به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: کاخ سفید و بایدن به رغم همه تلاشهایشان برای حفظ رژیم صهیونیستی و ایجاد یک برونرفت آبرومندانه در جنگ طوفانالاقصی، از یک سو با مجموعهای غیرقابل تحمل در حکومت جنگی نتانیاهو روبهرو هستند که جنگ را رمز بقای خود میدانند و معلوم نیست با بایدن و ایدههای چگونگی پایان یافتن جنگ کنار بیایند و از سوی دیگر ساخت قدرت در امریکا و غرب، متعهد به حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی است و تا مرزهای قابل قبول و قابل تحمل برای آن فداکاری میکنند. در آستانه صد روز جنگ در غزه، هیچ نشانه حداقلی از پیروزیسازی در اختیار صهیونیستها و امریکا وجود ندارد و روند واکنشهای جهانی از یک سو و واکنش مقاومت منطقهای به رفتار فراقانونی و نسلکشی جنایتکارانه صهیونیستها، بنبست و شرایط دشواری برایشان ایجاد کرده است و همانگونه که از زبان رسانهها یا برخی نخبگان امریکایی و غربی شنیده میشود، در انزوا و فشار خسارتبار بهسر میبرند.
در این شرایط، راهبرد دریایی انصارالله و حکومت یمن برای محاصره دریایی رژیم صهیونیستی، جایگاهی جدید برای یمن در معادلات ژئواستراتژیک و طراحی شده امریکا در دریای سرخ و بابالمندب بهوجود آورده که امریکا برای آن راه حل فوری در اختیار ندارد و به همین دلیل بلافاصله نماینده ویژهاش را برای توافق سیاسی و آتشبس بین یمن و عربستان اعزام کرده و امتیازاتی را که قبلاً حاضر به بحث درباره آن نبود، به طرف یمنی ارائه کرده است. ازسوی دیگر، اولویت امریکا در شرایط کنونی ورود به یک پدیده جنگی و خصوصاً پرشدت و پرهزینه و گسترده نیست و میدانند که اگر وارد درگیری جدی با یمنیها شوند و حتی بتوانند خسارتها و تلفاتی هم وارد کنند، در حقیقت وارد ماجراجویی بسیار پرهزینهای شدهاند که اگر تاکنون فقط رژیم صهیونیستی با دادن خسارت و تلفات به شرایط اضطراری رسیده، اکنون، امریکا و نظامیان و امکانات نظامی آن در منطقه وارد فاز حسابنشدهای از خسارت راهبردی خواهند شد؛ لذا با اینکه از صبح و بامداد جمعه و سپس در شامگاه جمعه در کنار انگلیسیها دست به اقدامات نظامی علیه یمن زدهاند و آن را بزرگنمایی هم میکنند، اولویت ویژهای دارند تا بهجای یک جنگ واقعی در یمن، شرایطی بهوجود آورند تا در فضای جهانی یک نگرانی جدید که نقش انحرافی در بحث غزه تولید میکند، راه بیندازند و برای رژیم صهیونیستی فرصتی ایجاد شود تا حتیالامکان به حداقلهای نمادین یک پیروزی دست یابند.
این بدان معناست که از طریق فشار روانی و سیاسی و تحریف توجهها، نوعی انفعال و بازدارندگی را برای مقاومت در یمن و در سطح منطقه ایجاد کنند، بدون اینکه وارد درگیری جدی شوند. امریکا و انگلیس میدانند و به خوبی هم درک میکنند که اگر به یک اقدام گسترده وارد شوند، هیچ تضمینی برای گستردهتر نشدن جنگ به جغرافیای فراتر از رژیم صهیونیستی وجود ندارد و بهجز ناامنی در آبراه بینالمللی دریای سرخ و بابالمندب باید منتظر بحران انرژی برای اروپا در میانه زمستان باشند و اینکه مهمترین همپیمانان آنان در عربستان و امارات در شرایط ویژه قرار گرفته و پایگاهها و نیروها و امکانات نظامی آنها در غرب آسیا، آماج مشروع مقاومت قرار میگیرند، لذا امریکا و انگلیس به هیچ وجه دنبال قماری بزرگتر از یک فرصتسازی برای اسرائیل و انحراف افکار عمومی و توجه کشورهای جهان از جنگ غزه نیستند و هزینهای بیش از آنچه تابهحال متحمل شدهاند را برای خود تحمیل نمیکنند. ولی اگر امریکا و انگلیس از ماجراجویی و قلدری و حمایت مطلق از رژیم صهیونیستی دست بردارند، شاید راه برای برخی راهحلها فراهم شود.