به گزارش مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس تأکید کردند: «مجلس باید آرامشبخش باشد.»، «باید از دولت و مجلس صدای واحد شنیده شود.» ،«مجلس نباید منشأ تشنج در افکار عمومی باشد.» مفهوم «وحدت» در سخنان رهبری انقلاب در چند ماه گذشته بدون شک از پربسامدترین تعابیر است. ضرورت مسئله روشن است و کسی مخالف آن نیست، اما متأسفانه در عمل، ماجرا به نحو دیگری رقم میخورد. این مسئله نیز تنها منحصر به مجلس نیست.
یک نمونه همین روزهای شورای شهر که پیشروی ماست؛ بداخلاقیها و تفرقهافکنیهایی که وبال مردم شده است؛ در فضای مجازی و رسانه نیز به طریق دیگر. این متن توضیح مختصری است مبنی بر اینکه چه کسانی میتوانند منشأ وحدت باشند و برای وفاق و همدلی چه لوازمی باید مهیا شود تا از حرف بهعمل برسیم. واقعیت این است که وحدت نیازمند شخصیتی است که ۴ویژگی را در خود ایجاد کرده و رشد و ارتقا بخشیده است.
یکم؛ وحدت از منظر اعتقادی است.
این فهم باید ایجاد شود که وحدت یک تاکتیک یا یک خصلت صرف اخلاقی نیست. وحدت، یکی از ارکان کلیدی و از ارزشهای پایهای انقلاب اسلامی است. وحدت، روی دیگر مردمسالاری دینی است. وحدت، ثمره یک نگاه توحیدی به سیاست و توده مردم است. خلاصه فردی که به جهت اعتقادی مسئله وحدت برایش حل و فصل نشده است، نمیتواند منشأ وحدت باشد.
دوم؛ وحدت از منظر اخلاقی است.
وحدت، همدلی، مدارا، وفاق، اجماع و... هرچند بارهای معنایی مجزا دارند، اما همگی نیازمند یک منش و فضیلت اخلاقیاند؛ نیازمند یک ملکه روحی. افرادی میتوانند در سیاست وحدتساز باشند و منشأ قرابت ذهنها و دلها شوند که به جهت فردی نیز اهل تهذیب نفس و در تعامل با دیگران اهل مدارا و خلق حسنه باشند. خیلی وقتها تکبر، تفرعن و نخوتهای فردی است که اجازه بروز و ظهور همدلی و وفاق اجتماعی را نمیدهد.
سوم؛ وحدت از منظر عقلانیت است.
فارغ از اینکه همدلی و وحدت یک منش اخلاقی و یک رویکرد عالی اعتقادی است، وحدت از منظر عقلانیت نیز اهمیت دارد. به جهت دستگاه محاسباتی نیز وحدت کارآمد و محل رجوع است. کسانی که اهل تدبیر، منطق و عقلانیت در سیاست نیستند نمیتوانند وحدتساز باشند. بسیاری از اهل تحجر به همین دلیل عامل تفرقهاند. آنها که روحیه تکفیری و خوارجگونه دارند و از هرگونه تعامل منطقی و گفتوگویی فراری و گرفتار خود حقپنداری هستند نمیتوانند عامل وحدت باشند.
چهارم؛ وحدت از منظر هنر است.
عاملان به وحدت باید اهل هنر باشند. اهمیت هنر روشن است، اما هنر در سیاست از این منظر اهمیت دارد که در تخاطب با مردم است. مسئولی میتواند در ارتباط با مردم عامل به وحدت باشد که بتواند هنرمندانه وفاق را با مطالبه و نقد و پرسشگری جمع کند؛ در غیر اینصورت به اسم وحدت، عدهای محکوم به انفعال و سکوت میشوند و از سوی دیگر عدهای به اسم عدالتخواهی، مطالبهگری، نظارت و انتقاد پا بر اخلاق، معنویت و وحدت میگذارند. جمع این دو به جز اعتقاد، اخلاق و عقلانیت، هنر میخواهد.
حرف، تمام است. اگر میخواهیم عامل به تذکر مکرر رهبر انقلاب باشیم، اول از همه هرجا هستیم خود را مخاطب این سخنان بدانیم و در مرتبه بعد این ۴ویژگی را در خودمان تقویت کنیم.