سرویس جهان مشرق - میکا اَونی، وکیل و کارشناس رژیم صهیونیستی، در گزارشی در روزنامه اسرائیل هیوم، به مسئله تنش های گسترده میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی در شمال سرزمین های اشغالی اشاره کرد. این کارشناس صهیونیست با اشاره به وضعیت بغرنج رژیم در شمال سرزمین های اشغالی به دلیل حملات حزب الله لبنان، راه حل مقابله با حزب الله را، انجام یک اقدام گسترده و همچنین غافلگیرانه میداند. به عقیده وی در شرایطی که حزب الله و رژیم صهیونیستی وجود داشته باشند، هیچ شانسی برای رسیدن به توافق برای صلح وجود ندارد و از این یکی از دو طرف باید نابود شود.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصهی سیاسی کشور از محتوای گزارش مذکور این متن را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست
واقعیت اسرائیل این روزها در حال بازنویسی است. نحوه عمل ما در جبهه شمالی در مقابل حزب الله پیامدهای تاریخی و ژئوپلیتیکی خواهد داشت که DNA اسرائیل را در رابطه با کل خاورمیانه مشخص خواهد کرد. در هفته های اخیر صحبت از "پیروزی کامل" شده است. گفتنی است آخرین پیروزی که توانست تعریف "پیروزی کامل" را برای اسرائیل برآورده کند، تقریباً ۶۰ سال پیش در جنگ شش روزه به دست آمد. چه چیزی آن جنگ را به یک دستاورد نظامی تبدیل کرد که هنوز در مراکز فرماندهی و دانشکده های نظامی تدریس می شود؟ تصمیم شجاعانه برای شروع یک عملیات هدفمند - حمله غافلگیرانه نیروی هوایی آغاز شد که حدود ۷۰ درصد از هواپیماهای جنگنده مصر، سوریه و اردن را در روز اول جنگ منهدم کرد.
اما رهبری کنونی متأسفانه در تصمیم گیری شجاعانه و سنگین مشکل دارد، تصمیمی شجاعانه در مورد ماهیت عملیات علیه حزب الله در جبهه شمالی. جنگ سوم لبنان باید فعالانه، سریع، قدرتمندانه و مرگبار انجام شود. عنصر غافلگیری باید تغییر دهنده بازی باشد تا هیچ علامت سوالی در مورد توانایی ها و نیات اسرائیل در مقابل دشمنانش باقی نگذارد.
عملیات "هدفمند در سال ۲۰۲۴" مستلزم یک حمله غافلگیرانه بی سابقه علیه زیرساخت های لبنان است. ضربه باید به گونه ای باشد که نه تنها طرف مقابل را کاملا غافلگیر کند، بلکه منجر به انهدام و غیرفعال کردن سامانه های غیرنظامی و نظامی حزبالله، همراه با حمله شدید در امتداد مرز و حملات عمقی برای افشای تونلها و خنثی کردن هرگونه احتمال نفوذ به داخل خاک اسرائیل شود.
اکنون همه چیز مشخص است: یا ما خواهیم ماند یا آنها. منطقا هیچ طرف دومی وجود ندارد که بتوان با او به توافق یا مذاکره رسید (نقض مداوم ماده ۱۷۰۱ این را به خوبی نشان می دهد).
پنج نکته وجود دارد که نیاز به یک گام پیشگیرانه، تهاجمی و استراتژیک را بیشتر می کند:
۱. اگر ما اول شروع نکنیم، دقیقاً همانند هفت اکتبر که در مقابل حماس غافلگیر شدیم، در مقابل حزب الله نیز غافلگیر خواهیم شد. در هر سناریویی، خسارات وارده به لبنان و اسرائیل بسیار زیاد خواهد بود، اما این سوال که چه کسی اول حمله می کند معنایی دراماتیک دارد که مزیت فوق العاده ای ایجاد می کند.
۲. جبهه شمال از ۸ اکتبر در جنگ بوده است. ۱۰۰۰۰۰ نفر از ساکنان این مناطق آواره شده اند، شهرک ها و پایگاه ها هر روز مورد حمله قرار می گیرند و موضوع "مبارزه محتاطانه" دیگر مطرح نیست.
۳. خسارت غیرقابل تصور است. آسیب به اقتصاد اسرائیل به ابعاد بیسابقهای نزدیک میشود، روال زندگی در شمال مختل شده و درک اینکه "دیر یا زود چاره ای جز گام برداشتن وجود نخواهد داشت" تبدیل به یک امر مضحک و بی معنی خواهد شد.
۴. روابط با ایالات متحده آمریکا. همیشه دلایل و بهانه هایی برای عدم اقدام وجود خواهد داشت،"بایدن به ما اجازه حمله نمی دهد"، "ما به تسلیحات بیشتری نیاز داریم" اما رهبری شجاع به دنبال بهانه نیست و بر اساس نیاز خود تصمیم می گیرد. به عنوان فردی که در ایالات متحده بزرگ شده و تحصیل کرده است، به وضوح می گویم: آمریکایی ها به رهبری شجاع و ایستادگی بر اصول آهنین احترام می گذارند. ورود فعالانه به جنگ در شمال، حتی اگر با انتقاد خارج از کشور مواجه شود، در نهایت با حمایت کامل مواجه خواهد شد، زیرا بایدن به خوبی توازن قدرت منطقه ای را درک کرده و به مبارزه با محور مقاومت به رهبری ایران متعهد است.
۵. پیام سازش ناپذیر به ایرانیان. ایران سر اختاپوس است و همچنان در سایه جنگ توانایی هسته ای آن افزایش پیدا میکند - بنابراین نابودی مهم ترین و قدرتمندترین متحد آن یک منفعت متمایز آمریکاست. ایالات متحده وارد سال انتخابات شده است، بنابراین شکاف قابل توجهی میان اظهارات عمومی و اقدامات عملی وجود دارد. از این رو اسرائیل باید به هر قیمتی باید بر حاکمیت خود پافشاری کند.
مردم اسرائیل عمدتاً میدانند که یک جنگ همه جانبه در شمال مستلزم هزینههای سنگین برای جبهه داخلی است، اما با این وجود، درک این موضوع که برداشتن قدم توسط ما میزان آسیب را به حداقل میرساند کاملاً واضح است. نمیشود که بیش از پنج ماه بگذرد، دولت اسرائیل از سر دودلی و بزدلی یک منطقه را رها کند و اجازه دهد شرایط در شمال همینگونه بماند. حمله اسرائیل یک واقعیت است و پیامی که برای دشمنان ما ارسال خواهد کرد، بر هر نوع ملاحظات سیاسی فراتر است.