کد خبر 1608684
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۷
علی‌اکبر امیراحمدی

نویسنده کتاب «آسایشگاه ۱۴» گفت: در تاریخ شفاهی باید لحن راوی رعایت شود، ولی معمولاً اینقدر طرف ادبیات و زیباسازی را می‌گیرند که از واقعیت دور می‌شوند.

به گزارش مشرق، کتاب «آسایشگاه ۱۴» با تدوین محمدمهدی عبدالله‌زاده که خاطرات آزاده سمنانی علی‌اکبر امیراحمدی از نود ماه اسارت در زندان‌های بعثی است که با روایت‌های ناب از هدایت و رهبری اسرای ایرانی توسط حجت‌الاسلام علی‌اکبر ابوترابی به چاپ رسید.

علی‌اکبر امیراحمدی، وقتی به اسارت نیروهای دشمن درمی‌آید، بیست ساله است و نود ماه اسارت دورانی بود که از آن بهره‌های بسیار برد. حفظ کل قرآن و هم‌نشینی با حجت‌الاسلام علی‌اکبر ابوترابی، سید آزادگان، تمرین ورزش‌های رزمی، مدیریت آسایشگاه اسرا و یادگیری صبوری و مهربانی و از خودگذشتگی از بهره‌های او از دوران اسارت است. در خاطرات امیراحمدی با نقش اساسی و ارزشمند حجت‌الاسلام ابوترابی در هدایت و رهبری آزادگان بیشتر آشنا می‌شویم.

در این خاطرات می‌خوانیم چنانچه حاج‌آقا ابوترابی در بین آزادگان نبود، چه خطرهای بزرگی آزادگان را تهدید می‌کرد، خاطرات مربوط به حاج‌آقا ابوترابی حائز اهمیت است، زیرا تعدادی از آنها منحصر بفرد است.

در ادامه گفت‌وگو با نویسنده این کتاب را می‌خوانید.

لطفاً توضیحاتی در رابطه با محتوای کتاب «آسایشگاه ۱۴» و عنوان آن بفرمایید و اینکه چه شد تصمیم گرفتید این کتاب را بنویسید؟

این کتاب شامل خاطرات علی‌اکبر امیراحمدی، یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس است. این رزمنده در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت نیروهای عراقی درآمده و این شانس را داشته که در دوران اسارت زبان عربی و انگلیسی را فرامی‌گیرد و حافظ کل قرآن می‌شود. نکته دیگر اینکه مدت قابل توجهی را با مرحوم ابوترابی دریک آسایشگاه به سربرده است و نقاط اوج این کتاب مربوط به خاطرات وی با مرحوم ابوترابی بوده و به اتفاق چند نفر دیگر تمام سخنرانی‌های مرحوم ابوترابی را در کاغذهایی یادداشت می‌کردند که این یادداشت‌ها را پس از بازگشت از اسارت به خانواده مرحوم ابوترابی تحویل می‌دهند.

از ویژگی‌های دیگر کتاب این است که علاوه بر اینکه با این آزاده به مدت ۲۰ ساعت مصاحبه داشته‌ام با چند نفر از افرادی که با او در این آسایشگاه بودند نیز مصاحبه کردم و یکی از این افراد، خاطرات روزنوشت داشت و مسائل ریز را که در آسایشگاه اتفاق افتاده بود با ذکر تاریخ یادداشت کرده بود.

با توجه به اینکه این اسرا ابتدا در آسایشگاه ۱۴ حضور داشتند و سپس به آسایشگاه دیگری منتقل می‌شوند، اسم کتاب را «آسایشگاه ۱۴» گذاشتم. در این کتاب حتی جزئی‌ترین موضوعات از نظر راوی دور نمانده و تقریباً در هیچکدام از کتاب‌های مربوط به دوران اسارت که مطالعه کرده‌ام، کتابی ندیده‌ام که اینقدر وارد جزئیات شده باشد و از وضعیت غذا، لباس، ماه محرم، عید و تمامی مراسم دیگر به این دقیقی سخن گفته باشد. البته در این زمینه هم حافظه راوی خوب بود و هم دوستان دیگر کمک کردند.

