به گزارش مشرق، محمد ایمانی، فعال رسانه، در کانال تلگرام خود نوشت:
چرا دولت موفق بوده است؟
اهمیت واقعبینی و نقد منصفانه
برخی تحلیلگران ضمن تکریم شخصیت شهید رئیسی، می گویند: "آقای رئیسی و دولت وی در مدیریت اقتصادی موفق نبوده اند؛ در برخی حوزه ها همان روند قبلی را ادامه داده اند، هنوز در فروش نفت و بازگرداندن درآمدها در زمین آمریکا بازی می کنیم، دولت فاقد برنامه اقتصادی است و...".
فارغ از این که اجزاء عملکرد دولت یا حتی برنامه و رویکرد آن قابل نقد است؛ به نظر می رسد یک واقعیت مهم در این گونه تحلیل ها مغفول می ماند:
آقای رئیسی، یک اقتصاد بیمار اورژانسی و در حال مرگ را تحویل گرفته و ماموریتش احیای آن بوده؛ نه این که مصدوم را در کوتاه مدت مثلا برای رقابت در حد المپیک آماده کند! اولویت مهم، ثبات بخشی و کاهش ناترازی ها (از درآمدهای ارزی و ریالی تا مصارف برق و آب و گاز و..) بوده است.
دولت آقای رئیسی یک میدان مین ترکیبی (اقتصادی/سیاسی/امنیتی/فرهنگی/اجتماعی) را تحویل گرفته و سعی کرد مین های در حال انفجار را یکی یکی خنثی کند، یا عمل کردن آنها را به تاخیر بیندازد. در چنین وضعیتی، تلقی/تلقین این که دولت باید در هر ثانیه و دقیقه چند قدم می دویده و استاندارد های دوی معمولی چقدر است، به دور از واقع بینی است.
آقای رئیسی، رانندگی خودرویی را تحویل گرفت که هم ترمز بریده بود و هم شتاب حرکت آن در قهقرای اقتصادی به اوج رسیده بود. برخی مدیران ارشد سابق برای این حرکت منفی، هشت سال پا روی پدال گذاشته و گاز داده بودند؛ دولت فعلی حتی اگر بی عیب و نقص هم بود، نمی توانست آن شتاب منفی و انرژی منفی آزاد شده را ظرف دو سه سال متوقف کند. اما موفق شده از شتاب ویرانگر آن بکاهد.
اقتصادی که فروش نفتش به عنوان منبع اصلی درآمدی در دوره کوتاهی اوج گرفته و ناگهان ظرف دو سال، به یک نُهم سقوط کرده (از دو و نیم میلیون بشکه به زیر ۳۰۰ هزار بشکه)، به فردی می ماند که مخدر یا مواد نیرو زای قوی مصرف می کند و سپس با از بین رفتن آثار آن، با تبعات سنگین بعدی دست و پنجه نرم می کند. ترک دادن چنین اقتصاد اعتیاد زده ای، کار یکی دو سال نیست.
دولت با چالش هایی از این دست رو به رو بوده و در عین حال در مهار بخش مهمی از آنها موفق عمل کرده است: ۴۸۰ هزار میلیارد تومان کسری، نرخ تورم ۶۰ درصدی، نقدینگی ده برابر شده، بدهی انباشته ۱۵۰۰ هزار میلیاردی، خزانه ارزی صفر شده، سررسید اصل و سود اوراق (۵۰۰ هزار میلیارد تومان)، چالش حذف اجباری یا تداوم ناممکن پرداخت ارز ۴۲۰۰ تومانی، اعلام ناتوانی دولتمردان قبلی درباره امکان پرداخت حقوق کارکنان در مرداد ۱۴۰۰، ایجاد تعهدات مالی جدید با فشار رسانه ها و برخی نمایندگان و...
حتما باید دولت و کارکرد و برنامه آن را نقد کرد. اما رویکرد منصفانه و نزدیک به به واقعیت، این است که قبل و بعد هر نقدی، به وضعیتی که دولت رئیسی تحویل گرفت و به موقعیتی که ارتقا داد، اشاره شود.
از سوی دیگر، افزایش فروش نفت ایران، حاصل اراده کشورمان در شکستن و دور زدن تحریم های آمریکا بود و نه بازی طبق نقشه و در زمین آمریکا. آمریکا نتوانست و گرنه در همین حوزه تحریم نفتی می خواست کمر اقتصاد ما را بشکند.
آمریکا اگر می توانست، به روند صفر یا حداقلی کردن فروش نفت ایران در کانال برجام و پسا برجام ادامه می داد. آنها مشغول وقت کشی در مذاکرات و منتظر از پا در آمدن ایران بودند اما به مدد الهی و همت دولت، شکست خوردند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.