به گزارش مشرق، طي هفتههاي اخير، تنشهاي فراواني بين اهالي فوتبال و گزارشگران تلويزيون وجود داشته است. درواقع رويکرد پرداختن به حواشي که از سالها قبل در دستورکار گزارشگران فوتبال در سيما قرار گرفته، اين هفتهها به اوج خودش رسيده و باعث شده تا کدورتهايي به وجود بيايد و در پارهاي از مواقع، حتي کار به بيانيهنويسي و ارسال نامه محرمانه بکشد. فارغ از ظرفيت پايين بسياري از فوتباليها که تحمل نقد و نيش و کنايه را ندارند، بايد به رويه غلط بسياري از گزارشگران هم اشاره کرد که تحت هر شرايطي خودشان را موظف ميدانند با انداختن متلکهاي جور واجور، «بامزهبازي» دربياورند. به همين بهانه، شايد نگاهي به حاشيهايترين اشارههاي برخي از گزاشگران صدا و سيما طي سالهاي اخير، خالي از لطف نباشد؛ مواردي که گاه به شکلگيري يکدردسر بزرگ هم انجاميده است.
عادل فردوسيپور؛ سردسته بامزهها!
شايد بشود عادل فردوسيپور را بنيانگذار اشارههاي متفاوت در گزارشهاي تلويزيوني فوتبال قلمداد کرد. گزارشگر جوان سيما که اولين بار با ارائه انبوهي از اطلاعات مختلف به بينندگان بازيها، صاحب يکهويت مستقل شد، بعدها تصميم گرفت بامزهبازي را هم در دستورکار خودش قرار بدهد؛ آنچه گاهي به ماندگار شدن گزارشهايش انجاميده و البته گاهي هم لج مخاطبانش را درآورده است.
عادل فردوسيپور البته به لطف همين گزارشها و حضور پررنگش در برنامه نود، رکورددار تحمل بيانيههاي جورواجور هم هست؛ از سپاهاني گرفته که از او خواستند به جاي مگس بودن، زنبور باشد و روي شيرينيها بنشيند(!) تا علي فتحا...زاده که گفته ميشود طي يکنامه محرمانه به صدا و سيما، خواهان کنترل شدن اين مجري-گزارشگر جوان شده است. اگرچه در اغلب موارد، حق با عادل است، اما نميتوان کتمان کرد که او نيز گاهي واقعا شورش را درميآورد! بخشي از متلکهاي حاشيهساز عادل در اين سالها از اين قرار بوده است:
«بازي دارد سرد و کسلکننده دنبال ميشود. حداقل آرش برهاني هم در زمين نيست که کمي به جذابيتهاي کار اضافه کند!» در حاشيه بازي استقلال-راهآهن و با اشاره به توپ خراب کردنهاي آرش که کاملا باب طبع عادل است.
«طي هفتههاي اخير اين ذهنيت به وجود آمده که استقلال با کمکداوران به پيروزي ميرسد.» در همان بازي که به اعتراض گسترده هواداران استقلال و شعارهاي آنان از روي سکوها انجاميد.
«سپاهان خوب و قابلتوجه بازي نکرده، البته اگر قابلتوجه منجر به صدور بيانيه نشود!» درحاشيه پخش قسمتهايي از باز سپاهان در برنامه نود و با اشاره به بيانيه سپاهانيها عليه او.
«البته دونگا مدعي نيست که کرهشمالي رو مثل کف دستش ميشناسد.» اشاره به ادعاي افشين قطبي در حين گزارش بازي برزيل و کرهشمالي.
«با اين بازي خوبي که بادامکي انجام ميدهد، شايد ديگر نيازي به تماس از طرف سازمان نباشد.» اشاره به خروج بادامکي از فهرست پرسپوليسيها در داربي با تماس از سوي سازمان تربيتبدني، در حين گزارش بازي پرسپوليس و مس در ليگ نهم.
«مسلما اين توپ گل ميشد، اگر دايي 5سال جوانتر بود.» يکي از دهها متلک فردوسيپور به دايي در جامجهاني 2006، اينبار در حين گزارش بازي ايران و آنگولا.
«حالا بايرنيها کاملا بهتزده شدهاند. هيچوقت در طول عمرشان با چنين پديدهاي مواجه نشده بودند.» در طول گزارش بازي دوستانه پرسپوليس و بايرنمونيخ، با اشاره به اوتدستي بلند علي عليزاده.
«اسپانياييها تصميم گرفتند در صورت قهرماني در جامجهاني، کشور را يکروز تعطيل کنند. احتمالا آنها نميدانند که تعطيل کردن کشور، اينقدرها کار سختي نيست!» با اشاره طعنهآميز به تعطيلات نابهنگام 2روزه کشور در تيرماه88، در طول گزارش بازي اسپانيا و هلند.
«اين جيمي کاراگر انگار اصلا ناف نداره!» اشاره به فيزيک جسماني مدافع تيمملي انگلستان در جامجهاني که با اعتراضهاي فراواني مواجه شد.
«خداحافظ آقاي بدلباس.» پاياني بر سريال اشارههاي عادل به پوشش دونگا، در انتهاي مسابقه هلند و برزيل.
مزدک ميرزايي؛ ميخواهم بامزه باشم!