همچنین یادداشت‌های دوران اسارت یکی از آزادگان که اهل اصفهان بود در زمینه راستی‌آزمایی در رابطه با مطالب کتاب بسیار کمک کرد. تمامی این اقدامات سبب شده این کتاب خواندنی شود، اما با توجه به اینکه چاپ کتاب در آخرین روزهای سال انجام شد و بعد هم جامعه درگیر بیماری کرونا شد، همه این موارد سبب شد که این کتاب آن‌طور که باید مورد توجه قرار نگیرد، ولی نوع پردازش کتاب به صورت جزئی به تمامی موارد، قطعاً سبب خواهد شد این کتاب به عنوان یک سند در ادبیات اسارت مورد استفاده قرار گیرد.

چه شد که تصمیم گرفتید این کتاب را بنویسید؟

حدود ۲۰ سال است که در حوزه ادبیات دفاع مقدس قلم می‌زنم و در حوزه‌های مختلف کار کرده‌ام. یکی از دلایل نگارش کتاب «آسایشگاه ۱۴» این بود که من سال‌ها دنبال فردی می‌گشتم که در بیان خاطرات خود از دوران دفاع مقدس اغراق نکند و حافظه خوبی داشته باشد و از ابعاد مختلف نمونه باشد که پس از جستجو در بین اشخاص مختلف به آقای علی‌اکبر امیراحمدی رسیدم. ایشان دبیر آموزش و پرورش است و وقتی در رابطه با اطلاعات ایشان مطمئن شدم به سراغش رفتم و مصاحبه‌ها انجام شد و حاصل آن، تألیف کتاب «آسایشگاه ۱۴» است و بعد از تدوین هم کتاب را چندین بار با همدیگر مطالعه کردیم تا کاملاً از اغراق و بزرگ‌نمایی بدور باشد و از این جهت اعتبار مطالب زیاد است.

به نظر خودتان در کدامیک از آثارتان به فضا و حقیقت دفاع مقدس نزدیک شدید؟

کتابی با عنوان «گردان خورشید» تألیف کرده‌ام که مربوط به خاطرات آقای علیرضا نوبری است که حافظه فوق‌العاده‌ای داشتند و بصورت جزئی مطالب مختلف از جبهه و جنگ را مطرح می‌کردند که در کمتر کتابی به چشم می‌خورد. وقتی کتاب‌های ادبیات جنگ مربوط به کشورهای دیگر را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که ما چه جبهه پاکی داشتیم که مثال زدنی است. درواقع وقتی راوی حافظه قوی داشته باشد، کمک می‌کند که مخاطبان به همان فضا بروند و وقتی خاطرات را ذکر می‌کند، نیاز نیست که داستان‌پردازی کنیم و کتاب، تاریخ شفاهی می‌شود.

در تألیف کتاب‌ها سعی کرده‌ام از اسناد هم استفاده کنم. مثلاً در رابطه با خاطرات آقای نوبری با ۲۵ نفر مصاحبه کردم یا در رابطه با کتاب دیگر با عنوان «سنگرهای برفی» که توسط پژوهشگاه دفاع مقدس چاپ شد و در رابطه با فرمانده گردان است با ۷۰ نفر دیگر غیر از راوی مصاحبه کرده‌ام تا کاملاً از صحیح و دقیق بودن مطالب مطمئن شوم.

در نگارش کتاب با چه چالش‌هایی مواجه شدید؟

هر کتابی مشکلاتی دارد و بسته به اینکه این کتاب به سفارش کدام نهاد یا انتشارات نوشته می‌شود، سلایق ناشر باید رعایت شود. مثلاً می‌گویند در رابطه با موضوع مربوط به قبل از جنگ در کتاب، یک جلسه برای مصاحبه بیشتر انجام نشود یا تدوینش مقدار مشخصی باشد یا اینکه با این نوع قلم بنویسید. در صورتی که در دنیا مرسوم است که در تاریخ شفاهی باید لحن راوی رعایت شود، ولی معمولاً اینقدر طرف ادبیات و زیباسازی را می‌گیرند که از واقعیت دور می‌شوند. من در آثارم سعی کرده‌ام تا جایی که امکان دارد به گونه‌ای باشد که مخاطب احساس کند راوی در حال صحبت کردن است. مثلاً اگر راوی پزشک یا فردی است که شش کلاس سواد دارد، باید مثل خودش صحبت شود، اما آنچه مرسوم است، کتاب‌ها معمولاً از کلمات زیبا و فرود و فرازهایی برخوردارند و بنظرم این کار لطمه می‌زند و هرچه ادبیات را قوی‌تر کنیم از استناد و تاریخ فاصله گرفته‌ایم. در کتاب «آسایشگاه ۱۴» نیز سعی شده این موارد لحاظ شود و قلم من نباشد، بلکه لحن راوی رعایت شود.

