به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: در این باره، روزنامه اصلاحطلب دنیای اقتصاد نوشت: بررسیها نشان میدهد که بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی ناشی از افزایش مخارج و بدهی بانکها به بانک مرکزی ناشی از اضافه برداشت دو موتور اصلی رشد پایه پولی بودند؛ اما افزایش امکان دسترسی به منابع ارزی و تزریق این ذخایر که متاثر از رشد درآمدهای نفتی بوده، باعث شده است که ترمز پایه پولی فعال شود. سؤال کلیدی این است که این ترمز تا کی فعال خواهد ماند؟
بانک مرکزی به تازگی و با تاخیری طولانی آمارهای پولی و بانکی مربوط به سال گذشته را تا دیماه منتشر کرد. طبق این آمارها رشد خالص داراییهای خارجی از دیماه۱۴۰۱ تا دیماه۱۴۰۲، برابر با منفی ۱۴.۷درصد بوده؛ این موضوع اثر منفی ۱۰.۴درصدی بر رشد پایه پولی در این مدت داشته است. به نظر میرسد سیاست عرضه ارز در بازار برای کنترل نرخ ارز، عامل کاهش این ذخایر بوده است.
کاهش خالص داراییهای خارجی در کنار افزایش مطالبات بانک مرکزی از بانکها باعث شده است کاهش داراییهای خارجی به نوعی نقش ضربهگیر را در مقابل فشار بدهیهای بانکی برای افزایش پایه پولی ایفا کند. به بیان سادهتر افزایش داراییهای ارزی حاصل از فروش نفت و تزریق آن به بازار در کاهش رشد پایه پولی مؤثر بوده است.
از زمان آغاز اجرای سیاست موسوم به کنترل تراز نامهای بانک مرکزی تمرکز خود را بر کنترل نرخ رشد نقدینگی قرار داده بود. در حقیقت این نهاد تمرکز خود را بر کنترل مقداری نقدینگی معطوف کرده و کنترل پایه پولی را اولویت قرار نداده است. اگرچه برخی کارشناسان بر این موضوع تاکید میکنند که برای کنترل تورم تنها به کنترل نقدینگی نیاز است و سایر متغیرهای پولی همچون پایه پولی از اولویت برخوردار نیستند با این حال برخی کارشناسان با این ادعا مخالفند. یک مطالعه انجام شده توسط صندوق بینالمللی پول در رابطه با اقتصاد ایران به این نتیجه رسیده است که افزایش ۱۰درصدی پایه پولی میتواند منجر به افزایش ۵درصدی نرخ تورم در کشور شود.
بررسیها نشان میدهد در زمان اجرائی شدن کنترل ترازنامهای یعنی فروردین۱۴۰۰، نرخ رشد نقطه به نقطه پایه پولی برابر با ۲۷.۴درصد بوده است. بانک مرکزی بهصورت پراکنده و شفاهی آمارهای پولی مربوط به رشد نقدینگی را تا اسفندماه و پایه پولی را تا بهمن ماه سال قبل اعلام کرده بود، با این حال جزئیات آماری مربوط به این متغیرها از جمله اجزای آنها تا اعلام آمارهای اخیر منتشر نشده بود. بررسی این آمارها نشان میدهد که دو عامل مهم بدهی بانکها به بانک مرکزی و بدهی دولت به بانک مرکزی مهمترین موتورهای رشد پایه پولی بودهاند. مطالبات بانک مرکزی از بانکها سهم ۴۷.۶درصدی بر رشد نقطه به نقطه پایه پولی داشته است و خالص مطالبات بانک مرکزی از بخش دولتی نیز سهم ۵.۵درصدی از رشد این متغیر را دارند.