به گزارش مشرق، رسانهها و مقامات رژیم صهیونیستی طی ۲ روز گذشته با انتشار اخباری درخصوص آینده فلسطین نشانههای جدی از تغییر وضعیت و طلیعه شکست را به نمایش گذاشتهاند. رسانههای این رژیم مدعی شدند که ارتش در نظر دارد عملیات زمینی را متوقف نماید تا ضمن کاهش نیروهای زمینی، به نیروهای ذخیره استراحت بدهد و این عقبنشینی را مرحله سوم عملیات نامیدهاند. همچنین صهیونیستها تاکید کردهاند که برای مقابله با حماس منطقهای حائل ایجاد میکنند که همه این موارد گواه ناکامی این رژیم در دستیابی به اهدافش از عملیات علیه نوار غزه میباشد.
همزمان یک مقام سیاسی رژیم صهیونیستی هم خبر داده که این رژیم طرح جدیدی در زمینه تبادل اسرا به واسطه قطری ارائه داده که در آن امتیازهای مهمی به طرف مقابل پیشنهاد شده است. اسرائیل درحالی از طرح جدید برای آزادی اسرای جنگی و اولویت رهایی گروگان نسبت به نابودی حماس سخن میگوید که تا پیش از این نابودی حماس اولویت اول این رژیم بود.
این نشانهها از عقبنشینی رژیم صهیونیستی درحالی است که تا یک هفته قبل مقامات این رژیم به ویژه بنیامین نتانیاهو با جدیت بر ادامه عملیات زمینی تا نابودی کامل حماس و اشغال غزه تاکید داشتند. به نظر میرسد تلاقی این چند مسئله نشان میدهد که تغییراتی جدی مبتنی بر تغییر موضع تلآویو رخ داده؛ اما سوال اصلی این است که ریشه این تغییر موضع آرام که طلیعههای آن نمایان شده، چیست.
طی ۴۸ ساعت گذشته ۱۴ نظامی اسرائیلی در غزه کشته شدند و در روزهای اخیر صهیونیستها براساس اذعان رسانههای بالاترین تلفات را داشتند که عمدتا در جبالیا، شجاعیه و خان یونس بود. صهونیستها که از ۲۸ اکتبر در چهار محور شمال غربی (بیت لاهیا)، شمال شرقی(حجر الدیک)، شرق(بیت حانون) و جنوب(خان یونس) درگیر هستند طی ۵۶ روز نبرد زمینی نزدیک به ۱۴۰ کشته و ۸۰۰ زخمی داشتهاند.
دومین دلیل عمده هزینهای بالای جنگ غزه است که اقتصاد ضعیف و وابسته به خارج رژیم صهیونیستی را تحت تاثیر قرار داده است. هزینههای بالای عملیات زمینی که تا روزانه ۵۰ میلیون دلار تخمین زده می شود، کسری بودجه در اسرائیل را تشدید کرده است و علاوه بر این ادامه جنگ سرمایه خارجی را فراری داده که این امر در زمینه اشتغال هم تاثیر شدیدی بر رژیم خواهد داشت.
تبعات سیاسی ادامه جنگ به ویژه بعد از مرگ ۳ نفر از اسرای جنگی اسرائیلی با تیر نیروهای ارتش این رژیم هم فضای داخلی را برای کابینه بنیامین نتانیاهو تنگتر کرده است. فشار افکار عمومی برای آزادی اسرا بیشتر شده و این درحالی است که بعد از ۸۰ روز نه تنها حماس نابود نشده، بلکه هنوز حملات موشکی از غزه ادامه دارد.
در عرصه بینالمللی هم اگر چه بعد از آتش بس یک هفتهای از میزان اعتراضات خیابانی در شهرهای دنیا کاسته شد و توجهات افکار عمومی به کشتار افسار گسیخته مردم غزه کمتر شد؛ لکن هنوز هم انتقادات جدی و بیسابقهای علیه اسرائیل مطرح است که آخرین آن تظاهرات ضد جنگ در لس آنجلس آمریکا بود. مقامات غربی هم نسبت به ادامه جنگ انتقادات جدی علیه اسرائیل مطرح مینمایند که نماد آن مقاله هفته گذشته وزرای خارجه انگلیس و آلمان درباره لزوم توقف جنگ بود.
سفر اخیر لوید آستین فرمانده پنتاگون به سرزمینهای اشغالی هم در این راستا قابل ارزیابی است و ناظران تاکید دارند که وی با هدف متقاعد کردن صهیونیستها برای دست کشیدن از راهبرد فعلی مبتنی بر اشغال کامل غزه راهی تلآویو شد. این مقام آمریکایی تلاش دارد تا صهیونیستها به جای بمبارانهای فراگیر و اشغال زمینی به عملیات محدود و هدفمند روی بیاورند.
البته این امر جدید نیست و آمریکاییها از ابتدا طرفدار عملیات نظامی به این شکل نبودند چراکه غزه را ویتنام اسرائیل می دانستند. روزنامه واشنگتن پست در گزارشی همزمان با آغاز عملیات زمینی در ۲۸ اکتبر تاکید کرده بود که از نظر مقامات کاخ سفید حمله زمینی نتایج نامعلومی دارد و بهتر است بجای عملیات فراگیر عملیات محدود (با الگو برداری از عملیات فلوجه مبتنی بر عملیات هوایی، اطلاعاتی و کماندویی) مدنظر قرار گیرد. البته در این میان بازهم مشکل در نبرد زمینی باقی است چراکه در نبرد فلوجه ۲۰۰۴ عملیات پهپادی توسط نیروهای دلتا و بلک واتر تکمیل شد؛ اما در غزه تیپ گولانی به عنوان ستون نیروهای ویژه اسرائیلی شدیدترین ضربات را دریافت کرده و براساس آخرین اخبار وادار به عقب نشینی شده است.
علاوه بر اینها در تنگه باب المندب، مناطق مرزی با لبنان، شرق سوریه و عراق هم آمریکا و رژیم صهیونیستی با متحدان فلسطین دست به گریبان هستند و احتمال منطقهای شدن جنگ به ویژه در شمال اقیانوس هند و دریای سرخ بالا رفته و دولت بایدن در آستانه کمپین انتخاباتیاش نمی خواهد با چنین بحرانی مواجه شود.
در مجموع میتوان گفت که امروز ارتش رژیم صهیونیستی در مخروبههای غزه زمینگیر شده، کابینه این رژیم تحت فشار سیاسی افکار عمومی داخل، خارجی است و علاوه بر همه اینها گرفتار استراتژی پلکانی و وحدت ساحات جبهه مقاومت در کل منطقه شده است.