به گزارش مشرق،کانال تلگرامی نواصولگرا در مطلبی به دستاوردهای استراتژیک وعده صادق تا بدینجا پرداخت و نوشت:
با گذر زمان، آثار راهبردی و استراتژیک عملیات نظامی ایران علیه رژیم صهیونسیتی، بیشتر و بیشتر نمایان میشود.
لیست زیر مهمترین موارد این دست است.
- زیرساخت نظامی پرونده عادیسازی آبراهام قرار بود برای رژیم یک چتر حمایت نظامی ایجاد کند. وعده صادق ناکارآمدی این بعد از قرارداد را نشان داد و آن را نامعتبر ساخت.
- سعودی در تلاش بود تا در ازای عادیسازی، قرارداد دفاع ناتویی از آمریکا دریافت کند. اما مشخص شد قراردادی قویتر و فراتر از ناتو هم نمیتواند در مقابل اراده ایران استوار بماند. لذا اختلالی جدی در آن فرایند هم رخ خواهد داد.
- رژیم به خاک سرزمینی ایران حمله نکرده بود. بلکه به نقطه دیپلماتیک که به مثابه خاک ایران است حمله شده بود. اما ایران به سرزمینهای اشغالی حمله کرد. یعنی موازنهای به مراتب شدیدتر را ایجاد نمود.
- برای اولین بار، یک کشور غیراتمی به دولتی اتمی حمله مستقیم نمود تا اراده خود در دفاع فعال را نشان دهد.
- با برخورد موشکها به نقاط مختلف سرزمینهای اشغالی، هیمنه نظامی دشمن شکسته شد. هفت اکتبر براساس غافلگیری و عملیات ایذایی بود اما ۱۴ آوریل براساس اطلاع از گذشته و پدافند چند لایهی چندملیتی بود. لذا آسیب وارده به شدت عمیقتر است.
- پیشرفتهترین، پیچیدهترین و پرحجمترین پدافند فعال شده در دنیا نتوانست درمقابل موج اول موشکهای ایران موفق عمل کند. این به معنای شکست تمام تهدیدات نظامی گذشته و حتی ائتلافسازی نظامی منطقه خواهد بود.
- آمریکا و دیگر اضلاع منطقه به خوبی میدانند که دیگر امکان انتقال تمرکز آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا، بدون معامله با ایران غیرممکن خواهد بود.
- جمهوری اسلامی توانست گزاره اصلی گروههای تکفیری که میگفتند ایران شیعه در کشتن سنیها با دشمنان همدست است را از بین ببرد. حالا دنیای سنی میداند تنها کشوری که توان و اراده درهم شکستن اسرائیل را دارد، همین ایران است.
- حمله رژیم به کنسولگری ایران، بازدارندگی سرزمینی را از بین نمیبرد اما حمله ایران، بازدارندگی سرزمینی دشمن را نابود کرد.
- معادله جدید که میگوید هر ضربه رژیم به ایران، از خاک ایران پاسخ داده میشود، مبدا تحولات عمیقی برای منطقه خواهد بود. چنانچه این معادله بماند، ایران قادر به شکل دهی به شبکه نظامی و اقتصادی در سرتاسر کشورهای جبهه مقاومت خواهد بود.
- جمهوری اسلامی با این عملیات توانست سرمایه اجتماعی داخلی خود را ترمیم کند. اپوزیسیون خودفروخته در این ماجرا آنقدر مفتضح شدند که بعید است بتوانند برای خود آبروی اجتماعی بازسازی کنند.
- تحرکات دیپلماتیک و ایجاد گزارههای معتبر سیاسی در عرصه رسانه و دیپلماسی، توانست مشروعیت ایران را افزایش دهد و راه را برای ایجاد ائتلاف سیاسی غربی علیه ایران پرمشکل سازد. شکست در شورای امنیت و حتی در جمع گروه هفت برای ایجاد اجماع علیه ایران بسیار ارزشمند است. در این میان مواضع همراهانه چین و روسیه باید مورد توجه قرار گیرد. ایجاد بستههای اقتصاد سیاسی در این زمینه لازم است تا این همراهی تداوم یابد.
- لحظه ورود ایران در این جنگ پس از جنایات بیسابقه رژیم باعث شد تا تصویر ایران در افکار عمومی غربی به شدت تصحیح شود. غربیها از ایران، کشوری خشن و دگم را برای ملتهای خود تصویرسازی کرده بودند اما حالا ایران کشوری است که در مقابل وحشیگری صهیونیستها ایستاده است. البته این تصحیح برای بخشی از آن ملتهاست.
مجموعه این موارد به ما میگوید که رژیم مجبور است پاسخی به ایران بدهد تا عمق ضربه دریافت کرده را کمی التیام ببخشد. اما مشکل دولت نتانیاهو این است که گزینهای ندارد. یا باید وارد یک جنگ گسترده شود یا این دستاوردهای استراتژیک برای ایران را بپذیرد. گزینه سومی برای آنها وجود ندارد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.