به گزارش مشرق، کانال مطالعات اسلامی زنان در ایتا با اشاره به جنبش فمینیست نوشت:
تغییر لباس از مطالبات اصلی فمینیستهای موج اول بود. همچنین رواج استفاده از دوچرخه بهعنوان یک وسیله حملونقل ارزان در اروپا، با موج اول فمینیسم و مطالبات آنهم زمان شد. همزمانی این دو اتفاق موجب شد که دوچرخه نویدبخش آزادی برای زنان باشد.
در سال ۱۸۹۵ فرانسیس ویلارد از رهبران موج اول فمینیسم کتابی منتشر کرد با عنوان «چرخی میان چرخها: چگونه دوچرخهسواری را یاد گرفتم.» او در این کتاب در مورد دوچرخهسواری زنان، هموار کردن این مسیر و لزوم تغییر لباس زنان برای دوچرخهسواری میگوید.
او پس از توصیف شرایط دست و پاگیر لباس زنان در آن دوره، نقل میکند: « زنان برای دوچرخهسواری باید لباس مناسبتری بپوشند و درصورتیکه این کار را انجام دهند بسیاری از تعصبات بیجا به همراهش از بین خواهند رفت.» بیان او نشاندهنده وجود حساسیت جامعه نسبت به لباس زنان و دوچرخهسواری آنان بوده است.
همانگونه که ویلارد پیشبینی کرده بود، رواج دوچرخهسواری موجب تغییر لباس زنان شد و پوشیدن شلوارهای خاص، بهجای پیراهن و دامنهای بلند چیندار مرسوم شد. در ادامه دوچرخهسواری تبدیل به تجسم فردیت زنان برای جنبش «حق رأی» شد علاوه بر این، به آنان آزادی بیشتری برای انجام فعالیتهای روزانه و مسافرت داد.
رفتهرفته دوچرخه بهعنوان نماد «زن نوین» (new woman) در قرن نوزدهم مطرح شد. زنی جوان، تحصیلکرده، ورزشکار، علاقهمند به اشتغال، به دنبال ازدواج مبتنی بر برابری و سوار بر دوچرخه، تصویری بود که بهعنوان «زن نوین» در آن روزگار ارائه شد.
در سال ۱۸۹۵، الیزابت کدی استنتون یکی دیگر از رهبران جنبش فمینیسم در موج اول ادعا کرد «دوچرخهسواری موجب الهام بخشی زنان برای شجاعت بیشتر، احترام و اتکا به خود خواهد شد.» او سپس پیشبینی کرد دوچرخه زندگی زنان را تغییر خواهد داد، آنان به استقلال خواهند رسید و این اختراع به رشد جنبههای دیگر شخصیتشان کمک خواهد کرد. آنها از این طریق توانایی اتکا به خود را برای اولین بار در زندگیشان به دست خواهند آورد.
سوزان آنتونی دوست استنتون و یکی دیگر از رهبران جنبش فمینیسم در مورد دوچرخهسواری زنان میگوید: «فکر میکنم دوچرخهسواری بیشترین تأثیر را برای رهایی زنان در جهان داشته است. دوچرخهسواری به زنان احساس آزادی و خوداتکایی میدهد. هر وقت زنی را در حال رکاب زدن میبینم، میایستم و شاد هستم. تصویری از یک زنانگی آزاد و نامحدود.»
سوزان آنتونی و الیزابت کدی استنتون توأمان اظهار داشتهاند که: «زنان سوار بر دوچرخه به سمت حق رأی رکاب میزنند.» سرخطی که بارها در هنگامه تغییر قرن در روزنامهها چاپ شد.
روزنامه کلمبیا در مورد دوچرخهسواری زنان نوشت: «زنان به سمت آزادی بیشتر، برابری حقوقی با مردان، عادت به مراقبت از خود و به سمت دیدگاههای جدید در مورد فلسفه پوشش، رکاب میزنند.»
دوچرخهسواری نیاز به دوری از پوشش محدودکننده و باحیای عصر ویکتوریا و ورود به دوره جدیدی از پوشش و نمایش مچ پاها داشت! این تغییرات بهگونهای بود که توجه روزنامهنگاران مرد آن زمان را به خود جلب کرد!
این مطالبات درنهایت منجر به شیوع دوچرخهسواری میان زنان، تغییر لباس و ادامهدار شدن آن تا به امروز شده است.
جنبشهای ترویج دوچرخهسواری برای زنان که در کشورهای مختلف وجود دارند نیز دارای چنین پشتوانه تاریخیای هستند. مطالباتی که در کشور ایران پیرامون این مسئله مطرح میشود جدای از این پیشینه تاریخی نیست. دوچرخهسواری روش فمینیستها برای مطالبه حقوقشان است و در حقیقت آغازی است برای تغییرات گسترده در جهت رسیدن به آزادیهای بیشتر. تغییر و آزادی پوشش و دامن زدن به حیازدایی در عرصه فردی و اجتماعی، تغییر در هویت زنانگی و تغییر ساحت عمومی جامعه برای نوع نگاه به زنان.
دوچرخه سواری زنان یک مطالبه ساده نیست، بلکه مجموعهای از مطالبات است که به تغییرات گسترده در ساحتهای گوناگون زندگی زنان منجر خواهد شد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.