به گزارش مشرق، تا چند سال گذشته شاید همین تا ۱۰ سال پیش فصل ها به طور مرتب سرجای خودشان بودند، بارش های پاییزی همراه با سرد شدن روز به روز و گام به گام هوا امری طبیعی بود، کم کم درختان زرد و برگ ها با افتادن بر روی زمین نوید فصلی هزار رنگ را می دادند و به مرور شاخه های درختان لخت و عاری از برگ می شدند، می فهمیدی که پاییز رو به پایان است و حالا دیگر وقت رسیدن ننه سرما شده است، زمستان فرا می رسید؛ لباس های گرم از کمدها بیرون می آمد و فضای خانه پر از بوی نفتالینی می شد که مادر بهار سال قبل میان لباس ها گذاشته بود تا بید نزنند، آن سالها اینطور نبود که به آسمان نگاه کنی و منتظر بارش برف باشی، اینکه بخوابی و صبح حیاط خانه پر از برف باشد امری عادی بود، در پایان زمستان کوه ها مملو از برف و رودخانه ها پر از آب بودند و نگرانی بابت کمبود آب در بهار و تابستان وجود نداشت.
کم کم بهار از راه می رسید، باران های رعد آسا مانند زنگ ساعت عمل می کردند به طوری که با هر صدایی که از آسمان بلند می شد درختی را از خواب بیدار می کرد، کم کم شاخ و برگ هایشان باز می شدند و با کشیدن خمیازه های بلند، جوانه می زدند و مژده آمدن بهار زیبا را می دادند، حالا دیگر نوبت تابستان بود که از راه برسد تا با گرمای خود خنکای سه فصل گذشته را از تنت به در کند، پناه بردن به کولر هم لطف خودش را داشت، خوردن هندوانه خنک دور حوض آبی حیاط هم دنیای دیگری بود که متاسفانه امروزه اثری از آن نیست، بعد از آن دوباره زمستان دقیقا سر قراری که سال گذشته با طبیعت گذاشته بود از راه می رسید و این چرخه ادامه پیدا می کرد اما حالا چه؟ دیگر خبری از آن نظم و هارمونی نیست، گویی فصل ها جابجا شده اند. زمستان؛ بهار و بهار؛ پاییز شده است.
یکی از کشاورزان می گفت تغییر فصل کار آنها را هم دشوار کرده است، زمستان ها بارش باران و برفی نداریم انگار بهار است اما در مقابل در فصل بهار که کار کشاورزی آغاز می شود بارش باران مجال هیچ کاری را نمی دهد یا تابستان که فصل برداشت برنج است باید همیشه نگران باران های بی موقع باشیم تا محصول را از بین نبرد چون اگر خوشه های برنج زیر باران بمانند تمام زحمات چند ماهه کشاورز هدر می رود. این روند برای باغداری و حتی زنبورداری هم صدق می کند.
علاوه بر این مدتی است واژه برف بهاری را زیاد می شنویم، به عنوان مثال در ۱۹ فروردین ماه شاهد بارش برف در حوضه آبریز دریاچه ارومیه بودیم، یک فعال محیط زیست در این باره گفت: چند سالیست که شاهد جابجایی و تغییر فصل ها هستیم به طوری که مثلا زمستان آنطور که باید سرد نیست و برف چندانی نمی بارد اما در عوض با ورود فصل بهار شاهد بارش برف در نقاط مختلف کشور هستیم.
محمد درویش افزود: البته این روند فقط مختص کشور ما نیست بلکه تمام دنیا با این تغییر مواجه است، به عنوان مثال چند سالیست که پیست بین المللی زوریخ در اروپا برف ندارد و مجبورند برف مصنوعی برای آن بیاورند، یا اینکه امسال مردمان شمال کانادا کریسمس را در شرایطی بهاری تجربه کردند که بسیار شگفت زده شده بودند.
رئیس کمیته محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو ادامه داد: در داخل کشور هم شرایط همین است، مثلا در ۱۹ فروردین در حوضه آبریز دریاچه ارومیه شاهد بارش برف بودیم و یا اینکه برف بهاری مردم اردبیل را غافلگیر کرد در حالی که تا چند روز قبل روزهای گرم و بهاری را سپری می کردند، قطعا تمام این روند نشاندهنده تغییر اقلیم و تاثیر آن بر شرایط آب و هوایی است.
وی اظهار داشت: در واقع مدتی است که واژه برف بهاری و جابجایی فصل ها را زیاد می شنویم که نتیجه تغییر اقلیم است بنابراین باید رویکردی سازگار با تغییر اقلیم داشته باشیم.
بارش های اخیر شدت خشکسالی در کشور را کاهش نداده است
در ادامه درویش درباره بارش های اخیر و تاثیر آن بر کاهش شدت خشکسالی در کشور گفت: درست است که در ماههای بهمن و اسفند ۱۴۰۲ و فروردین ۱۴۰۳ تاکنون بارندگی خوبی در برخی از نقاط کشور داشتیم اما این میزان خشکسالی چند ساله کشور را جبران نمی کند.
وی افزود: اول بهمن میانگین بارش ها ۴۲ درصد کمتر از میانگین بلند مدت بود و اکنون این رقم به حدود ۱۵ درصد رسیده است، یعنی میانگین بارندگی هایی که الان در سراسر کشور داریم حدود ۱۵ درصد کمتر از میانگین بلند مدت ۵۵ ساله است و این باعث شده آن شدت خشکسالی شدیدی که انتظار داشتیم امسال اتفاق بیفتد به طرز محسوسی به علت بارندگی هایی که در بهمن و اسفند و اول فروردین ماه داشتیم کاهش یابد.
