به گزارش مشرق، نام حسن یزدانی برای ایرانیان با گلبانگ پیروزی گره خورده است؛ نامی که در یک دهه گذشته کمتر از انگشتان ۲ دست شکست را تجربه کرده و میادین مختلف جهان و المپیک یادگار هنرنماییهای او است. نام یزدانی برای ایرانیان تداعی کننده اسطورههای این مرز و بوم است اسطورههایی که گام به هر پیکاری میگذاشتند پیروز از آن کارزار خارج میشدند.
هر چند که المپیک پاریس برای یزدانی مانند شاهنامه پایانی خوش نداشت اما کسی شیرشاه ایرانی را مقصر در کسب مدال نقره نمیداند بلکه غیرت و مردانگی این رادمرد مورد ستایش یک ایران قرار گرفته، او با وجود هفت ماه دوری از تمرینات، مانند سرداران فاتح وارد پاریس شد و حتی سه رقیب نخست خود را به بهترین شکل ممکن شکست داد.
دو گذشته خیابانهای شهر نشانی از ترافیک ساعات پایانی نداشت، همه در انتظار نبرد شیرشاه با یاغی داغستان نشسته بودند اما تراژدی در راه بود هر چند بازیگر بد این نقش دیگر دیوید تیلور نبود اما پهلوان ایرانی در خان آخر مبارزه در طلسم مصدومیت گرفتار شد تا شمشیر قدرت و تکنیک وی دیگر برش قبل را نداشته باشد.
مصدومیت وی در همان ثانیههای نخست عود کرد و کاپیتان ۶ دقیقه را با درد مبارزه کرد؛ ۶ دقیقه بحرانی که ۸۵ میلیون ایرانی با او درد کشیدند. از کنار تشک توصیههای زیادی به مبارز ایرانی شد اما حسن ایرانیان پا پس نکشید و قرار بود از ساحل رودخانه سن با یک دست مدال صید کند اما وی برخلاف فینالهای گذشته ۲ حریف چغر داشت.
حریف نخست وی رمضاناف داغستانی بود که در شرایط عادی مبارزه نمیتوانست حرفی برای گفتن داشته باشد اما حریف دیگر یزدانی مصدومیت بود؛ مصدومیتی شدید که بنا به گواه پزشکان تحمل آن برای هر ورزشکاری سخت بود اما قهرمان جهان آن را تحمل کرد و حتی با یک دست یاغی داغستانیها را تا آستانه زمینگیر کردن پیش برد.
یزدانی میتوانست با اعلام مصدومیت خود در میانه مبارزه، درد کمتری را احساس کند اما پشت کردن به میدان در مرام پهلوان و یلان ایران زمین نیست او ماند، مبارزه کرد و جنگید؛ جنگید تا به مانند اسطورههای ایران حتی از جان مایه بگذارد.
او دیشب آرش افسانهای ایران بود که با رادمردی مرز غیرت را جابجا کرد. در مرام پهلوانی او شکست را میتوان به خوب و بد تقسیم کرد. پشت کردن به تشک کشتی و بیرون رفتن از میدان مبارزه نوعی شکست تحقیرآمیز بود که یزدانی آن را نپذیرفت؛ او ماند تا شکست را به گونه دیگری معنا کند.
جهان دیشب نظارهگر غیرت یک مرد ایران در میدان مبارزه بود. بله دیشب از خاکستر ققنوس غیرت بار دیگر پهلوانی ظهور کرد که با وجود شکست در تشک کشتی مورد ستایش قرار گرفت چرا که او مبارز بود و با سختترین شرایط در برابر یکی از بهترینهای دنیا ایستاد؛ ایستاد تا در آوردگاه بزرگ المپیک این پیام را به جهانیان مخابره کند که مقاومت در میدان همیشه نتیجهبخش خواهد بود نتیجهای که شاید در ظاهر به سود پهلوان نباشد اما برای سالیان سال در ذهن مردم ماندگار میشود.
ژنرال ۱۰ ستاره کشتی ایران بارها داستان مصدومیت تختی در فینال المپیک ملبورن را از زبان مردم شنیده است، مردمی که شاید ۶۸ سال پیش از رادیو گزارش کشتی تختی را دریافت میکردند و دیدند که با وجود مصدومیت از ناحیه چشم و تاکید پزشکان بر انصراف از مبارزه به کار خود ادامه داد و طلا گرفت؛ مبارزهای که سالها بعد قصه مادران ایران برای کودکان بود و همان کودکان امروز پیران و میانسالانی هستند که راوی شجاعتهای تختی هستند.