به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: انتخابات ۱۱ اسفند مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی زیر ذرهبین دشمنان این ملت قرار دارد. استعمارگران غربی در طول حدود ۲۰۰ سال گذشته بیشترین ضربه را از این ملت خوردهاند؛ از نهضت تنباکو که با فتوای مرجعیت و با حمایت قاطع مردم بساط قرارداد ضدملی انحصار تنباکو و توتون برچیده شد تا امروز که مردم غزه با تأسی به انقلاب ایران در مقابل غرب و رژیم جنایتکار تحت حمایت آن ایستادهاند، غرب پیدرپی از ملت ایران سیلی خورده و در هر سیلی یک گام به عقب پرت شده است.
مهمترین مسئله غرب در رابطه با ایران و انقلاب اسلامی، حضور گسترده مردم ایران در صحنه دفاع از تمامیت ارضی کشور و آرمانهای دینی و انقلابی بوده است. غربیها بهخوبی میدانند که نه حمله نظامی و نه تحریم اقتصادی و نه ایجاد ائتلافهای ضدایرانی، هیچکدام نمیتوانند به نتیجه برسانند. تجربه ۴۵ سال گذشته که انواعی از این اقدامات را به اجرا گذاشتهاند به آنان یادآور میشود هیچیک از راههایی که هر کدام کشورهایی را از پا درآوردهاند، در مورد ملت ایران کارساز نیست.
بر این اساس بعد از آنکه به تعبیر «دونالد ترامپ» رئیسجمهور نژادپرست وقت آمریکا «تحریمهای فلجکننده علیه ایران» راه به جایی نبرد، نظریه «فروپاشی از درون» روی میز قرار گرفت. در این میان مقامات ابله آمریکا با اشاره به بعضی آشوبهای طراحی و هدایتشده مدعی شدند بهزودی در تهران جشن پایان انقلاب اسلامی را برگزار کرده و به دهها سال مخمصه با ایران پایان میدهند البته آنان کاخ سفید را ترک کردند در حالی که در ۱۰۰۰ کیلومتر اطراف ایران هم امنیت نداشته و ترامپ در پایگاه عینالاسد عراق گفت «ناگزیریم برای اینکه شناخته نشویم، پردههای هواپیمای نظامی خود را بکشیم!»
ملت ایران در طول دو سده گذشته همواره نقش اساسی در بههم زدن نقشهها و توطئههای غرب داشته است حتی آنگاه که در سطح کشورهای منطقه با مشکل اساسی مواجه شدهاند پای امثال سید جمالالدین اسدآبادیها و میرزامحمدتقی شیرازیها که ایرانی بودهاند در میان بوده است. غرب برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر هیچگاه نتوانسته برای دورهای طولانی بر ایران مسلط شود. ملت در شدیدترین دورههای تاریخی مثل دهههای ۱۲۹۰ و ۱۳۰۰ که ایران گرفتار اشغال نظامی یا درگیر قحطی شدید بود، تسلیم نشد و هرگاه ضربهای دریافت کرد با ضربهای شدیدتر پاسخ داد. ایران در این دوره ۲۰۰ ساله نهضت پشت نهضت را تجربه کرده است. در همه این نهضتها، «مردم ایران» جوهر دینی و ملی خود را نشان دادهاند. غرب با این ملت مشکل دارد و راهحلی هم برای آن ندارد، بنابراین خود این ملت را در آماج حملات قرار داده است. در زمان تحریمهای شدید، خبرنگار از «مایک پمپئو» وزیر خارجه وقت آمریکا که طرحی ۱۲ مادهای علیه ملت ایران تهیه کرده بود، پرسید این تحریمها در عمل مردم ایران و بهخصوص طبقات کمدرآمد را زیر فشار شدید قرار میدهد، چطور نام تحریمها را تحریم جمهوری اسلامی گذاشتهاید؟ پاسخ داد بله آنان زیر فشار شدید قرار میگیرند تا دست از حمایت از نظام سیاسی ایران بردارند!
آمریکاییها مدعی حمایت از دموکراسی یعنی مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود هستند که البته حمایت مطلق از رژیمهایی که در ۱۰۰ سال یک انتخابات هم نداشتهاند، دروغ بودن این داعیه را نشان میدهد، در مواجهه با ایران، دموکراسی را دشمن خود میدانند چرا که مشارکت مردم ایران در تعیین سرنوشت خود بزرگترین مشکل غرب و بهویژه آمریکا در طول ۱۰۰ سال اخیر بوده است. این مشارکت، قبل از انقلاب در قالب نهضتها و پس از انقلاب، عمدتاً در قالب شرکت در انتخاباتها بوده است. این نشان میدهد از نظر آمریکا تعیین سرنوشت این مردم باید توسط آنان رقم بخورد، یعنی اختیار از مردم سلب و به آنان واگذار شود. محمدرضا شاه که از طریق انگلیس سرکار آمد و از طریق آمریکا مانده بود، میگوید در هنگام انتخابات دهه ۱۳۲۰ - و البته در دهههای پس از آن نیز - سفارت آمریکا یکی دو روز پیش از انتخابات، یک لیست ۸۰ نفره و سفارت شوروی یک لیست ۱۲ نفره را به نخستوزیر ایران تحویل داده و میگفتند اینها باید انتخاب شوند و مجلس ایران بدینصورت شکل میگرفت. حاصل چنین رژیم و چنین مجلسی هم معلوم بود اگر انگلیس یا آمریکا اراده میکردند قطعهای از ایران جدا شود، مجلس ایران به آن رأی میداد و چه رسد به اینکه در مورد سایر شئون مردم ایران مثل امور مالی، امور نظامی، امور فرهنگی، امور صنعتی و علمی، امور اقتصادی، امور سیاسی و سیاست خارجی ایران نظری داشته باشند. بنابراین از منظر غرب، دموکراسی تعریف خاصی دارد و اگر منجر به حفظ منافع و اغراض غرب نباشد، یک جنگ تلقی میشود.