خاطره‌نگاری به عنوان یک ژانر و گونه ادبی در ادبیات جهان جایگاه ویژه‌ای دارد، خاطره‌نگاری در کشور ما در مقایسه با دیگر نقاط جهان کجا قرار می‌گیرد و ارزیابی شما در این زمینه به عنوان نویسنده چه هست؟

خاطره‌نویسی تقریباً از چند سال بعد از جنگ شروع شد آن هم بعد از تأییدات و توصیه‌هایی که رهبر معظم انقلاب در این زمینه داشتند. خاطره‌نویسی فراز و فرودها و تجاربی داشته و دستگاه‌های مختلف به این کار می‌پردازند و درکل زمان می‌برد تا به نقطه مطلوب برسیم. مشکل اصلی نیز اینجاست که برخی در خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی، خودشان را اهل نظریه می‌دانند و بعضی اشخاص هم خود را مرد عمل می‌دانند، یعنی با اینکه یک کتاب هم راجع به خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی ننوشته و نخوانده‌اند با این حال می‌خواهند کار عملی انجام دهند و همین مشکل‌ساز می‌شود. بنظر من احتیاج داریم به نسلی برسیم که هم اهل نظریه و تئوری‌پردازی باشند و هم اهل عمل باشند در اینصورت هر قدم که بردارند این قدمشان در کتاب متکی بر یک اصل، اساس و اصولی است و این کتاب ارزشمند می‌شود.

در زمینه ترجمه کتاب به زبان‌های دیگر هم اقدامی انجام داده‌اید؟

دو کتاب تألیف کرده‌ام که به عنوان سند در تاریخ شفاهی کاربرد بسیاری دارد، عنوان یکی از آنها «بهداشت و درمان استان سمنان در دفاع مقدس و سفیدپوشان حماسه‌ساز» است که با ۸۰ نفر پزشک و پیراپزشک برای تألیف این کتاب مصاحبه کرده‌ام و کتاب «جهاد سازندگی دامغان در جنگ» در رابطه با گردان‌نویسی است که با ۵۰ جهادگر که در جبهه بوده‌اند برای نگارش کتاب مصاحبه کرده‌ام و اسنادی که در جهاد بود مورد مطالعه قرار داده‌ام، گرچه این کتاب یک بار بیشتر چاپ نشد، اما راه خودش را حتماً باز می‌کند.

سخن آخر...

نوشتن کتاب در این حوزه می‌طلبد که سنگ تمام بگذاریم و اگر کوتاهی شود به تاریخ و رزمندگان جفا می‌شود. برای نوشتن در این حوزه نیاز است که غرق این مسائل شویم و اگر نویسنده با اصول پژوهش آشنا باشد در این زمینه بسیار اثرگذار است و چقدر خوب است که کسانی که می‌خواهند کار تاریخ شفاهی و نویسندگی انجام دهند این دوره‌های آموزش را به نحو مختصر طی کنند تا بدانند جایگاه پرسش‌های فردی چیست؟ باید چگونه عمل کنند؟ زیرا کسی که در رابطه با موضوعی مصاحبه می‌کند باید سطح دانش وی در رابطه با آن موضوع به اندازه راوی یا بیش از او باشد و اگر این‌ها لحاظ شود، می‌تواند طبق اصولی سؤال‌های اساسی خود را سازماندهی کند و طبق الگویی پیش برود که راوی نتواند او را به جهتی که دوست دارد ببرد بلکه بتواند مدیریت کند و این مصاحبه تاریخ شفاهی می‌شود.

کتاب «آسایشگاه ۱۴» خاطرات آزاده علی‌اکبر امیراحمدی به نویسندگی محمدمهدی عبدالله‌زاده در ۳۶۰ صفحه با شمارگان ۱۲۵۰ جلد در قطع رقعی از سوی دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان سمنان توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس