به گزارش مشرق، فوتبال ملی و باشگاهی ایران در سال ۱۴۰۲ کمترین چهره جدید وطنی روی نیمکت مربیان دید تا بار دیگر تربیت نسل مربیگری و پرداختن کمیته آموزش به شیوه ارتقای سطح مربیان و همچنین ورود نسل نواندیش باسواد تبدیل به یکی از چالشهای مهم و اساسی فوتبال کشور شود.
فوتبال ایران نه تنها در بحث استعدادیابی و همچنین پرورش بازیکن دچار ضعف است بلکه در تربیت مربیان نیز دچار کمبود شده تا ورود یک مربی معمولی خارجی باعث ایجاد تغییرات کلی در ساختار تاکتیکی و تیمی یک باشگاه شود.
جلال چراغپور ضمن بررسی و تحلیل نگاه آموزشی به جامعه مربیان درباره نحوه راهکار استعدادیابی در ایران با توجه به مختصات جغرافیایی و تأثیر موضوعات مالی و معیشتی، مواردی را مطرح کرد که در پی میخوانید:
فوتبال شامل تمام رشته هاست!
کارشناس فوتبال ایران با نگاه به فلسفه ورزش فوتبال گفت: فوتبال ورزشی آنچنان پیچیده است که همچنان تحقیق درباره آن ادامه دارد. همین تحقیقها نشان میداد گاهی اوقات فوتبال را باید شبیه به دو ۱۰۰ متر دید و گاهی دو استقامت! نگاه به فوتبال حتی دایره بدنسازی را هم شامل میشود که به عضلات بازیکنان و حتی توانایی بالانس یک تیم نیز منجر میشود.
چراغپور ادامه داد: فوتبال در مجموع شبیه به تمام این ورزشها میشود که باید به آن توجه کرد. نه تنها ورزشها بلکه موضوعات روحی نیز در فوتبال چکیده میشود. اینها را به عنوان مقدمه گفتم تا باز هم به جمله اول برسیم که فوتبال بسیار پیچیده است.
نگاه جز به جز اشتباه محض به فوتبال است
تحلیل گر فوتبال کشور با بررسی روند پردازش به فوتبال در سراسر دنیا اظهار داشت: حالا اگر ما برای آمادگی جسمانی فوتبالیستها، سراغ افراد غیر مرتبطت با علم فوتبال برویم اشتباه کرده ایم. شما نمیتوانید مربی بدنساز را مربی فوتبال بدانید یا یک مربی ژیمناستیک را برای آماده سازی بازیکنان فوتبال انتخاب کنید. یک مربی فوتبال باید از دانش بدن در قلب فوتبال برای بدنسازی آنها استفاده کند. در حقیقت نباید هر بخش از فوتبال را جز به جز از هم جدا دانست بلکه باید بدانیم تمام رشتهها در فوتبال است اما نباید مربی هر رشتهای را مربی فوتبال بدانیم.
راه کمیته آموزش اشتباه است
چراغپور با انتقاد تند و تیز از برنامهریزی های کمیته آموزش در راستای ارتقای دانش مربی و نحوه استعدادیابی بازیکن تصریح کرد: کمیته آموزش فوتبال ما آنچنان در ۲۵ سال گذشته راه را اشتباه میرود که فوتبال را قطعه قطعه کرده و برای هر بخشی از آن نسخه نویسی میکنند.
او تاکید کرد: کمیته آموزش یک بار فوتبال را قطعه قطعه میکند و بار دیگر همه چیز را به هم وصل میکند چون دنبال بودجههای مالی است!
روند تربیت مربی افتضاح است!
چراغپور با نقد شیوه حضور مربیان روی نیمکتهای فوتبال پایه و باشگاههای لیگ برتری یادآور شد: یک مربی دو سال زمان میبرد تا را از مدرک D به C برسد. به همان مربی میگویند برو در فوتبال پایه کار کن! در صورتیکه آن فرد هنوز علم روز را نمیداند آنوقت زمان طلایی همان بازیکن خردسال را به یک مربی نابلد میسپارند و بازیکن از بین میرود. در حقیقت همه چیز همان بازیکن مستعد یا دارای پشتکار از بین میرود. بهترین نسل شناخت بازیکن فوتبال را به مربیان درجه چندم میدهیم. این روند یک افتضاح است!
مربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران ادامه داد: جزوه کمیته آموزش ۲۰ سال است تغییر نکرده است که خروجی آن میشود نابودی تمام تیمهای ملی در ردههای مختلف!
دریبل زنی پریرا یعنی فاجعه!
چراغپور با ذکر مثال از نحوه اشتباه در استعدادیابی گفت: در سطح باشگاهی هم ایرادهای بزرگی داریم. وقتی بازیکنی مثل لوسیانو پریرا با ۴۲ سال سن میتواند مدافعان جوان ما را دریبل کند فاجعه در بازیکن سازی رقم خورده است. کمیته آموزش باید ببیند خودش چه چیزهایی را ندارد و سپس با پذیرش اشتباه خود در حداقل دو دهه اخیر گام بردارد. وقتی آنها نه علم دارند و نه تحصیل دارند به چنین اشتباههایی می رسند.
همایش بی سوادها
انتقادات کارشناس فوتبال ایران به حیف و میل پول در آموزش مربی نیز کشید. چراغپور با اشاره به این موضوعات گفت: مدام روی دوره باطل گردهماییهای پر اشتباه هستیم. ما اگر امتحان از دانش روز فوتبال از مدعوین همین گردهماییهای بیهوده ارتقای سطح مربیان بگیریم همه رفوزه میشوند. دلیلش هم واضح است چون اصلاً به آنها علم روز یاد نمیدهند.
او در پاسخ به کسانی که ترانسفر بازیکن را دلیل بر پیشرفت فوتبال ایرانی میدانند یادآور شد: حالا این وسط سوال این است اگر بخواهیم سطح فوتبال را با بازیکنانی که ترانسفر میشوند بسنجیم باید یاد نفراتی همچون یوهان کرایوف افتاد. او اینقدر فوتبال خیابانی بازی کرد که او را شناختند. در حقیقت بازیکنان اینچنینی یک استعداد هستند نه برآمده از یک مکتب.
باید ساختار استعدادیابی تغییر کند
چراغپور با انتقاد از عدم توجه به فوتبال در کوچه خیابان با توجه به وضعیت کنونی کشور گفت: اکنون دیگر خبری از کشف استعداد از ذات فوتبال خیابانی در ایران به خاطر تغییرات مالی و اجتماعی مردم نیست. وقتی صورت مساله اینچنین میشود باید برای نجات آن باید آکادمیهای دولتی بنا کرد تا همه اقشار مستعد بتوانند از آن استفاده کنند چون میبینیم بازیکنان خردسال پولدار نتوانستند نیازها را برطرف کنند. ما باید ساختار استعدادیابی را تغییر دهیم و راه فعلی چیزی جز بیراهه نیست.