به گزارش مشرق، محمد ایمانی، فعال رسانه در کانال تلگرامی خود نوشت:
مأموریت انتحاری عبدی و فراموشکاری روزنامه اعتماد
روزنامه اعتماد که فهرست ۱۶۵ نفره در انتخابات ارائه کرده بود، ادعا کرد انتخابات مجلس، مثل مسابقات محلی بود و نه ملی. عباس عبدی (محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان)، در این روزنامه نوشت:
«هنگامی که شما مسابقه را در اندازه یک ناحیه برگزار میکنید، انتظار نداشته باشید که مردم نواحی دیگر برای قهرمانی ناحیه شما دست بزنند. شما هنگامی برای مردم شهر یا کشور خود مورد محبوب هستید که در مسابقهای استانی یا ملی شرکت کرده و قهرمان شده باشید.
رقابت موجب ارتقای سطح تواناییهای طرفین رقابت است و اگر رقیب حذف شود، طرف باقیمانده در بازی یکسویه نیز تضعیف میشود. از خلال رقابت است که ظرفیتهای افراد و گروههای سیاسی ارتقا مییابد.
خلاصه جایی میرسد که باید با خودِ خودتان رقابت کنید و تمام شهر و محلات آن را علیه خود بشورانید. این فلسفه و تقدیرِ سیاستِ حذف و آنچه امروز مشهور شده «خالصسازی» است».
درباره این تحلیل گفتنی است:
اولا بیش از ۱۵ هزار نامزد در انتخابات رقابت کردند که در نوع خود بیسابقه بود.
ثانیا گردانندگان روزنامه اعتماد فراموش کردهاند که این روزنامه دو روز قبل از انتخابات، تیتر اول خود را به عنوان «نه به تندروی/ معرفی نامزدهای توسعه گرا» اختصاص داد که شامل ۱۶۵ نامزد بود. اعتماد که نمیخواسته خود را دست بیندازد؟
ثالثا آقای محبوب حضرتی برادر آقای الیاس حضرتی مدیر روزنامه اعتماد، جزو فهرست انتخاباتی در تهران بود و در گود رقابت در کنار آقای علی مطهری، خانم داداندیش (همسر آقای واعظی وزیر و رئیس دفتر روحانی) و چند وزیر و استاندار دولت مدعی اعتدال و اصلاحات حضور داشتند. اما آقای محبوب حضرتی برادر مدیر روزنامه اعتماد توانست ۱۸۶۶۵ رأی کسب کند و نفر نود و نئهم شود. نفر اول آن فهرست هم با ۱۰۳۵۱۲ رأی، نفر شصت و چهارم شد.
همین طور است حضور آقای نوبخت سخنگوی دولت سابق در انتخابات رشت و خیلیهای دیگر. اگر این همه، نشانه انتخابات رقابتی و آزاد نیست، پس چه چیزی انتخابات آزاد و رقابتی است؟
رابعا در دروغ بافی افراطیون مدعی اصلاحات همین بس که پس از کله پا کردن بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات (و قبل از او، عارف و موسوی لاری)، با دیکتاتورمآبی تمام، تحریم انتخابات و ممنوعیت نامزدی در انتخابات را چند ماه مانده به ثبتنام، به احزاب اصلاحطلب و اعضای آن حقنه کردند که در این میان، چهار پنج حزب سر باز زدند و آن را تیر خلاص به موجودیت خود دانستند.
پدرخوانده های جبهه اصلاحات اگر دنبال انتخابات رقابتی بودند و از طرف آمریکا و اسرائیل و انگلیس برای تحریم و تخریب انتخابات برنامه نداشتند، چرا تشویق به نامزدی نکردند تا در صورت رد صلاحیت ادعائی، بهانهای برای زیر سؤال بردن انتخابات داشته باشند؟
پاسخ فقط یک چیز است؛ آنها مامور بودند و معذور! و بیچون و چرا، با حیثت خود انتحار کردند تا برنامه بیگانگان پیش برود؛ حماقت از این بزرگتر؟!
خامسا ۴۵ نفر از نامزدهای اصلاحطلب در مرحله اول انتخابات به مجلس راه یافتند که ممکن است در مرحله دوم به بیش از ۶۰ نفر برسد. اگر انتخابات، آزاد و رقابتی نبود و بنا بر خالصسازی ادعایی بود، چگونه آن ۱۶۵ نفر تایید شدند و این عده با کنار زدن رقبای خود به مجلس راه یافتند؟
سادسا، خاتمی به عنوان راس طیف افراطیون تحریمی، دو سال قبل در انتخابات شورای شهر تهران از فهرست «لیست جمهور» حمایت کرد اما نفر اول آن فهرست نتوانست حتی ۳۹ هزار رای کسب کند.
نویسنده این تحلیل باید به جای آسمان ریسمان کردن، توضیح دهد که امثال وی چگونه از اطلاعات فروشی دو دهه قبل به بیگانگان، به ماموریت تخریب و تحریم انتخابات رسیدند و پذیرفتند نقش مهرههای انتحاری را بازی کنند؟!
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.