به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: حشمتالله فلاحتپیشه به این روزنامه گفته است: اتفاقی که دیروز با حمله اسرائیل به رفح رخ داد، برآمده از پیچیدگیهای بسیاری است. در واقع این رخداد را باید به عنوان بخشی از یک پازل بزرگ امنیتی و راهبردی دید و تحلیل کرد. برخلاف برخی تحلیلهای داخلی و خارجی معتقدم اسرائیل بدون هماهنگی با آمریکا گذرگاه رفح را تسخیر نکرده است. کشورهای عرب منطقه بیش از اینکه راهبرد خود را به آرمانی به نام فلسطین مرتبط سازند، به واقعیتهای قدرت در منطقه ربط دادهاند. از سالهای پایانی دهه ۷۰ میلادی، کشورهای عربی در اغلب راهبرد مبتنی بر قدرت حرکت میکنند نه راهبرد مبتنی بر آرمان. آنها سعی میکنند، حتی در قالب یک طرح سرهمبندیشده هم به معضلی به نام فلسطین پایان دهند! حیرتانگیز اینکه کشورهای عربی، معادله فلسطین را یک معضل میدانند نه یک آرمان! این گزارهای است که مسئولان ایرانی در تصمیمسازیهایشان توجه نمیکنند. کشورهای عربی سعی میکنند دامان خود را از این معضل دور نگه دارند. نه اینکه منافع سیاسی و اقتصادی خود را در آرمان فلسطین قرار دهند. این واقعیتی است که توسط اسرائیل و آمریکا درک شده است. نهایتا عربستان به ضعیفترین نوع موجودیت فلسطین موافقت خواهد کرد.
وی همچنین میگوید: «معتقدم موضوع فلسطین باید در قالب یک کنگره جهانی حلوفصل شود، شبیه کنگرههایی که به جنگهای جهانی قبلی پایان داد. در واقع این کنگرهها سازوکار سیاسی، دیپلماتیک و ژئوپلیتیک جنگهای جهانی را ساماندهی کرد. از قرن ۱۹ به اینسو پس از جنگهای جهانی، کنگرههای جهانی شکل میگرفتند که در قالب آنها مرزهای کشورها مشخص میشد، موجودیتها تعریف میشدند، خطوط حائلی هم در نظر گرفته میشد تا نهایتا جنگ به پایان برسد. معتقدم نبرد اخیر ایران و اسرائیل نشان داد، در صورت شکلگیری جنگ گسترده در این منطقه، چندین کشور، چندین آبراه بینالمللی و مختصات گستردهای از کشورها در منطقه تحت تاثیر قرار گرفته و درگیر میشوند. به ویژه اینکه همگان امروز میدانند که برخی کشورها منافع بسیاری در ایجاد درگیری در این منطقه دارند.روسیه از جمله کشورهایی است که منافع بسیاری در ایجاد این جنگهای منطقهای دارد. به نظرم سازوکار مورد نیاز برای حل این مناقشات شکلگیری یک کنگره جهانی و بینالمللی است. در این کنگره همه کشورهایی که دست به اسلحه و جنگ بردند و موفق نشدند و همه طرفهایی که از ابزار دیپلماسی بهره بردند و توفیقی حاصل نکردند، جمع شوند. این گروهها اعم از گروههای مقاومت فلسطینی، ایران، کشورهای عربی، کشورهای غربی و نهادهای بینالمللی و سایر طرفهای صاحب نقش خواهد بود. تا زمانی که کنگره بینالمللی شکل نگیرد که در آن همه طرفهای اثرگذار حاضر باشند، معتقدم سازوکار فلسطین حل نشده و همچنان قربانیهای بیگناه بسیاری میگیرد».
طرح این ادعا که «موضوع فلسطین با دیپلماسی حلوفصل میشود نه جنگ»، در حالی است که نتیجه چند دهه مذاکره و دیپلماسی برای سازش، گسترش روند اشغالگری و جنایات صهیونیستها، و آوارگی ملت فلسطین بوده است. در واقع اگر مذاکره و صلح با اشغالگران و حامبان غربی آنها حتی روزنهای از امید میگشود، ملت فلسطین نهایتا نبرد با صهیونیستها را با وجود خیانت برخی کشورهای عربی انتخاب نمیکردند. در این میان عجیب است که یک نماینده سابق که سابقه ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را هم داشته، همان نسخهای را تجویز میکند که برخی شیوخ مرتجع و نوکرصفت در منطقه به قیمت پایمال کردن جان و مال و خاک و وطن میلیونها فلسطینی به اجرا گذاشتهاند.