به گزارش مشرق، آمریکاییها تقریبا طی ۴۰ سال گذشته چاقتر شدهاند. باتوجه به آمار مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها نزدیک به ۸۰ درصد از بزرگسالان و حدود یک سوم کودکان در حال حاضر با مشکل اضافه وزن و چاقی روبرو هستند. بسیاری از آمریکاییها از "چاقی شدید" در زندگی خود بیشتر از سایر بیماریها مانند پارکینسون، سرطان سینه و آلزایمر رنج میبرند.
به ما گفته شده است که چاقی میتواند موجب نارسایی قلبی شود و سلامت افراد را تهدید کند و حتی قدرت و توان بدنی فرد را نیز تحت تاثیر قرار بدهد. ترس از چاقی و یا اضافه وزن همواره آدمی را تشویق میکند تا زمان بیشتری را برای پیگیری رژیمهای سخت غذایی صرف کند، در مقایسه با افرادی که زمان بیشتری را به تماشای برنامه تلویزیونی یا بازیهای آنلاین اختصاص میدهد. جامعه پزشکی میگوید اولین قدم برای ایجاد تغییر در شیوه زندگی سرزنش نکردن افراد چاق است.
از سال ۱۹۵۹ تحقیقات نشان دادند که ۹۵ تا ۹۸ درصد از تلاشهایی که با هدف کاهش وزن صورت میگیرد، شکست میخورد و دو سوم این افراد که به کمک رژیم غذایی وزن خود را از دست داده بودند، چاقتر میشوند. دلایل بیولوژیکی تغییرناپذیر هستند.
در سال ۱۹۶۹ تحقیقات نشان داد که تنها از دست دادن ۳ درصد از وزن بدن هر فرد باعث کاهش ۱۷ درصدی سوخت و ساز بدن میشود. پاسخ گرسنگی در بدن باعث افزایش هورمونهای گرسنگی و کاهش دمای داخلی بدن میشود تا زمانی که بدن به بالاترین وزن خود برسد. نگه داشتن وزن در حالت ایدهآل به معنای تنظیم انرژی بدن و مبارزه با گرسنگی است که در تمام طول روز و هر روز باید با احساس گرسنگی خود جنگید.
موسسه پزشکی تأکید میکند که سلامتی و وزن نمیتوانند مترادف خوب و کاملی برای هم باشند. تقریبا در سطح مطالعات جمعیتی افرادی که چربی دارند، از سلامت قلبی و عروقی خوبی در مقایسه با افراد لاغر بر خوردار نیستند؛ اما مطالعات اخیر نشان دادهاند که یک سوم تا یک چهارم افرادی که به عنوان افراد چاق شناخته میشوند، از نظر متابولیکی سالم هستند.
آنها نشانههایی از فشار خون بالا، مقاومت به انسولین یا کلسترول بالا را نشان نمیدهند. در همین حال تقریبا یک چهارم افراد بسیار لاغر نیز در شرایط «ناسالم از لاغری» قرار دارند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ که به طور متوسط ۱۹ سال روی شرکت کنندگان انجام شده بود، نشان داد که افراد لاغر نامتناسب در مقایسه با افراد چاق تقریبا دو برابر بیشتر در معرض ابتلا به دیابت قرار دارند.
میتوان ادعا کرد عادتها بدون توجه به وزن از اهمیت بیشتری بر خوردار هستند. بسیاری از شاخصها مانند مصرف سبزیجات و ورزش منظم و مکرر به احتمال بیشتری میتواند سلامت فرد را تضمین کند. تقریبا ۶۰ سال است که رژیم غذایی برای افراد چاق جزئی از زندگیشان شده است. برنامهای که نهتنها به لاغر شدنشان کمک نمیکند، گاه نتیجه عکس هم میدهد. شاید با رعایت تغذیه سالم نتوان خیلی لاغر شد؛ اما میتوان مطمئن بود که خطری سلامت جسم را تهدید نمیکند.
گاه افراد با رژیمهای سخت و غیر معقول خود را به دردسر میاندازند. مانند خانم "کراسیا" که در یک فروشگاه مبلمان کار میکرد و چون از چاقی خود رنج میبرد، رژیم غذایی را در دستور کار خود قرار داد؛ اما رژیمی که در آخر مجبور شد در بیمارستان بستری شود، آن هم به دلیل اینکه مقدار کالری دریافتی بدنش در روز بسیار کمتر از حدی بود که باید باشد. پزشک معالج کراسیا از او خواست مقداری کاری به رژیم خود اضافه کند و تأکید کرد بدون ضرر رساندن به بدن هم میتوان لاغر شد.
