به گزارش مشرق، حجت الاسلام علیرضا پناهیان در سلسله مباحثی با عنوان "انحطاط متحجّرانه؛ انعطافپذیری متفکّرانه" در هیئت میثاق با شهدا، دانشگاه امام صادق(ع) شرحی از ابعاد تحجر و انعطاف پذیری را بیان کرد.
سلسله مباحث" انحطاط متحجّرانه؛ انعطافپذیری متفکّرانه":
جلسه اول: تحجر، عامل بیشتر دینگریزیها در جامعه
جلسه دوم:تحجر، یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن
جلسه سوم:ضربهای که انقلاب از تحجر خورده، از دشمنان نخورده است
جلسه چهارم: تحجر در میان روشنفکران چگونه است؟
جلسه پنجم: چرا بعد از انتخابات، در مورد تحجر صحبت میکنیم؟
جلسه ششم: آشنایی با تحجر در جریان فکری اصلاحطلبی
دوقطبی اصولگرا - اصلاحطلب
در مقطعی که جنگ علیه انقلاب اسلامی به نتیجه مورد نظر دشمن نرسیده بود، دوقطبی کاذبی به نام اصلاحطلب - اصولگرا در کشور ایجاد شد. اصولگرا یعنی چی؟ فاندامنتالیسم یعنی مسیحیهایی که در اروپا و آمریکا میگفتند ما فقط به فونداسیون عقائد و اصول عقائدمان چسبیدهایم و واقعیت را نمیخواهیم ببینیم. یک جریان در کشور ما افراد سیاسیای که از دین دم میزنند را اصولگرا معرفی کرد. این افراد معتقد بودند ما میخواهیم از ارزشهایمان دفاع کنیم. اصولگراها مظهر دینمدارانی شدند که به دنیا کاری ندارند. بعد گروه مقابل اینها را به عنوان اصلاحطلب تعریف کردند. اصلاحطلبها گفتند ما باید دنیا را آباد کنیم و جامعه را باید اداره کرد. اینها خود را واقعبین میدانستند. من به افراد داخل این دو جریان کاری ندارم. در هر دو گروه افراد فهمیدهای هستند اما این دوقطبی را از بین نبردند. با این اختلاف دیدگاه در مورد دین و دنیا، در انتخاباتها به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری در سال 76، تحریک ایدئولوژیک ایجاد کردند؛ نه دعوای منطقی و عقلانی. این انتخابات، بذر شقاق اجتماعی را در جامعه ایجاد کرد. چنین دعوایی که به دروغ آن را در موضوع دین و دنیا تعریف کرده بودند، هیچگاه تمام نمیشود؛ مگر اینکه تعریف صحیحی از دین برای اداره دنیا مورد پذیرش مردم قرار بگیرد.
آسیبهای دوقطبی اصولگرا - اصلاحطلب؛ در این دوقطبی هیچگاه پیشرفت نخواهیم کرد
در چنین شرایطی مملکت هیچوقت پیشرفت نمیکند. چون هیچوقت مردم به دنبال مدیر قوی برای اداره کشور نیستند. مذهبیها دنبال یک مدیر ایدئولوژیک و دیندار میگردند، آنطرف هم دنبال یک مدیر پرهیزکننده یا ستیزکنندۀ با دین میگردند و مملکتی که به دنبال چنین مدیرانی باشد، پیشرفت نمیکند. آنوقت داستان ریاست جمهوری به اینجا میرسد که ممکن است هیچ وقت یک رئیسجمهور قوی نداشته باشیم، چون جریانها به دنبال کسی میروند که بتواند خوب رأی بیاورد؛ کسی که در مناظرهها خوب تیکه بیاندازد. در این دعوا نهتنها مملکت پیشرفت نمیکند، بلکه مردم هم از سیاست خسته میشوند.
اگر انگیزۀ مشارکت با دوقطبی رایج در کشور ایجاد شود، چه مشکلی پیش میآید؟
اگر فضا دوقطبی شد و مشارکت بالا رفت، دفعۀ بعد فحشهای محکمتری نیاز است تا مردم مشارکت کنند. اگر ایندفعه گفتی طالبان و دعوا گرفت، دفعۀ دیگر باید بگویی داعش! خب دفعۀ بعدش چه میخواهی بگویی؟ بالاخره ملت دست شما را میخوانند. این مسخرهبازیها را باید جمع کرد.
