به گزارش مشرق، احمدحسین شریفی، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم در مطلبی با عنوان دو نقد ساختاری به سازمان روحانیت در کانال خود در ایتا نوشت:
به عنوان یک طلبه دغدغهمند، گمان میکنم دو اشتباه مهلک ساختاری در حوزه علمیه، موجب شده است که کارآمدی و کارویژه تبلیغی و تعلیمی این مرکز علمی و تبلیغی بینظیر آنگونه که شایسته است نمایان نشود:
یک. تجمیع همه سرمایههای علمی و معنوی در قم
تجمیع همه یا اغلب قریب به اتفاق عالمان و فقیهان و فیلسوفان و متکلمان و اخلاقیان برجسته در شهر مقدس قم و خالی شدن اغلب شهرها از عالمان و صاحبنظران برجسته دینی! این در حالی است که در دوران قبل از انقلاب، هرگز شاهد چنین تجمیع ناکارآمد و بیفایدهای از علما در یک شهر نبودیم! آیتالله العظمی بروجردی از شاگردان برجسته آخوند خراسانی و از بزرگترین فقیهان و حدیثشناسان دوران، بعد از اتمام تحصیلات در شهر بروجرد ساکن بود و چند سال پس از رحلت آیتالله العظمی عبدالکریم حائری یزدی، به دعوت بزرگان قم، و به هدف عهدهداری مدیریت علمی و اداری حوزه علمیه قم و مرجعیت دینی جامعه شیعیان، از بروجرد مهاجرت کرد و در قم ساکن شد. یعنی شخصیتی مثل آیتالله العظمی بروجردی که همگان به فضل و علم او اذعان داشتند و او را برترین دوران میدانستند، در بروجرد ساکن بود و نه در قم! اما اکنون وضعیت حضور عالمان برجستهای در این طراز در شهرستانها به چه صورتی است؟!
دو. جداسازی فیزیکی زیست اجتماعی طلاب از عامه مردم
اشتباه مهلک دوم که یکی از بزرگترین اشتباهات ساختاری در شهر قم به شمار میآید، «جداسازی زیست طلاب علوم دینی با مردم» بوده است. [ان شاءالله که هیچ تعمدی در این کار نبوده باشد، که البته جای تأمل و بررسی دارد] اما محصور و محبوس کردن محل زیست اغلب طلاب علوم دینی و خانوادهها و فرزندان آنان را در مکانهای اختصاصی و بریده از مردم عادی و حتی دور از مرکز شهر، [یعنی «شهرک مهدیه» (با حصارهای دیواری و نگهبانهای ورودی و کاملاً جدای از بقیه شهر!) و «هزارههای پردیسان» (به گونهای که حتی هیچ کس نمیتواند و نمیباید منزل خود را به غیر طلبه اجاره دهد!) و ...] یکی از اشتباهات مهلک ساختاری در تاریخ روحانیت میدانم!
به اعتقاد این بنده، یکی از مهمترین عوامل دینداری و زیست دینی مردم قم از عصر ائمه اطهار سلام علیهم تا دوران معاصر، این بود که زیست دینی طلاب علوم دینی و خانوادههای آنان در کوچه و بازار، در مرآی و منظر یکایک مردم بود. روابط خانوادگی صمیمی با هم داشتند. بیش از آنکه از گفتار و سخنان و موعظههای مستقیم طلاب، دین و دینداری را بیاموزند، از رفتار و سبک زندگی آنان، اخلاق اسلامی و سبک زندگی اسلامی را میآموختند. همسایهداری و خیرخواهی و اخلاق خانوادگی و اجتماعی طلاب را روزانه و به صورت مرتب میدیدند. اما الان حتی شهر قم نیز از مشاهده زیست عمومی طلاب علوم دینی بیبهره شده است!
و نتیجه آن را به وضوح میتوان در تغییرات سبک زندگی مردم قم دید.