به عبارت دیگر مشارکت مردم ایران در انتخابات مجلس، ریاستجمهوری، شوراها و... از منظر آمریکا و غرب میدان جنگ است و باید با تمام قوا در مقابل آن ایستاد. رویه غرب در مقابل حضور مردم ایران در انتخابات همیشه همین بوده است. انتخابات و شرکت مردم همیشه از سوی غرب محکوم شده و دموکراسی ایرانی به چالش کشیده شده چرا که این دموکراسی مقدمه حرکت عمیقتر و گستردهتر ایران به سمت استقلال و اقتدار بوده است. همین الان تمام بوقهای غرب، ملت ایران را ابلهانه به عدم مشارکت در انتخابات فرامیخوانند چرا که «کاهش مشارکت» از نظر غرب یعنی کاهش استقلال و اقتدار ایران.
غرب گمان میکند آنان که در انتخابات شرکت نمیکنند با آنان در کاستن از استقلال و اقتدار ایران مشارکت میکنند و از اینرو همواره شاهد بودهایم حجم توطئههای غرب علیه ایران با میزان مشارکت مردم گره خورده و کم و زیاد شده است. مثلاً کاهش نسبی مشارکت مردم در انتخابات دور ششم ریاستجمهوری نسبت به دور پنجم (دوره اول و دوم ریاستجمهوری مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی) سبب تشدید فشار غرب به ایران گردید و دودش به چشم مردم ایران رفت، کمااینکه افزایش مشارکت در دورههای بعد غرب را به تأمل واداشت و حوادثی که در دورهای برای افغانستان و عراق پیش آمد برای ایران پیش نیامد، کاملاً واضح بود که درصدی از کینهای که غرب از ایران در دل داشت، علیه عراق و افغانستان در دل نداشت. در آن زمان غربیها خط و نشان هم کشیدند و دولت و مجلس ایران هم همگرایی زیادی با غرب داشتند، اما در عین حال غرب جرأت عملی کردن تهدیدهای خود علیه ایران پیدا نکرد و این در حالی بود که ایران یکتنه شکست نظامی آمریکا و انگلیس در افغانستان و عراق را دنبال میکرد و دست اخر هم با میدانداری ملتهای این دو کشور به اخراج نظامیان غرب از عراق و افغانستان منجر شد.
الان هم غرب به خوبی میداند ایران در کنار مقاومت جانانه مردم مظلوم و مقتدر غزه ایستاده و ابتدا در جریان عملیات ۱۵ مهر طوفانالاقصی و سپس در جریان چهار ماه مقاومت غزه مهمترین عامل منطقهای در شکست سنگین رژیم غاصب است. همانطور که بایدن و نتانیاهو با صراحت و بهطور علنی اعلام کردهاند، شکست رژیم اسرائیل در غزه، شکست راهبردی و جبرانناپذیر و پرپیامد غرب است. به همین دلیل رژیم صهیونیستی علیرغم ریسک بالای حمله به نیروهای ایرانی که تا پیش از این به جز در موارد معدود از آن اجتناب کرده بود، به طور پیاپی مرتکب شده و بایدن در نامههای پیاپی ایران را از حمایت از مردم غزه در جنگ با اسرائیل برحذر داشته است و علیرغم همه اینها همین دیروز رئیس سابق سرویس جاسوسی اسرائیل - موساد - اعلام کرد «جنگ در غزه به پایان رسیده و حماس در آن پیروز شده است.»
غرب میداند این پشتوانه مردمی است که جمهوری اسلامی را در میانه همه میدانهای مهم منطقه به طرف پیروز تبدیل کرده است.
هیچ دولتی نمیتواند بدون داشتن پشتوانه محکم در صحنههای حساس حضور یافته و در آن به موفقیت برسد. اگر ایران اجازه نمیدهد در غرب آسیا هیچ رخدادی که مصالح و امنیت مسلمانان و مصالح و امنیت ایران را به خطر میاندازد، به وقوع بپیوندد، به واسطه حمایت قوی مردم است. اگر ایران از مقاومت یمن در حالی که پنجه در پنجه غرب افکنده حمایت میکند و مانع شکلگیری سیاستهای ضداسلامی و ضدایرانی در آبراه دریای سرخ میشود، به واسطه حمایت جدی مردم ایران است. اگر ایران اجازه جاگیری دشمنان مسلمانان و دشمنان ایران در عراق نمیدهد و نظامیان آمریکایی را در پایگاهها حبس کرده، به واسطه حمایت مردم ایران است.
انتخابات پیش روی مجلسین خبرگان و شورای اسلامی از این حیث در کانون فشار دشمنان ملت ایران قرار گرفته است. نظام جمهوری اسلامی یک نظام مستقر است و انتخابات به تنهائی تأثیری در وضع یک نظام مستقر نمیگذارد اما در وضع ملت اثر میگذارد. انتخابات پیشرو میزانالحرارهای است که اگر در تراز باشد، دشمن را از فشار بر مردم مأیوس میکند و اگر نباشد، دشمنی علیه ملت افزایش میدهد.