به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اشراق مطلبی با عنوان سینما و سیاست؛ مسأله زمان منتشر کرد:
سرانجام شب گذشته کریستوفر نولان توانست برای «اوپنهایمر»(۲۰۲۳) برنده اسکار بهترین کارگردانی شود. اثری که میتوان سیاسیترین فیلم نولان دانست که به داستان اختراع بمب اتم توسط اوپنهایمر پرداخت. در «اوپنهایمر»، شخصیت اصلی فیلم، دو هشدار مهم از دو فیزیکدان برجسته دریافت نمود. انیشتن با تشریح ایده بازدارندگی از او خواست یافتههایش را با نازیها در میان بگذارد تا هیچیک به سمت تسلیحات اتمی نرود. نیلزبور نیز به وی گفت تا به مقامات آمریکایی هشدار بدهد، اتم نه یک سلاح جدید، بلکه یک عصر جدید است.
نولان پیشتر نیز در «دانکرک»(۲۰۱۷) سعی کرده بود، روایتی حماسی از سیاست بریتانیا برای نجات سربازانش از ساحل دانکرکِ فرانسه به تصویر بکشد. ولی آن فیلم بیش از آنکه مربوط به تاریخ نبرد باشد، بدون تصویری از دشمن نازی، مربوط به روایت همزمان سه خردهروایت بود که در پایان در یک نقطه، ممزوج میشد. اثری که به جای نبرد، گریز را تقدیس نمود.
آثار پیشین نولان در سه سهگانه قابل دستهبندی است. اولین سهگانه را میتوان مرتبط با رابطه حقیقت با واقعیت دانست. وی در اولین فیلمش «تعقیب»(۱۹۹۸) با فیلمبرداری سیاهوسفید، ضمن روایتی غیرخطی به این گزاره میپردازد که حقیقت زمانی به واقعیت تبدیل میشود که باورمندانی داشته باشد. وگرنه تفاوتی با موهومات یک ذهن پریشان نخواهد داشت. او بعدها در «یادآوری»(۲۰۰۰) که با روایتی غیرخطی مبتنی بر شکست زمان به صورت وارونه ترسیم میشود، به برساخت حقیقت توسط انسان میپردازد. موضوعی که در اقتباسش زا از «بیخوابی»(۲۰۰۲) نیز در جستوجوی معنای حقیقت در کشاکش منافع فردی، نمایان میشود.
سهگانه بتمن در «آغاز بتمن»(۲۰۰۵)، «شوالیه تاریکی»(۲۰۰۸) و «رستاخیز شوالیه تاریکی»(۲۰۱۲) نمودی از قهرمانی زمینی و انسانگرایانه بود که نه به مدد ماوراءالطبیعه بلکه به کمک تکنولوژی، برخاست. ولی سهگانه سوم نولان با ماهیت خیالپردازی نضج گرفت. «حیثیت»(۲۰۰۶) بیانی از اومانیسم بود که طبق آن، بشر نه توانایی، بلکه جسارت لازم برای دستیابی به هر تخیلی را ندارد. «تلقین»(۲۰۱۰) تمایز میان واقعیت و خیال را با لایهپردازی یک مارپیچ پیچیده ذهنی به تصویر کشید و «درمیان ستارگان»(۲۰۱۴) مسأله عبور از زمان را مطرح کرد.
«تنت»(۲۰۲۰) گرچه زمینهای تخیلی دارد ولی بار دیگر ریشه اومانیستی نگرش نولان را مطرح میکند. چنانچه شخصیت منفی، «معامله خود با شیطان» را به هدف کسب مقام خداوند قلمداد میکند تا بتواند همچون خدا، زمان را فراتر از خط سیر آن ببیند و تغییر دهد. مسأله اصلی فیلم، عاملیت آیندگان در تغییر گذشته است که تمایز آن با «تلقین» را نشان میدهد. در حالی که «تلقین»، آینده را درون زمان، ولی «تنت» آینده را بیرون از زمان، هدف تغییر قرار میدهد. در پسزمینه سیاسی «تنت» نیز، الگوریتم تغییر زمان به اختراع بمب اتمی توسط اوپنهایمر تشبیه شده است.
گویی خط فیلمسازی نولان نیز از آینده(فیلم «تنت») به گذشته(فیلم «اوپنهایمر») حرکت کرده است. به تعبیری، سیر فیلمسازی او میگوید که نبرد آینده جهانی میتواند نبردی نه بر سر تسلیحات اتمی و نه حتی منابع حیاتی، بلکه نبردی بر سر کنترل زمان باشد. در عصر کنونی، بازیگری توان کنترل دیگران را دارد که بتواند در زمان از قدرتهای رقیب، پیشی بگیرد. و این مهم در زمانه امروز، چنان محقق خواهد شد که یک بازیگر بتواند با استقرار تلههایی در آینده، پیشروی رقبا و دشمنانش را متوقف نموده و بر سرعت خود بیفزاید.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.