آنچه در درمان چاقی بیشتر از خود بیمار اهمیت دارد، پزشکی است که کار درمان را به عهده میگیرد. امروز دانشجویان در حوزه تغذیه و مطالعات مربوط به آن به طور متوسط تنها ۱۹ ساعت آموزش درباره رژیمهای غذایی و تغذیهای سالم در طول ۴ سال دوره آموزشی را دریافت میکنند؛ یعنی ۵ ساعت کمتر از آنچه در سال ۲۰۰۶ انجام میشده است.
این مهم است که پزشک بتواند با بیمار ارتباط برقرار کند و از لحاظ روحی با او همراه شود و در هر جلسه او را تشویق کند که به برنامه غذایی و ورزشی که برایش آماده شده است، عمل کند تا به نتیجه مطلوب برسد. همراه و پیگیر بودن پزشک معالج در درمان بیماری چاقی بسیار مهم و مورد توجه است و اینکه فرد چاق تصمیم بگیرد و اراده کند پا به پای پزشک پیش برود و در طول درمان دلسرد و ناامید نشود.
لیزلی ویلیامز (Lesley Williams) متخصص پزشکی خانواده در آریزونا میگوید که نرم افزار الکتورنیکی سلامتش را هر بار که بیمار در معرض «اضافه وزن» قرار داشته باشد، نشان میدهد و آنها را در جریان میگذارد. در حقیقت دلیل این مسئله این است که پزشکان عموما شرح حال بیمار را به صورت کتبی مینویسند و برای اینکه بیمار را به وزن ایدهآل برسانند، برای او برنامهای درست را در نظر میگیرند. انجام ندادن این کار میتواند سبب شود تا نتایجی ضعیف در بیمار مشاهده شود.
مسئله دیگری که کیمبرلی گادزون (Kimberly Gudzune) متخصص چاقی خاطر نشان میکند، این است که بسیاری از پزشکان بدون توجه به تخصصشان تصور میکنند که محاسبه وزن ایدهآل تحت نظر آنهاست. گادزون اغلب ماهها را در کنار بیماران خود سپری میکند تا بتواند به اهداف واقع بینانهای دست پیدا کند و از مادرانی که اضافه وزن دارند، میخواهد تا مصرف داروهای کلسترولی را که بدون نسخه پزشک مصرف میکنند، کنار بگذارند و فقط براساس دستورالعملهایی که پزشکشان برای آنها تعیین کرده است، پیش بروند.
وی میافزاید یکی از بیمارانش پیشرفت قابل توجهی پس از دریافت مشاورههای مداوم از متخصصین در این زمینه داشته است تا زمانی که یک متخصص قلب به او میگوید: فقط ۱۰۰ پوند از وزنش را از دست داده است و بیمار ناگهان احساس شکست میکند؛ بنابراین در سیستمی که نه آموزش میدهد و نه افراد را تشویق میکند تا به شیوهای صحیح و معنادار با بیماران خود ارتباط بر قرار کنند تا بتوانند برای آنها برنامهای صحیح را با مشارکت خود فرد در نظر بگیرند، نیاز است تا پزشکان متخصص به همراه توصیههایی برای رژیم غذایی و روشهای انگیزشی مطلوب این کار را انجام بدهند.
در یک مطالعه که تقریبا ۴۶۱ تعامل بیمار با پزشک را ثبت کرده بود، تنها ۱۳ درصد از بیماران برنامه خاصی برای رژیم غذایی یا ورزش داشتند و تنها ۵ درصد از آنها پیگیر برنامههای هر جلسه و ملاقات با پزشک خود بودند.
اندرو (Andrew) (نام مستعار) یک موسیقیدان است که در تمام عمرش به عنوان فردی چاق شناخته میشد. او اظهار میکند که چند سال پیش پزشکش به او میگوید در شرایط خطرناکی به دلیل اضافه وزنش به سر میبرد که دیگر ورزش و رژیم غذایی تاثیر بهسزایی در چنین وضعیتی برای او ندارد. وقت آن رسیده که او یک رژیم غذایی کم چرب و کم کربوهیدرات داشته باشد! رژیم گیاهخواری را پیش بگیرد؟ یا یوگا انجام بدهد؟
او ادامه میدهد: «پزشکش حتی از او سوال نمیکند که آیا فعالیت ورزشی داشته است یا خیر! » او تعریف میکند: «در آن زمان خودم را برای سفرهای کوهنوردی در زمستان آماده میکردم، آخر هر هفته برای پیادهروی میرفتم و در طول هفته ۴ بار برای تمرین به ورزشگاه میرفتم. پزشکم به جای انجام یک مکالمه ساده با من با صحبتش مرا آزرد، چیزی که به کل مرا از هدفم دور کرد.»
همه این مسائل باعث میشود تا بیماران از مراجعه به پزشک بپرهیزند. بررسی نتایج ۳ مطالعه جداگانه نشان میدهد زنانی که چربی بیشتری دارند، در مقایسه با زنانی که لاغرتر هستند، بیشتر در معرض مرگهای ناشی از سرطان سینه و بیماریهای دیگر قرار دارند که این مسئله ناشی از تمایل نداشتن آنها برای مراجعه به پزشک است.
گفتن این نکته نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که در جوامع امروزی نگاهی که به ظاهر افراد دارند، نگاهی تبعیضآمیز است. زنان و مردان چاق اصولا محبوبیت زیادی بین دیگران ندارند، در مهمانیها و مراسم رسمی و یا حتی استخدام در شرکتهای خصوصی و دولتی افراد چاق شانس کمی دارند که در مرکز توجه باشند.
در یک نظرسنجی سال ۲۰۱۷ برای ۵۰۰ مدیر عکسهایی از متقاضیانی که دارای اضافه وزن بودند، ارسال شد و ۲۱ درصد از این مدیران علیرغم اطلاعات رزومه متقاضیان آنها را غیر حرفهای توصیف کردند.
به طرز عجیبی با افزایش تعداد آمریکاییهایی که دچار اضافه وزن هستند، تعصب علیه آنها شدیدتر شده است. اکنون بیش از ۴۰ درصد از آمریکاییها که در ردهبندی افراد چاق قرار میگیرند، ادعا میکنند که روزانه شاهد تبعیضهای فراوانی علیه خودشان هستند و این چیزی است که مستقیم به چاقی آنها ربط دارد.
یک مسئله بیرحمانه درباره تبعیض برای افرادی که دارای اضافه وزن هستند، این است که این واکنشهای عمومی باعث میشود آنها غذای بیشتری بخورند. مسئلهای که استرس آنها را افزایش میدهد و سبب میشود تا زمان بیشتری را برای لذیذ کردن غذای خود صرف کنند و از ورزش کردن نیز بپرهیزند.
این منطقی غمانگیزی است که ما نسبت به افراد چاق داریم. جانت تومیا (Janet Tomiyama) یک محقق به نام در UCLA میگوید: «در گذشته چنین رفتارهایی ممکن بود به معنی خطر بیماری واگیردار باشد و یا اینکه یک تهدید برای قبیله محسوب میشده است.» هماکنون کودکان از سه سالگی همکلاسیهایشان را که اضافه وزن دارند با کلماتی نادرست مانند "احمق" و "تنبل" توصیف میکنند.
همچنان مسئله اضافه وزن یکی از دلایلی است که کودکان در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. موسسات آمریکایی به دنبال سیاستهایی هستند که به طرز شایسته از بروز چنین مسائلی پیشگیری کنند. کَت پاوز (Cat Pausé) محقق دانشگاه ماسی در نیوزلند و عضو کمپین بهداشت عمومی در سراسر جهان تلاش گستردهای کرده است تا بتواند آزار و اذیت مردم به دلیل داشتن اضافه وزن را کاهش بدهد.
باتوجه به یک نظر سنجی از بزرگسالانی که وزن بالایی داشتند، مشخص شد که بدترین تجربیات تبعیضهایی است که بیشتر خانوادهها برای آنها قائل میشوند. اریکا (Erika)، مربی بهداشتی در آمریکا میگوید: «هنوز هم میتوانم آن روزهایی را به یاد بیاورم که پدرم مرا درشت هیکل توصیف میکرد. پدر بزرگم نیز مرا چاقالو میخواند. هنگامی که تنها ۱۱ سال داشتم و هر زمانی که فرصتی پیدا میکردم، یواشکی به پشت خانهمان در جنگل میرفتم و خودم را مجبور میکردم تا غذایی را که خوردم بالا بیاورم.»
یک مطالعه در سال ۲۰۱۲ نشان میدهد زنانی که دارای اضافه وزن هستند، در مقایسه با زنان لاغر بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند. شاید یکی از جنبههای منحصر به فرد نگرانی راجع به اضافه وزن این است که قربانیان این مسئله خود را جدا و متمایز از دیگر افراد یک جامعه میدانند. در یک نظر سنجی در سال ۲۰۱۷ مشخص شد که ۸۹ درصد از بزرگسالانی که اضافه وزن دارند، از طرف همسرانشان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.
افرادی که اضافه وزن دارند، همچنان در جامعهای زندگی میکنند که خود را متعلق به آن نمیدانند و حتی حاضر نیستند برای لحظهای هویت و نامشان را اعلام کنند. در جامعهای به سر میبرند که وزن را برای داشتن موقعیت بهتر اجتماعی و حتی خانوادگی مهم میدانند. کم کردن وزن مسئله جدی و قابل دستیابی است. تیگر اوسبورن (Tigress Osborn) میگوید: «اگر فردی در اطراف شماست که دارای اضافه وزن است، باید بدانید که شما حق ندارید بگویید که چنین چیزی نمیتواند و نباید وجود داشته باشد.»