اگر دعوا ایدئولوژیک باشد و یک آدم انقلابی ایدئولوژیک رأی بیاورد، چه مشکلی پیش میآید؟ کوچکترین اشتباهی که او بکند پای دین نوشته میشود. فاجعۀ بعدی این است که آن کسانی که به او رأی ندادهاند، ضدیت با دین پیدا میکنند. چون آن فرد را شما به عنوان نماد دین معرفی کردهای. فاجعۀ بعدیای که رخ میدهد این است که در دعوای بین دین و دنیا، اگر چه یکبار نمایندۀ دین برنده شود، ولی اکثراً نمایندۀ دنیا برنده خواهد شد. این طبع جامعه است. همیشه هم فحش «در اقلیت بودن» را به مذهبیها خواهند داد. در حالی که وقتی اکثریت، آبادانی دنیا را میخواهند ما باید جا انداخته باشیم که این دین است که دنیای تو را تأمین میکند و آنها هم از صمیم قلب قبول داشته باشند. دعوای دین و دنیا را تمام کنیم و با ادبیات امت وسط کار کنیم.
نقدی بر ادبیات تحجر
اگر کسی از ادبیات متحجرانه برای تبلیغ دین استفاده کرد، صد هزار نفر طرفدار هم داشت، موفق نیست؟ نه. اینها ملاک نمیشود. چون همینهایی که با تأثیر از ادبیات متحجرانه مؤمن میشوند، بعداً به دین و ایمان مردم ضربه میزنند. این ملاک نیست که با ادبیات متحجرانه کلی طرفدار جمع کنیم. مگر ما دنبال جمعیت بیشتر هستیم؟ حقیقت باید تأمین شود.
ادبیات تحجر، مشتری دارد
باید از تحجر و ادبیات تحجر فاصله گرفت. البته ادبیات تحجر مشتری دارد! به حدی که به خود من هم میگویند تو چرا از ادبیات دیگری استفاده میکنی؟! بیا از آن ادبیات تحجر که مشتری هم دارد، استفاده کن! اتفاقاً پامنبریهایت هم بیشتر میشوند! از بس به جای بحث اخلاقی، بحثهای تاریخی میگویی، خیلیها بریدند و رفتند.
ادبیات تحجر، غلط است
چرا نباید مؤمنین از ادبیات تحجر استفاده کنند؟ چون ادبیات تحجر غلط است. نه برای اینکه تهمت تحجر نزنند؛ نه برای اینکه جوانهایی که دینگریز شدهاند را جذب کنیم؛ نه! اصلاً جوانها را هم نخواهی جذب کنی، ادبیات تحجر غلط است. آثار ادبیات تحجر در جامعه بسیار بد است. یکبار برای همیشه تصمیم بگیریم که درست حرف بزنیم و از ادبیات غلط تحجر پرهیز کنیم.
برخی از ویژگیهای ادبیات غیرمتحجرانه؛
۱-حسّی و قابل تجربه است
ادبیات غیرمتحجرانه چگونه است؟ امام خمینی(ره) در پیامی که در تیر ماه سال 1367 در ماههای پایانی عمر شریفشان صادر کردند، میفرمایند: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد(صحیفه امام خمینی ره، ج۲۱، ص۹۹).
آیا کتابهای درسی تعلیمات دینی و تبلیغات دینی ما با مباحث تجربی گره خورده است؟ ادبیات امروزی رایج در اثبات خدا و پاسخ به شبهات، دلایل فلسفی، کلامی و عقلی است. ادبیات غیر متحجرانه ادبیاتی است که فرهنگ نظری را با فرهنگ تجربی تلفیق کرده است. حضرت امام(ره) میفرمایند این دوتا فرهنگ باید در هم ذوب شوند. یعنی وقتی کسی دارد در موضوعی صحبت میکند، مشخص نباشد که او پزشک، روانشناس یا یک روحانی است؛ چون همگی به تجربه برای بیان خوبیها و بدیها توجه دارند.
۲-توصیفی است، نه برهانی
ما طلبهها بیشتر به اثبات حقایق میپردازیم اما قرآن بیشتر به توصیف حقایق میپردازد. فرق برهان با توصیف این است که توصیف، بیشتر حسّی است. به همین دلیل قرآن اکثراً به تاریخ مراجعه میدهد. استدلال زیاد، میتواند عامل نفرت شود و متأسفانه اکثر حرفهای ما، عقلی، کلامی، استدلالی و برهانی است و جوان بَدَش میآید. استدلال طرف را منکوب میکند ولی توصیف، دلش را میبَرد، حکمتش را هم به جوش میآورد.
۳-آثار را بیان میکند
آیات و روایات بیشتر از اینکه برهان و استدلال برای اثبات عقلانیِ یک حقیقت بیاورند، حقایق دینی و آثار را بیان میکنند. مقام معظم رهبری نیز در توصیه به مجلس خبرگان رهبری در بیان آثار و نتایج و کارکردهای ولایت فقیه تأکید داشتند.
۴-به تاریخ اسلام توجه دارد
در مورد نحوه آموزش دین، نظر برخی از بزرگان این است که آموزش دین را نباید از اصول عقائد شروع کرد، بلکه باید از تاریخ شروع کرد. روش قرآن هم همین است و انسان را با صحنههای تاریخ مواجه میکند. میگوید بیا این صحنه تاریخ را ببین! درک و تحلیل تاریخ اسلام بسیار مهم است.