در شرايطي که جريان نسبتا طبيعي متلک انداختنهاي عادل فردوسيپور هم گاهي مخاطب را آزار ميدهد، ميتوانيد وضعيت گزارشگري را حدس بزنيد که تازه ميخواهد بهترين مقلد عادل باشد! مزدک ميرزايي، ديگر گوينده جوان و پراستعداد سيما که تا چندسال پيش گزارشهاي اوجگرفتهاش مورد اقبال عوام و خواص بود، مدتي است که خودش را مکلف کرده تحت هر شرايطي بامزهبازي دربياورد و راه سلف مشهورش را پيبگيرد؛ گرچه در اين مسير نسبتا ناموفق بوده است. گزارشهاي او اخيرا بحثها و اعتراضهاي فراواني را به دنبال داشته است و به همين بهانه، شايد مرور برخي از حاشيهرويهاي او هم در نوع خودش جالبتوجه باشد:
«معلوم نيست پرويز مظلومي بين دونيمه چه چيزي به بازيکنانش گفته که استقلاليها اينطور وارفتهاند.» کنايهاي جنجالي به سرمربي استقلال در طول گزارش داربي69.
«بايد ببينيم اينبار هم شوت ميداوودي راهي پيست دووميداني خواهد شد يا نه؟» در همان بازي و متلکي که حسابي لج ميلاد را درآورد. ميداوودي در پايان اين بازي مدعي شد ميرزايي پرسپوليسي است.
«حالا مايليکهن به سمت علي دايي ميرود. معلوم نيست اگر سايپا به پرسپوليس ميباخت، بازهم مايليکهن همين کار را ميکرد يا نه؟» ميرزايي هرگز فکر نميکرد اين کنايه ساده در پايان بازي پرسپوليس-سايپا در ليگ نهم، باعث شود مايليکهن يکسال تمام عليه او مصاحبه کند، اما اين اتفاق افتاد.
«بايد ببينيم آرش برهاني ميتونه اين توپ رو هم گل نکنه يا نه؟» طعنهاي رايج در گزارشهاي ميرزايي، هنگام صاحب موقعيت شدن برهاني در مسابقات استقلال.
«ظاهرا ايمان مبعلي کلا فوتبال يادش رفته.» در حاشيه يکي از بازيهاي استقلال. اين کنايه آنقدر حاشيهساز شد که مزدک بعدها مجبور شد بگويد: «حالا انگار فوتبال ياد مبعلي آمده»!
«انگار اونجا بين درودگر و نيمکتنشينان استيلآذين، درگيري به وجود آمده.» در حاشيه گزارش بازي پرسپوليس و استيلآذين که به شکايت سرپرست استيل از وي هم منجر شد.
خياباني؛ بيمزه، اما دردسرساز!
جواد خياباني علاقه چنداني به بامزهبازي در طول گزارشهايش ندارد، اما در عوض سعي ميکند با دامن زدن کاذب به هيجان بازي، روي کمبود اطلاعات و گافهايش سرپوش بگذارد. احتمالا به همين دليل هم هست که آقاجواد در طول گزارشهاي خارجي و حتي داخلياش، معمولا يک ليونل مسي ميسازد و يکنفر را با اين ستاره آرژانتيني مقايسه ميکند! با همه اينها اما خياباني هم تا بهحال به دليل حاشيهپردازي در برخي از گزارشهايش جنجالآفرين ظاهر شده و دردسرهاي زيادي را بهوجود آورده است:
«به نظر من هر بازيکني بد بازي کند، حتما بايد تعويض بشه، حتي اگر کاپيتان تيمملي باشد.» کنايه تاريخي جواد خياباني به فيکس بازي کردن علي دايي در تيمملي در حين گزارش بازي دوستانه ايران و بلاروس که اولين موج عليه «داييبازيکن» را در محافل رسانهاي فوتبال ايران به وجود آورد.
«هشت، هفت، شش، پنج و ...» شمارش معکوس عجيب و بحثبرانگيز جواد خياباني در انتهاي بازي فينال غرب آسيا بين ايران و کويت که طي آن اين گزارشگر حملات عجيبي به قطبي داشت. با شکست ايران در اين بازي، موقعيت قطبي به خطر افتاد.
«پرسپوليس اگه نتونه شاهين رو ببره، ديگه کي رو ميخواد ببره؟» کنايه جنجالساز جواد خياباني به ناتواني پرسپوليس در پيروزي بر شاهين قعرجدولي در ليگ نهم. اين گزارش که بعدها با واکنش شديد بوشهريها و گزارشگر اين شهر در جريان بازي برگشت دوتيم همراه شد، باعث شد جواد خياباني در طول گزارش بازي استقلال-شاهين، حسابي به بوشهريها حال بدهد و در اتفاقي تاريخي حتي اسم برخي از محلات بوشهر را هم در گزارشش بگويد!
«درسته که ابراهيمزاده بازيکن بزرگي نبوده، اما مربي بزرگي شده است.» اشاره ناقص به دوران بازيکني سرمربي ذوبآهن که با عکسالعمل شديد ابراهيمزاده مواجه شد. سرمربي ذوبآهن گفت: «خياباني از سوابق من اطلاع دقيقي ندارد.»
در ماه هاي اخير، حملات برخي مربيان، بازيکنان و مريبان به برخي گزارش گران صدا و سيما که در حين بازي، انتقاداتي را به طنز از اعضاي باشگاه به عمل مي آورند شدت گرفته است و حتي برخي خبر از نامه فتح الله زاده مدير عامل استقلال به رييس سازمان صدا و سيما، درباره