بارندگی های بهمن و اسفند ۱۴۰۲ و فروردین ۱۴۰۳ باعث شد تا رودخانه های کرخه و کارون وضعیت بهتری پیدا کننداین فعال محیط زیست ادامه داد: اما درباره وضعیت منابع آبی کشور یک نکته مهم است که باید به آن توجه کنیم و آن اینکه به طور متوسط در مجموع حدود یک چهارم بارندگی ها می تواند در زمین نفوذ کند آمارهایی که مدیریت منابع آب ایران داده می گوید که به طور متوسط در ایران بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر سطح آب زیرزمینی پایین رفته و در برخی دشت ها در استان های فارس و خراسان رضوی تا ۳۰۰ متر هم سطح آب پایین رفته است حالا اگر همان ۱۰۰ متر را در نظر بگیریم یعنی ما به یک بارندگی به ارتفاع ۴۰۰ متر نیاز داریم تا بتواند این کسری بیلان و تراز منفی را جبران کند.
وی اظهار داشت: در مدت سه دهه گذشته ۱۵۰ میلیارد متر مکعب بیشتر از آن چیزی که آب وارد سفره های زیر زمینی شده، برداشت کردیم بنابراین تراز بیلان دشت های ایران منفی ۱۵۰ میلیارد متر مکعب یعنی بیش از ۷ برابر دریاچه ارومیه در بهترین شرایط رویایی آن است در نتیجه با این بارندگی ها مشکل کم آبی و خشکسالی کشور درمان نخواهد شد اما بارندگی های امسال می تواند مانند مُسَکِن عمل کند و هموطنان درگیر کابوسی به نام تشنگی و جیره بندی آب در بسیاری از مناطق به ویژه در نیمه غربی، شمالی و مرکزی نخواهند شد.
درویش افزود: همچنان خشکسالی فقط در بخش هایی از شرق، استان های هرمزگان، فارس و بوشهر شدید است اما در بقیه مناطق قابل تحمل شده و حتی در ۱۰ استان کشور از جمله استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان، کردستان، همدان، گلستان، ایلام و مازندران میزان بارندگی ها بیشتر از میانگین بلند مدت ۵۵ ساله است که بهترین وضعیت را دارند، باید به این مساله هم توجه کنیم که بسیاری از این استان ها در سرشاخه های اصلی ترین رودخانه های کشور در زاگرس قرار گرفتند بنابراین می شود انتظار داشت که وضعیت این رودخانه ها هم از شرایط بحرانی خارج شده باشند به خصوص نگرانی از رودخانه کرخه خیلی شدید بود که خوشبختانه بسیار کمتر شده و وضعیت کارون هم بهتر شده است.
وی گفت: با این حساب همچنان در شدت خشکسالی در کشور به سر می بریم اما با این بارندگی ها در بخش هایی از شدت خشکسالی کاسته شده است، البته میانگین بارش ۱۵ درصدی در کشوری مانند ایران نرمال است، در واقع وقتی به گذشته و حدود سه هزار سال گذشته نگاه می کنیم می بینیم که همواره کشوری خشک و کم بارش بودیم بنابراین وقتی می گویند میانگین بارندگی ۱۵ درصد کمتر از میانگین نرمال است یعنی وضعیت خوب و روندی طبیعی است، در کشوری مانند ایران که ۸۹.۷ درصد آن فراخشک، خشک و نیمه خشک است و در کمربند خشک جهان هم قرار گرفته طبیعی است که بارندگی در همین حد باشد، آن سال هایی که ترسالی است غیر طبیعی است چون شرایط طبیعی ایران شرایط خشکی است که ما همیشه داشتیم و خواهیم داشت.
آبخیزداری دچار سندرم سازه محور شده است
درویش درباره نقش آبخیزداری در غنی کردن سفره های آبی زیرزمینی اظهار داشت: رشته من مهندسی آبخیزداری است و آن چیزی که به ما یاد دادند با آن روندی که اکنون اجرا می شود خیلی متفاوت است، ما در آبخیزداری درگیر سندرمی با عنوان سندرم سازه محور شدیم، فقط فرقش با سد سازی های بزرگ این است که به جای سدهای بتنی مخزنی، سدهای کوچک ساختیم، آن سدها هم آب را جمع می کنند و به مرور تبخیر می شود در صورتی که هدف آبخیزداری این نبود که آب را در کوهستان جمع کنند بلکه هدف این بود ضریب هرزآب را کاهش دهند، فضایی فراهم کنند تا بارندگی ها در زمین فرو برود، بنابراین نباید از سدها و مصالح سیمان اندود و بتنی در سازه های آبخیزداری استفاده کنیم حداکثر باید از گابیون و توری فلزی استفاده کنیم و بیشتر سراغ استقرار گونه های گیاهی سازگار با مناطق پرشیب کوهستانی و قرق این مناطق برویم تا این گونه های گیاهی بتوانند مستقر و خاک را حفظ کنند.
وی تاکید کرد: بزرگترین و مهمترین کاری که می توانیم برای کاهش فرسایش خاک و حفاظت از کوهستان ها انجام دهیم این است که در شیب بالاتر از ۱۵ درصد حداقل برای ۱۰ سال اجازه چرای دام داده نشود تا گونه های گیاهی بتوانند در این دامنه ها که بالاترین نرخ فرشایس خاک را دارند مستقر شوند، در نتیجه در بارندگی ها ضریب هرزآب افزایش پیدا نمی کند و آب مجال پیدا می کند وارد آبخوان ها و قنات ها شود و به این ترتیب آبخیزداری به وظیفه خودش عمل می کند.