به گزارش مشرق ، کیهان در ویژه های خود نوشت :
درست كه منافقين مفلوك و مزدورند
اما نسبت شما و آمريكا چه مي شود؟!
دبير كل سابق حزب مشاركت اذعان كرد حذف نام گروهك منافقين از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا، باعث ترديد در ادعاي دموكراسي خواهي واشنگتن است.
محمدرضا خاتمي در روزنامه اعتماد نوشت: گروه منافقين يك جريان مرده سياسي است و در پيشگاه مردم ايران، به علت سابقه بسيار سياهي كه از خود برجاي گذاشته اند كوچك ترين اعتباري ندارند و تنها هنر آنها گرفتن پول از دولت هاي مختلف و خرج كردن براي نيروهايش در كمپ هاي اروپا و آمريكا و ديگر مناطق دنياست. متأسفانه دولت آمريكا با خارج كردن نام اين جريان از ليست گروه هاي تروريستي، مرتكب اشتباه بزرگي شد و كاري كرد كه ادعاي پايبندي به دموكراسي و آزادي را نزد اين دولت زير سؤال مي برد. اين كار دولت آمريكا نشان از اين دارد كه آنها به غير از منافع خود، به مسائل ديگر اهميت نمي دهند و در شرايط فعلي چون با دولت ايران مخالفند و مي خواهند دولت ايران را تحت فشار قرار دهند پس از هر كس و ناكسي حاضرند حمايت كنند. حقيقت اين است كه هدف از اين اقدام بيش از آنكه به رسميت شناختن منافقين باشد، اعمال «فشار» بر دولت ايران است. اما دولتمردان آمريكايي مرتكب اشتباه بزرگي شدند، چرا كه با اين كار با دولت ايران مقابله نكردند، بلكه خودشان را در برابر ملت ايران هم قرار دادند. به نظر مي رسد اگر دولتمردان آمريكايي به سرعت چاره اي براي اين مشكل نيانديشند، از لحاظ وجهه شان در افكار عمومي جهان و به ويژه در افكار عمومي ايران، دچار مشكل خواهند شد.
وي در عين حال نوشت: در حالي كه در دوران اصلاحات و با به كارگيري سياست هاي دولت اصلاحات، بيشترين فشارها در جهان بر روي اين گروه تروريستي اعمال مي شد، اما حالا چطور شده است كه آنها از آن موقعيت به موقعيت فعلي رسيده اند؟ شايد بخش عمده اي از اين تغيير وضعيت منافقين در جامعه جهاني، ناشي از سياست هاي نادرست خارجي دولت ايران در سال هاي اخير باشد.
يادآور مي شود شهيد صياد شيرازي در دوره اصلاحات از سوي منافقين ترور شد و اين گروهك همپاي افراطيون مدعي اصلاحات و منافقين جديد در آشوب هاي خياباني تير ماه 78 نقش آفريني مي كرد.
با اين حال و به استناد متن مقاله رضا خاتمي مي توان پرسيد كه چرا حاميان آمريكايي سازمان تروريستي منافقين بارها و صراحتاً نسبت به اصلاح طلبان در ايران اعلام حمايت كردند و كدام خدمت (خيانت) مشترك را در اين دو طيف مي جستند؟ همچنين جاي سؤال است سازمان منافقين به چه دليل دوشادوش منافقين جديد در فتنه و آشوب سال 88 معركه گيري كرده بودند و از موسوي و كروبي اعلام حمايت علني مي كردند؟ و سرانجام اينكه اگر منافقين گروهك ساختارشكني بودند كه تبديل به رده هاي سياسي شدند، آيا شعارهاي فتنه گران نظير خط كشيدن روي نام اسلام در عبارت جمهوري اسلامي و هجمه به اركان قانون اساسي و امام و ولايت فقيه، غير از طريقه شكست خورده سازمان تروريستي منافقين بود؟!
آيا مطابق تحليل رضاخاتمي نبايد فتنه گران را مزدوران بي آبرو و از حيّز انتفاع ساقط شده قلمداد كرد؟
بي بي سي: فائزه هاشمي شايسته حمايت است
يك پايگاه اينترنتي وابسته به فتنه سبز در پاريس ضمن دفاع از فائزه و مهدي هاشمي تصريح كرد: پيگرد قضايي اين دو نشان مي دهد نظام جمهوري اسلامي فاميل سالار نيست بلكه ايدئولوژي سالار است.
