سرویس سیاست مشرق _ "رئیس جمهور کیست؟!" کسی که اهل برنامهریزی و تصمیم و جلسات طولانی مدت است یا کسی که در کنار تمام این خصلتها یک "پیمانکار اجرایی زبده" نیز هست و از پس اجرای پروژههای بزرگ برمیآید؟!
این چالش از سوی عدهای از افراد بیهنر و فاقد کارنامه در قبل از ثبت نام انتخابات اخیر نیز مطرح شده بود و آنها با تأکید بر اینکه "رئیسجمهور پیمانکار نیست"؛ قصد داشتند از اهمیت کارنامه در سوابق نامزدهای انتخاباتی بکاهند.
اینکه این پروژه چه سمت و سویی را دنبال میکند و به دنبال پاستورنشینی کدام نامزد خاص است، بماند برای تاریخ!
اما بایستی مردم، جوانان و جامعه را متوجه خطرات "رئیسجمهور بیگانه با پیمانکاری" کرد.
اول از همه بدانیم که رهبر معظم انقلاب نیز بر پیمانکار بودن دولت تأکید دارند.
ایشان طی سخنانی در سال 87 و در جمع استادان دانشگاه در این رابطه فرموده بودند:
"در دانشگاهها و همچنین در مراکز پژوهشی - یعنی پژوهشکدهها و پژوهشگاهها - استاد دارای نقش زیادی است. همچنان که دستگاههای اجرائی و دولتی هم نقش دارند. ما نمیتوانیم نه فقط دستگاههای دولتی را مخاطب قرار بدهیم، از نقش استاد که نیروی میاندارِ حاضر در صحنه است، غافل باشیم، نمیتوانیم هم به استاد یا مدیر آموزشی یا مدیر گروه آموزشی خطاب بکنیم و از نقش دستگاههای اجرائیِ دولتی که در واقع پیمانکار آن پروژهی عظیم علم و پیشرفت علم هستند، غافل بشویم."[1]
منطق این قضیه نیز واضح است:
رئیسجمهوری که کار اجرایی نکرده و معنای پیمانکاری در پروژههای عظیم را نمیداند مثل یک سلطان خوشگذران است که تنها هنرش این است که بگوید: "بشود"!
و طبعا واضح است که پس از این "بشود" گفتن؛ از آنجا که سلطان خودش کار اجرایی نکرده و به مختصات و مقتضیات مسئله آشنا نیست؛ میتوان طولانی شدن پروژههای اجرایی را توجیه کرد، میتوان پولهای زیادی از قِبَل پروژه را دزدید و میتوان حتی به بهانههای مختلفی اصل پروژه را اجرا نکرد فقط به این دلیل که سلطان نمیداند!
دقت شود که در این زمینه هیچ مشاورهای به سلطان هم الزاما کارساز نخواهد بود زیرا چه بسا که مشاورها نیز یا پیمانکار نباشند و یا با پیمانکارهای مجرم و ناکارآمد همدست باشند.
نیک میبینیم که در هر حالتی پیمانکار نبودن کسی که قرار است کار اجرایی کند؛ هرگز پذیرفته و عقلانی نیست. و البته رئیسجمهور هم رئیس قوه مجریه و اجرائیات کشور است و با پروژههای کلان سر و کار دارد نه یک کارمند در قوه قضائیه یا قوه مقننه!
*جهادی و کارآمد آری، پیمانکار نه!/ وقتی عقلانیت و دانش مدیریت زیر سؤال میرود
مسئله جالب دیگری هم در این میان وجود دارد و آن نسبت مفهوم پیمانکاری با سایر تأکیدات رهبر انقلاب درباره لزوم کارآمد و جهادی بودن رئیس جمهور است.
پر واضح است که کارآمد و جهادی بودن را صرفا از روی کارنامه میتوان تشخیص داد و فقط با پیمانکاری در پروژههای بزرگ است که میتوان مقیاس کارآمد و جهادی بودن را در یک نامزد ریاستجمهوری تشخیص داد.
در این میان البته ممکن است کسی حرفهای پرطمطراق نیز بزند و از جهادی و کارآمد بودن خودش بگوید. لکن همه میدانیم که اینها همه حرف است و هیچ ملاکی برای درست بودن این حرفها وجود ندارد.
در سمت دیگر نیز بدانیم که اگر کسی تاکنون کار پیمانکاری و حضور در پروژههای کلان را نداشته؛ طبعا هیچ درک درستی هم از کارآمدی و مدیریت جهادی ندارد.
بماند که رهبر معظم انقلاب نیز تأکید کردند که "کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد"!
در واقع کسی که میگوید رئیسجمهور نباید پیمانکار باشد صراحتا و علنا در مقابل این تأکید رهبری نیز ایستاده و آنرا قبول ندارد.
در صورت کلی ماجرا مردم باید توجه داشته باشند که در ایام انتخابات چیزی رهزن "رأی خوب" آنها نشود.
رأی خوب نیز صرفا از مسیر انتخاب یک رئیسجمهور کارآمد میگذرد که قبل از ورود به عرصه انتخابات ریاستجمهوری کارهای اجرایی کلان انجام داده و از کارنامه قابل ارزیابی برخوردار باشد.
این مردم هستند که با ارزیابی کارنامه ها تعیین میکنند رئیسجمهور آینده آنها چه خصوصیاتی داشته باشد. اهل کار یا اهل حرف؟!
***
1_https://khl.ink/f/3851