به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اشراق نوشت:
سیاست آمریکا نسبت به ایران، تغییر حکومت؟!
کِلیشانون دانشیار تاریخ دانشگاه آتلانتیک در فلوریدا طی یادداشتی مورخ ۳ اسفند ۱۴۰۲ منتشرشده در «اندیشکده شورای آتلانتیک» از دولت آمریکا خواسته که سیاست «تغییر حکومت» را، البته با روشهای نوین، در قبال ایران در پیش بگیرد.
وی که مدعی است ایران عامل اصلی عملیات طوفانالاقصی بوده، از اینکه دولت آمریکا سیاست «تغییر حکومت» را به حاشیه رانده ابراز تأسف کرده و معتقد است واشنگتن برای حفظ منافع خود و متحدانش در منطقه باید پیگیر این سیاست باشد، زیرا تحریمها نتوانسته رفتار داخلی و خارجی ایران را تغییر بدهد.
به ادعای شانون، گرچه تهران در تقابل با آمریکا توانسته شراکتهایی با چین و روسیه ایجاد کند ولی «وضعیت داخلی ایران نیز به طرز چشمگیری به نفع اهداف سیاست ایالات متحده تغییر کرده است». وی در توضیح این گزاره به ناآرامیهایی پاییز ۱۴۰۱ اشاره کرده و تفاوت آن با موارد قبلی را در این دانسته که این شورش به هدف براندازی و «تأسیس یک دمکراسی سکولار» صورت گرفت.
به نظر نویسنده، گرچه آن حوادث به پایان رسید ولی تقابل جامعه با ساختار ادامه دارد زیرا «نظر مردم درباره ارزشهای حکومت تغییر نکرده و ساختار نیز نمیتواند در طولانیمدت به مواجهه با چنین مخالفتهای گسترده داخلی، ادامه دهد» ولی شکست آن شورش نشان داد که تجمعات خیابانی برای تحقق براندازی کافی نیست و موفقیت این شورش نیازمند «پشتیبانی بینالمللی» است.
شانون اشاره میکند که تلاش آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی نباید مشابه تجربیات قبلی مانند سقوط دولت مصدق بر اثر کودتا یا اشغال نظامی افغانستان و عراق باشد. زیرا «تاریخ ثابت کرده حکومتی که توسط یک قدرت خارجی به ایران تحمیل شود، فاقد مشروعیت داخلی خواهد بود. بنابراین حکومت جایگزین جمهوری اسلامی باید به عنوان یک حکومت برآمده از مردم، شناخته شود».
توصیه نویسنده به آمریکا اتخاذ یک سیاست کوتاهمدت و یک سیاست بلندمدت در راستای براندازی است. در کوتاهمدت، بر مهار سیاست منطقهای و ارتقای بازدارندگی تمرکز کند. ولی در بلندمدت به تقویت «ایرانیان ضدحکومتی در داخل و فعالان در تبعید» بپردازد تا به «یک جنبش تودهای موفق» دست یابند. وی نمونه موفق این سیاست را «جنبشهای ضدکمونیستی اروپای شرقی در اواخر جنگ سرد، به ویژه جنبش همبستگی در لهستان» یاد کرده که به سرنگونی حکومتهای پیرامونی شوروی انجامید.
شانون در این یادداشت بیان کرده که «ایرانیان دگراندیش برای سازماندهی یک اپوزیسیون قدرتمند به فضای رسانهای، منابع مالی و حمایت معنادار بینالمللی نیاز دارند» که آمریکا باید آشکارا و پنهانی، چنین مواردی را در اختیار آنان قرار دهد.
نویسنده، اولین ابزار آمریکا برای کمک به اپوزوسیون را ایجاد مسیری برای «دسترسی به اینترنت مطمئن و ایمن» در داخل کشور ذکر کرده است. وی دومین مورد را ایجاد ارتباط بین افراد مخالف داخل کشور مانند «زندانیان شاخص و افراد دارای نفوذ قومی» با «فعالان خارج از کشور» از طریق «اجرای کارگاههای آموزشی» میداند. او در نهایت، سومین مورد را کمک به «اتحاد اپوزوسیون خارج از کشور» محسوب نموده زیرا اذعان دارد که «فروپاشی ائتلاف رهبران دیاسپورا در بهار ۲۰۲۳، ضربهای اساسی به حرکت میدانی» در داخل بود. در عین حال که نویسنده متذکر میشود آمریکا از اِعمال نفوذ برای ایجاد یک رهبری واحد در اپوزوسیون و تکرار تجربه احمد چلبی درباره ایران باید پرهیز کند.
تلاش نویسنده برای ارائه توجیهی منطقی، و نه فقط اخلاقی به حمایت از شورشهای داخلی، در حالی است که خروج آمریکا از برجام و اِعمال تحریمهای اقتصادی از جمله مهمترین زمینههای بروز نارضایتیهای اجتماعی در ایران طی دهه اخیر بوده است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.