم در پوشش آمبولانس یک موسسه بشردوستانه برای آزادی نظامی اسیر اسرائیلی، سائر باروخ را شاهد بودیم که با شکست کامل موجه شد.
ثالثاً اخیرا شاهد اجرای نوعی از عملیات توسط ارتش رژیم در غزه بودیم که به نظر در راستای تست شیوههای نفوذ و حمله مرحله سوم عملیات زمینی استوار است.
رابعاً در این زمینه، فرار نتانیاهو، گالانت و سایر مسئولین سیاسی، امنیتی و نظامی رژیم از پایان عمر کاری خود به دلیل فاجعه ۷ اکتبر، و تلاش برای طولانی کردن و گسترده کردن جنگ یک متغیر کلیدی محسوب میشود.
حوزه اختلاف دیگر به سطح سیاسی و امنیتی فردای جنگ برمیگردد:
ایالات متحده بر این باور است که نیروهای صهیونیست باید در مدت بسیار کوتاهی در غزه بمانند و سپس از آن عقب نشینی کنند تا تشکیلات خودگردانی که احیا، اصلاح و تقویت شده به مدیریت غزه پرداخته و مسیر صلح اعراب و اسرائیل و طرح دو دولتی فراهم شود.
رژیم صهیونیستی و در راس آن، نتانیاهو و اعضای تندروی کابینه وی به شدت با این امر مخالفت کرده و بر حضور بلند مدتتر ارتش رژیم در غزه و تشکیل منطقه حائل در آن اصرار دارند.
البته نتانیاهو از هم اکنون به دنبال تضعیف هر چه بیشتر تشکیلات خودگردان خصوصا در حوزههای مالی و امنیتی است تا مسیر آینده را مسدود سازد.
برآیند این اختلافات، بایدن را وادار کرد تا چند شب پیش از محکومیت اسرائیل و لزوم تغییر در کابینه نتانیاهو سخن بگوید تا هم یک پشتوانه تهدید آمیز برای سفر سالیوان و ژنرال آستین به منطقه فراهم سازد و هم فضای منفی ضدآمریکایی پس از وتوی قطعنامه پایان جنگ را تغییر دهد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.