سرویس سیاست مشرق - رسانه cbc کانادا، روز بیستونهم تیر ۱۴۰۳ گزارشی به نقل از پلیس نیوفاندلند کانادا اعلام کرد که طبق این گزارش یک شهروندان کانادایی، چمدانی حاوی بقایای یک زن ۳۳ ساله پیدا کرده و با پلیس محل تماس گرفته است. طی بررسیهای بیشتر پلیس، مشخص شده این زن توسط همسر خود بهتازگی به قتل رسیده و چند روز بعد هم خودکشی کرده است. پلیس کانادا جسد قاتل را در منزلش کشف کرده است.
در جزئیات کوتاه گزارش پلیس کانادا اعلام شده مقتول و مظنون هردو ایرانی بودند که مظنون چندین سال برای تحصیل در نیوفاندلند ساکن بوده است اما همسرش کمتر از دوماه بوده که به این استان سفر کرده است.
انتشار هویت قاتل توسط یک بلاگر ایرانی
پس از انتشار این گزارش از سوی رسانههای کانادایی، یک کاربر توئیتری ساکن کانادا، با اشاره به گزارش، هویت مقتول و مظنون را منتشر کرد و نوشت «راوی پادکستِ آخرین شاهد جنایت هولناکی تو استان نیوفاندلند انجام داده و بعد خودکشی کرده. مقتول همسرش هست.»
اما آنچه که باعث شد کاربران فضای مجازی با هویت اشخاص این پرونده آشنا شوند، استوریهای اینستاگرامی یک بلاگر ایرانی بود. او جزئیات و هویت شخصیتهای این پرونده را منتشر کرده و مدعی شده قاتل شخصی به نام «مهدی پورباقی» است که همسر خود را مثله کرده و در یک چمدان کنار رودخانه رها کرده است. بلاگری که این ماجرا را روایت کرده، سابقه حمایت از آشوبهای «زن زندگی آزادی» و بازداشت موقت در سال ۱۴۰۱ داشته است و همچنین از دوستان نزدیک شروین حاجیپور، خواننده ترانه «برای...» (سرود نمادین اغتشاشات ۱۴۰۱) است.
تصویر ادعایی مهدی پورباقی پس از مثله کردن همسر خود
این بلاگر توضیحات بیشتری درباره قاتل منتشر کرده و مدعی شده مهدی پورباقی، پادکستر(راوی پادکست) بوده و یکی از آخرین کارهای او، «پادکست جنایی آخرین شاهد»، روایت یک ماجرای جنایی واقعی بوده است که اتفاقا آخرین اپیزود این پادکست شباهت بسیاری به اقدام پورباقی در قتل همسر خود دارد.
در توضیحات این پادکست گفته شده «این یک پادکست قصهگو نیست. پرونده های جنایی واقعی حاوی مصادیق خشونت، حوادث آزاردهنده، مسائل جنسی و سوء مصرف مواد هستند و می توانند برای کودکان و افرادی که روحیه حساس و آسیب پذیر دارند اثرات مخرب و گاه جبران ناپذیر داشته باشند».
پس از اینکه هویت قاتل این پرونده مشخص شد، بسیاری از کاربران جزئیات بیشتری از مهدی پورباقی در فضای مجازی منتشر کردند. گفته شده پورباقی در گذشته، دانشآموز دبیرستان علامه حلی، فارغالتحصیل دانشگاه شریف و دارای مدرک دکتری از دانشگاه مموریال نیوفاندلند کانادا بوده. در محتویات شبکه اجتماعی پورباقی نیز برعکس آنچه که اتفاق افتاده مشخص است که او علاقه زیادی به همسرش داشته و در پست فیسبوک یک ماه گذشتهاش، از ۱۱ سال زندگی عاطفی با همسرش روایت کرده است.
اما آنچه که اهمیت دارد و کاربران فضای مجازی درباره آن بحث میکنند، «انگیزه» قاتل است. یکی از این موضوعات مورد بحث، همکاری پورباقی با مجموعه پادکستی است که آخرین پست اینستاگرامیش نشان میدهد حامی اغتشاشات زن زندگی آزادی است. پادکست آخرین شاهد در سال ۱۴۰۱ و در صفحه اینستاگرام خود، تصاویری نمادین از اغتشاشات ۱۴۰۱ و رنگین کمانی که اشاره به کیان پیرفلک داشته منتشر کرده است.
این تصویر پس از خبر جنایت پورباقی در کانادا، در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرد و برخی کاربران پورباقی را هم از حامیان اغتشاشات ۱۴۰۱ عنوان کردند. این اغتشاشات با شعارهای حقوق بشر و حمایت از زنان در ایران آغاز شد و به لطف هزینههای گزاف اپوزیسیون و دولتهای غربی، در کشورهای خارجی بازتاب پیدا کرد. اما اکنون پس از گذشت دو سال از آن حال و هوا، حامیان جریان براندازی در ایران، خود مرتکب جنایاتی میشوند که تا پیش از آن، به نیروهای انقلابی و حزبالهی داخل ایران به دروغ نسبت میدادند و حتی در رسانههای بینالمللی، به زبانهای مختلف خارجی بازتاب میدادند.
این افراد در یک پروژه جنگ ترکیبی که دولتهای غربی علیه ایران طراحی کرده بودند، گرفتار شدند و شعار آن رعایت حقوق زنان بود. پس از شکست پروژه براندازی و اختلاف در اردوگاه اپوزیسیون، این افراد چه در داخل ایران و چه خارج از کشور به حال خود رها شدند و طی دوسال اخیر حوادث و افشاگریهایی در رسانهها بازتاب پیدا کرد که نشان داد تنها موضوعی که برای مروجان «زن زندگی آزادی» و «براندازی» اهمیتی نداشت، مفهوم و جایگاه زن بود.
چهرههای جریانسازی که «زن زندگی آزادی» را تا حد یک جنبش و حتی مکتب ارتقا داده بودند، امروز حتی برای جسد مثله شده زن ایرانی، جایگاهی قائل نیستند و توجهی به این جنایت نمیکنند. این مورد هم در کنار صدتا موضوع دیگر تاکنون با موج توئیتری و حمایت سلبریتیهای ضدانقلاب همراه نشد. آنها برای مدتی به افرادی نظیر پورباقی در کانادا و همسرش در ایران نیاز داشتند تا از آنها برای ترندسازی هشتگ و پیادهروی اعتراضی در خیابان و در نهایت پروندهسازی علیه جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی استفاده کنند.
محور بحث کاربران فضای مجازی نیز به این مسائل مرتبط میشود. کاربران با بازخوانی اندک شواهد منتشر شده از این پرونده واقعی، معتقدند که افراد را نباید بر اساس آنچه که شعار میدهند دنبال کرد و با آنها همراه شد. همچنین کاربران نسبت به آثار سو روایات پروندههای جنایی در فضای مجازی هم اشاره میکنند. به طوری که برخی در نظرات توئیتری خود اعلام کردند که دنبال کردن پادکستها و یا داستانهای جنایی و ترسناک اعم از واقعی یا غیرواقعی را کاهش داده و یا حتی کنار میگذارند.
بهتر است این پروندهها طبق نظر کارشناسی ضابطان قضایی تفکیک و موارد عبرتبخش به رسانهها تحویل داده شود. درباره پروندههای خارجی و یا داستانهای ساختگی که به وفور در شبکههای اجتماعی موجود است هم تشخیص بر عهده دنبال کنندههاست تا با مراجعه به این مسائل، عاقبتی شبیه به این دانشجو پرسابقه در تحصیلات علمی بالا ختم نشوند.