تارنماي «سفيران سبز اميد» كه در ارتباط با اردشير اميرارجمند و رجب مزروعي فعاليت مي كند، ضمن ستايش از مواضع فتنه انگيز فائزه و مهدي هاشمي نوشت: شايد براي اولين بار در طول تاريخ جمهوري اسلامي بود كه هاشمي نقش ميانداري و ميانه روي را از دست داد و عملاً يك طرف بحران سياسي قرار گرفت.
اين پايگاه اينترنتي در عين حال اذعان كرد: يكي از درس هاي ماجراي اخير اين است كه نظام جمهوري اسلامي، نظامي فاميل سالار نيست بلكه ايدئولوژي سالار است و اين موضوع كراراً ثابت شده است.
در ادامه اين تحليل آمده است: فرزندان تعدادي از مسئولان بلندپايه در ابتداي دهه 60 بازداشت يا اعدام شدند اما تفاوت آنها با آقاي هاشمي اين بود كه آن مسئولان با فرزندانشان همدل نبودند بلكه با مجازات آنها موافق بودند.
در همين حال وبسايت شبكه دولتي انگليس (بي بي سي) با تمجيد از كجروي هاي فائزه هاشمي نوشت: از آنجا كه دستگاه قضايي ايران بي طرف نيست، لذا فائزه هاشمي شايسته فعاليت هاي حمايتي براي آزادي خواهد بود. او به صراحت در سال 90 گفت هرگز به خميني امام و به خامنه اي مقام معظم رهبري نمي گويم. البته وي عضوي از اپوزيسيون نيست بلكه در بين نيروهاي معتدل و اصلاح طلب نظام قرار دارد(!)
بي بي سي ادامه مي دهد: ديدگاه ها و عملكرد وي در دهه شصت، در هاله اي از ترديد قرار دارد. وي اذعان مي كند كه در دوران نوجواني و دانش آموزي پيش از انقلاب هوادار رهبران سازمان مجاهدين خلق بوده است. از خلال مصاحبه وي با ويژه نامه شهروند در خصوص مرحوم حسن لاهوتي، پدر همسر فائزه هاشمي، مي توان دريافت كه او از ابتدا در ميان خانواده اش رويكرد راديكال تري داشته است. بخصوص مقايسه نظرات وي و خواهرش فاطمه هاشمي روشنگر است. او تعلقي به حزب جمهوري اسلامي نداشته و ديدگاه مستقل خودش را دنبال مي كرده است. پدر همسر وي مرحوم لاهوتي كه در اوين جان باخت به عنوان يك روحاني شجاع و منتقد به وي توجه داشت.
بي بي سي با تمجيد از عملكرد فائزه هاشمي در دوره اصلاحات مي افزايد: اگرچه مي توان به مواضع سياسي و رفتار وي انتقاد كرد، اما در عين حال نمي توان منكر وجود نكات مثبت در كارنامه فعاليت سياسي و اجتماعي او شد. در واقع جايگاه فائزه هاشمي را بايد جايي بين دختر علي اكبر هاشمي و عروس شيخ حسن لاهوتي ديد. شخصيت واقعي وي تناسبي با ديدگاه منفي شكل گرفته در بخش هايي از اپوزيسيون ندارد و او مستحق اين نگرش نيست. برآيند فعاليت هاي فائزه هاشمي براي وي در مسير گذار به دموكراسي و توسعه كشور اعتبار ايجاد كرده است.
اسرائيل سر كار است 120 كشور آمريكا را مسخره كردند
«اوباما عملا در مقابل ايران هيچ كاري نمي كند. اسرائيل از زمان پيدايش خود در 6 دهه قبل تاكنون هرگز اين چنين سرگردان بازي نزديكترين هم پيمان خود نبوده است».
چارلز كراتامر تحليلگر آمريكايي با انتشار اين تحليل در ديلي گازت نوشت: موضع اوباما در قبال ايران بي ربط به نظر مي رسد؛ اعلام اين كه برنامه هسته اي ايران غيرقابل تحمل است و در عين حال كنار ايستادن و تماشا كردن پيشرفت ايران! سياستي چنين از هم گسيخته و نامربوط و متناقض، بيانگر انفعال و ناتواني است. استدلال هاي قديمي ديگر نخ نما و خنده دار به نظر مي آيند.
تحليلگر ديلي گازت درباره ناكارآمدي تحريم ها خاطرنشان كرد: دولت ادعا مي كند سخت ترين تحريم ها را عليه ايران اعمال كرده. خوب كه چي؟ قرار بود تحريم ها ابزار هدف باشند نه خود هدف. اين تحريم ها كوچكترين اثري در توقف برنامه هسته اي ايران نداشته اند.
وي درباره ناكامي مذاكرات در زمينه تعطيلي برنامه اتمي ايران نوشت: آخرين دور مذاكرات در استانبول، بغداد و سپس در مسكو، كاملا بي نتيجه بود. غرب حتي حق غني سازي ايران را به رسميت شناخته بود، ولي در طول يك دهه ديدگاه ها به اين قضيه كاملا تغيير كرد و شش قطعنامه شوراي امنيت خواستار توقف آن شدند. پاسخ ايران؟ رد كردن چنين درخواست هايي بود.
چرا كه نه؟ ايراني ها اوباما را بيش از سه سال در انتظار نگه داشته اند و هنوز هيچ تهديدي از سوي كشوري كه بخواهد خلع سلاحشان كند نمي بينند.
اين نويسنده آمريكايي در باره ادعاي انزواي ديپلماتيك ايران مي نويسد: دولت آمريكا به خود مي بالد كه ايران به طور فزاينده اي منزوي شده است. واقعا؟! چند هفته پيش مقامات و سران 120 كشور جنبش غيرمتعهد در تهران گرد هم آمدند و درخواست هاي آمريكا را براي شركت نكردن ناديده گرفتند. حتي دبيركل سازمان ملل نيز به التماس هاي دولت آمريكا بهايي نداد و در اين نشست شركت كرد. اين خود گوياي ارزش درخواست ها و التماس هاي آمريكا و مسخرگي ذاتي ادعاي انزواي ايران است.
ديلي گازت در ادامه اين تحليل خاطرنشان كرده است: هيچ ضرب الاجلي در كار نيست. در صحبت هاي كلينتون اثري از خطوط قرمز ديده نمي شود چنين رويكردي سست عنصري و بي مسئوليتي را هم پشت سر نهاده است. سياست اوباما بازي دوگانه اي است. تعهد گفتاري براي توقف ايران، ولي در اقدامات واقعي و قابل درك، باز گذاشتن دست ايران تا هسته اي شود. اين دورويي است در حالي كه هيچ افقي پيش روي سياست اوباما گشوده نيست دولت همچنان به انفعال اسرائيل اصرار مي كند. اسرائيل از زمان پيدايش خود در شش دهه پيش تاكنون هرگز اينچنين سرگردان بازي نزديكترين همپيمان خود نبوده است.
نتانياهو خيلي جدي با ماژيك قرمز اسرائيل را زرد كرد
در حالي كه محافل رسانه اي رژيم صهيونيستي سخنراني اخير نتانياهو در سازمان ملل را عقب نشيني آشكار تلقي مي كنند، ساير رسانه ها اقدام وي در همراه آوردن نقاشي يك بمب و ترسيم خط قرمز روي آن را به تمسخر گرفته اند.
روزنامه يديعوت آحارونوت در تحليلي نوشت «سخنراني نتانياهو نشان مي دهد او برخلاف تهديدات چند ماه اخير قصد درگيري نظامي با ايران را ندارد.» راديو اسرائيل نيز در تحليلي معنادار خاطرنشان كرد «گرچه نتانياهو براي ايران خط قرمز تعيين كرد ولي آن را برخلاف انتظار به هنگامي موكول كرد كه ايران توانسته باشد به غني سازي اورانيوم با غلظت 90درجه برسد. بدين ترتيب به گفته آگاهان، او اعلام كرد كه اسرائيل قصد ندارد در ماه هاي آينده به ايران حمله كند.»
يادآور مي شود نتانياهو تا همين چند ماه پيش و در بحبوحه مذاكرات مسكو ادعا مي كرد ضمانت واقعي، تعطيلي تاسيسات فردو، انتقال اورانيوم غني سازي شده به خارج ايران و نهايتا تعطيلي كل فعاليت هاي غني سازي است.
در همين حال خبرنگار صهيونيست راديو فردا در فلسطين اشغالي در گزارشي به واكنش رسانه هاي غربي درقبال نقاشي و سخنان نتانياهو پرداخت. براساس اين گزارش، جفري گلدبرگ روزنامه نگار نشريه مهم سياسي آمريكايي آتلانتيك در توييتر خود مي نويسد: «خب، حالا ديگر رسميت دارد؛ نتانياهو متوجه نيست كه دارد چكار مي كند؛ او همين حالا اين مسئله اصلي را به يك طنز مبدل كرد.»
جفري گلدبرگ پس از لحظاتي در توييت دوم نوشت «درست به اين دليل كه برنامه هسته اي ايران يك تهديد جدي براي اسرائيل است، انتخاب كاربرد بمب نقاشي شده براي توضيح اين مسئله، يك فكر بد است.»
روزنامه انگليسي گاردين نيز با لحني طنزآميز نوشت «پس اينكه يك مقام اسرائيلي پيش از اين سخنراني گفته بود كه نتانياهو در نطق خود در سازمان ملل خط قرمز را براي برنامه هسته اي ايران تعيين خواهد كرد، معلوم شد كه آن مقام شوخي نكرده بود.»
گاردين در تحليل ديگري نوشت: خط قرمزي كه نتانياهو كشيد، آن هدفي را كه او مي خواست تامين نكرد؛ نتانياهو واقف بود كه دولت اوباما يكباره روي خوشي به او نشان نخواهد داد اما اين كار نتانياهو در يادها باقي خواهد ماند؛ اما نه از نوعي كه او درنظر داشت؛ زيرا دست كم از نوع واكنش هايي كه در فضاي مجازي بيان شده است، او موجب استهزا عليه خود شده است.»
روزنامه ديلي تلگراف نيز نوشته است كه از اين سخنراني نتانياهو تنها همين نقاشي و خط كشيدن او با ماژيك در يادها باقي مي ماند.
به گزارش خبرنگار راديو فردا اما سردبير آتلانتيك، گاردين و ديلي تلگراف در نگاه طنزآميز خود به نمودار نتانياهو تنها نبوده اند؛ دو ساعت پس از پايان نطق نتانياهو، واشنگتن پست نيز در وب سايت اين روزنامه در مقاله اي با عنوان «نتانياهو و بمب لوني تيونز» (Loony Tunes) نوشت «اينكه يك شوخي ساده را به يك مسئله جدي مبدل مي كنند، هميشه جذاب است و كمدين ها و فرهيختگان كه هميشه به من مي خندند، اين بار متوجه مي شوند كه ديگر حق با من است». لوني تيونز يك چهره كارتوني مشهور براي آمريكايي هاست.
نويسنده واشنگتن پست اين را مي افزايد: كه اگر نتانياهو بدون تامل كافي اين نقاشي بسيار ساده و انتزاعي را انتخاب كرده باشد، به يك گزينه رقت انگيز روي آورده است زيرا در دنياي امروز كه اينترنت سطح آگاهي هاي همگاني را بالا برده است، او با اين نقاشي، انتخابي كرده كه براي زمان جهالت خوب مي بود، اما اگر با تامل و عمد زياد اين نقاشي را با خود آورد كه با كشيدن خط قرمز آن را در سازمان ملل تكميل كند، پس با ظرافت بسيار بايد گفت كه او بلاهت كرده است و هنرمندان كارتونيست را در همه جاي جهان تحقير كرده است.»
واشنگتن پست مي افزايد: تنها در كارتون هاي ابلهانه اي كه شايد مردي سبيلو بايد چنين بمب احمقانه اي را پرتاب كند، با اين نقاشي رقابت مي كنند.
شبكه تلويزيوني سي.ان.ان نيز نتانياهوي ماژيك بدست را بازيگري در صحنه «نمايش تئاتر» ناميد.
وب سايت آمريكايي «ديلي بيست» نيز نوشت: خط نتانياهو دقيقا در جايي كه مي خواست، كشيده نشد بلكه او خط را جايي گذاشت كه بالاتر از اورانيوم غني شده نود درصدي بود و اين يعني اينكه ايران از نظر نتانياهو حتي مجاز است كه تا نود درصد هم اورانيوم را تغليظ كند.»
از سوي ديگر رابرت فيسك تحليلگر معروف اينديپندنت با استهزاي نخست وزير اسرائيل نوشت: نتانياهو براي ما در مجمع عمومي كاريكاتور كشيد آن هم چه كاريكاتوري! من عاشق آن فتيله قوس دار و سر در حال سوختن فتيله و خط قرمزي هستم كه زير آن خط سياه كشيده شده بود.
تركيه چرا مجبور به اخراج گروه هاي معارض سوري شد؟!
يك رسانه سعودي، عقب نشيني تركيه از حمايت علني نسبت به گروه هاي مسلح سوري را حاصل فشارهاي داخلي و ناكامي در جنگ توصيف كرد.
پايگاه خبري ايلاف به نقل از منابع آگاه خبر داد: فشار علوي هاي تركيه از يك سو و افزايش حملات اعضاي گروهك پ.ك.ك از سوي ديگر باعث شده تا دولت تركيه، ارتش آزاديبخش را وادار كند كه فعاليت هاي خود را به داخل سوريه انتقال دهد.
منابع آگاه ايلاف مي گويند فرماندهان علوي ارتش تركيه فشارهاي بسياري را به دولت اين كشور وارد كردند تا حمايت هاي سياسي خود را از ارتش آزاديبخش سوريه قطع كند. ارتش تركيه دولت اردوغان را متهم كرده كه با دخالت در بحران سوريه براي اوضاع داخلي كشور بحران ايجاد كرده و ضمن تحميل هزينه هاي اجتماعي به دليل پناه دادن به پناهندگان سوري هزينه هاي اقتصادي بسياري را نيز از اين ناحيه متحمل شده است.
يك منبع آگاه كه نخواست نامش فاش شود، در اين باره گفت: «سرهنگ رياض الاسد، فرمانده ارتش آزاديبخش سوريه تلويحا اشاره كرده است كه تحت فشار قرار گرفته تا مقر فرماندهي خود را از تركيه به سوريه منتقل كند.»
به گزارش ديپلماسي ايراني به نقل از ايلاف، محمد علاءالدين، ژنرال بازنشسته مصري نيز در اين باره گفت: «ارتش آزاديبخش، چه در داخل چه در خارج با فشارهاي بسياري مواجه است. افراد مسلح در داخل نمي دانند كه در خارج چه كسي به اسم آنها صحبت مي كند. آنها معتقدند كه در داخل مي جنگند و خود را قرباني مي كنند در حالي كه در خارج اين ارتش آزاديبخش است كه از فعاليت آنها بهره برداري مي كند.»
وي تاكيد مي كند: دولت تركيه به دليل طولاني شدن جنگ در سوريه و عدم همكاري و همراهي غرب و كشورهاي متخاصم با سوريه براي سقوط نظام اسد، از تحولات جاري در سوريه سرخورده شده و تصميم دارد ديگر بيش از اين براي سوريه هزينه نپردازد. از اين رو به ارتش آزاديبخش فشار آورده تا خاك تركيه را ترك كرده و مركز فرماندهي خود را به داخل سوريه منتقل كند با اين توجيه كه خود نيز در داخل كشورشان با فشارهاي بسياري مواجه هستند.
منابع آگاه همچنين مي گويند دولت تركيه پس از آن كه ديد فعاليت شورشيان پ.ك.ك عليه سربازان ترك افزايش يافته و براي پيشبرد فعاليت هاي خود از كانال هاي ورود و خروج ارتش آزاديبخش استفاده مي كنند و به سربازان تركيه حمله مي كنند، سياست خود را تغيير داده و از ارتش آزاديبخش خواسته است تا فعاليت هاي خود را به داخل تركيه منتقل كند تا بدين ترتيب بتواند كنترل بيشتري بر مرزهاي خود با سوريه داشته باشد.
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 2
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
بلاخره جنگ كه نيابتي باشه وبا چشم بسته !! نتيجه اش اين ميشه كه سرخورده وگنگ بشن تازه تركيه فهميده كه از آمريكا وعربستان بازي خورده وقمار را باخته است؟! خاك برسرهمه فتنه گران وعواملشان!!
-
اتفاقا این نقاشی نتانیاهو با اینکه بچه گانه بود ولی فقط و فقط برای افکار عمومی و مردم عام طرح ریزی شده بود.اگر توجه کنید جوری کشیدنش که انگار ایران تا 70% و بیشتر غنی سازی کرده! و از این به بعد هر وقت اسم ایران و نوکلیر بیاد همه درصد های بالایی از اورانیوم رو تصور میکنند. که تنها کاربردش برای بمبه! این نقاشی در حالی که بچه گانه هست ولی بسیار کارشناسی شده است.