شاعر به مانند یک بینا در شهر نابینایان عمل میکند
حسن رحیمپور ازغدی در اختتامیه دور دوم اردوی شعر جوانان انقلاب (آفتابگردانها) گفت: من شاعر نیستم ولی وجدان لذت بردن از شعر را هنوز در وجود خود دارم تحولات بزرگ شعر و ادبیات از حلقههای کوچک این چنینی شکل میگیرد. شاید به تعبیری این درست باشد که همه تحولات از شعر شروع میشود و از این نگاه شاعرانه است که موجب تغییرات بنیادین میشود.
وی در ادامه افزود: یک هنرمند موفق قبل از هر هنری کمی شاعر بوده است. جواز ورود به عالم هنر شاعر بودن است و داشتن روح شاعرانه. تفاوت شاعر با فرد عادی این است که شاعر به قدرت کلمات پی برده است. شاعر با کلمه برخورد ابزاری نمیکند و به قدرتی که درون کلمات نهفته است پی برده و کلمات را از معدن استخراج میکند. شاعر به مانند یک بینا در شهر نابینایان عمل میکند و اوست که تنها در آن شهر میبیند.
تحولات بزرگ از حلقههای کوچک شروع می شود
رحیمپور ازغدی در مورد استعداد شاعری گفت: شعر یک عطیه الهی است و با این دید باید آن را نگریست. از این رو باید قدر حلقههای هنری که درد مشترک و زبان مشترکی دارند را بدانیم بسیاری از تحولات از حلقههای کوچک چند نفره تشکیل شده است. گاهی ممکن است چند شاعر یا نویسنده تحول عظیمی در ذهن و زبان جامعه ایجاد کنند. شاعر به قدرتی دست پیدا میکند که دیگران به آن دست نیافتهاند و میتوانند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
وی در ادامه در مورد خطراتی که شاعر را تهدید می کند گفت: استمرار و تداوم چنین جلساتی بسیار مهم است یکی از خطراتی که شاعر را تهدید میکند احساس تنهایی است. از سوی دیگر آنها ممکن است دچار غرور شاعرانه شوند و دیگران را احمق میبینند. شاعر در جاهایی در مسیر مکاشفه خود ممکن است دچار اشتباهاتی شود و این مرحلهای است که به اینجا محدود نمیشود و در ادامه وارد عالم مالیخولیا میشود. شاعرانی داشتهایم که در ابتدا شاعر بودهاند و بعد مالیخولیا گرفتهاند و سپس جنگیر شدهاند و در انتها جن و مجنون شدهاند.
برخی شاعران مرتد، عقدهای واقعی هستند
عضو شورای انقلاب فرهنگی در مورد ویژگیهای شاعر گفت: شاعر راستین توجهش به جمال است اما وقتی کسی که معطوف به خود باشد با ظاهر شعر سر و کار دارد نه با روح شاعران. برخی اوقات آدم دوست ندارد به برخی از شاعران نزدیک شود زیرا روح بسیار حقیری دارند و حرفهای بزرگی به زبان میآورند اما روح کوچکی دارند. این افراد کم نیستند و افکار آنها دچار هرج و مرج است و همه چیز میگویند. باید تلاش کنیم از الفاظ این شاعران بهره ببریم اما از روح آنها فاصله بگیریم. برخی از این شاعران هستند که مرتد واقعی و عقدهای هستند که چنین شعرهایی میگویند. برخی از این شاعران رسما حاضر بودند از سرویسهای جاسوسی پول بگیرند و علیه ارزشها شعر بگویند.
رحیمپور ازغدی در ادامه افزود: همه شاعران به گونهای درد دارند اما برخیها درد بیدردی دارند اما برخی شاعران هستند که درد حقیقت و عدالت دارند. همه شاعران به گونهای متعهد هستند اما این بستگی دارد که متعهد به چی باشند؟
مبارزه انقلابی ضعیف با هنرمند غیر متعهد عین بیهنری است/ شاعر بدون ولایت نداریم
وی در مورد ضرورت هنرمند بودن شاعر گفت: انقلابی ضعیف اگر وارد عرصه هنر شود و به مبارزه با هنرمند غیر متعهد برخیزد بیهنری است. از سوی دیگر نباید اجازه بدهیم در عرصه شاعری دو قطبی زیبایی هنری و زیبایی ایدئولوژی راه بیاندازند. در میان شاعران شاعر بدون ولایت وجود ندارد. آدم بی ولایت وجود دارد بلکه بحث بر سر این است که برخی ولایت الله دارند و برخی ولایت شیطان را.
ازغدی در ادامه گفت: تنها شاعری که اهل ایمان است میتواند هم خود و هم جامعه را نجات دهد. ائمه عنوان کردهاند که هر کسی که در وصف ما شعری بگوید به ازای هر یک از بیتهای شعر وی به او خانهای در بهشت داده میشود. در مورد این اشعار است که گفته میشود روح القدس از زبان وی شعر گفته است.
وی در مورد مبارزه شاعران گفت: ما دو گونه مجاهد داریم. مجاهدانی که با سیف به مبارزه بر میخیزند و مبارزانی که با با قلم وارد پیکار میشوند. شاعرانی مانند دعبل خزائی نمونه والای این جریان است.
شاعران جوان باید خود را برای فحش و تحقیر آماده کنند
وی در مورد شعر دعبل گفت: علامه امینی معتقد است که شاعر متعهد شاعری است که میتوانسته است برای خود رفاه ایجاد کنند اما آنها به سمت آسایش دنیوی نرفتند و به قول معروف سبیل خود را به باد دادند. شاعران جوان باید خود را آماده فحش و تحقیر کنند و از کیسه کشیدن گروههای دیگر نگران نباشند. شما به عنوان شاعر باید منافع کسانی را به خطر بیاندازید. شاعر شرمنده به مانند بازاری ورشکسته است شاعر باید تکلیف خود را مشخص کند.
ازغدی عنوان کرد: این شاعران دست از زندگی شسته بودند و شعر میسرودند و آنها افرادی بودند که به زندگی پشت میکردند و از این رو به دلیل اشعار خود خانه به دوش بودند و در هیچ شهری نمیتوانستند اسکان یابند. تبعید، بیحرمتی، غربت و ... از جمله سختیهای آنها بود اما آنها از خداوند و صراط کنارهگیری نمیکردند. دعبل شاعری بود که شعرهای گوناگونی دارد. وی علیه هارون و معتصم و متوکل شعر گفته بود. وی شاعر بی هنری نبود بلکه هنرمند کاملی بود و خود را به شهوت و قدرت نفروخته بود. شعرهای وی شعرهای آتش افروز و انقلابی است. امام رضا در مورد وی میگفت: شعرهای تو را دوست دارم.
وی در انتها به شاعران جوان توصیه کرد: مراقب نفسانیت و مالیخولیا باشد تا با روح شما ترکیب نشود. همچنین اجازه ندهید زیبایی و هنر به نام شاعران نفسانی و شهوت پرست نوشته شود. زیبایی الفاظ برای شعر لازم است.