به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: ژنرال کنت مککنزی، که در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ فرمانده سنتکام بود و از متهمان اصلی ترور شهید سلیمانی در گفتوگو با پایگاه اینترنتی اندیشکده نیولاینز اظهار کرد: آنچه ایران در ۱۵ سال گذشته انجام داده، این است که نیروی موشکهای بالستیک ایجاد کرده است. موشکهای بالستیک سلاحهایی هستند که از جو خارج میشوند و از آنجا روی هدف فرود میآیند. سلاحهای آنها موشکهای بالستیک میدانی است. منظورم این است که میتوانند از ایران شلیک کنند و بعضی از آنها به تلآویو میرسند، برخی از آنها میتوانند عمق عربستان سعودی را هدف قرار دهند، عمق امارات متحده عربی، عمان، اردن و مجموعهای از دیگر اهداف در منطقه. علاوه بر این مجموعه متنوعی از موشکهای کوتاهبردتر دارند که تعداد آنها هزاران فروند است و میتوانند نقاط را هدف قرار دهند. آنها همچنین به شکل قابلتوجهی موشکهای کروز زمینپایهشان را هم بهبود دادهاند.
یک موشک کروز زمینپایه در ارتفاع بسیار پایینتری پرواز میکند و با دنبال کردن سطح زمین به هدفش میرسد. این موشکها هم میتوانند بسیار برد زیادی داشته باشند، به حدی زیاد که در شرایطی به اسرائیل هم برسد. آخرین دسته از سلاحهای آنها پهپادها است. همه اینها سامانههای هوائی آنها هستند. همانگونه که میدانیم، تخصص زیادی در این سامانهها پیدا کردهاند و آنها را به روسیه صادر کردهاند و نتیجهاش را در اوکراین دیدهایم. وقتی در مورد تهدید امروز ایران حرف میزنیم، باید به این سامانهها به عنوان تهدید اصلی نگاه کنیم.
آنها همچنین گروههای نیابتی دارند که در سراسر منطقه عملیات میکنند و میتوانند علیه کشورها وارد عمل شوند و حتی گاهی اوقات عملیاتهایی در خارج از منطقه انجام دهند. اما اگر نظر من را بخواهید، توانمندی کلیدی ایران موشکهای بالستیک، موشکهای کروز زمینپایه و پهپادها هستند. جنگ با ایران، جنگ آتشهاست؛ جنگی است که ویژگی بارز آن تبادل موشکها و توانایی دفاع در مقابل موشکهاست. در ماهآوریل دیدیم که برنامهریزان سپاه در تهران تصمیم گرفتند یک حمله قابل توجه به اسرائیل انجام دهند. منظور از قابل توجه این است که حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ موشک بالستیک شلیک کردند. الگوی حمله ایران این است که با موشک بالستیک حمله میکند، اما قبل از آن حمله را با پهپاد و موشکهای کروز آغاز میکند، هدف عملیاتی این است که رادارهای مرتبط با سیستمهای دفاعی را مشغول کنند.
حمله به اسرائیل درآوریل نخستین بار بود که ایرانیها در این ابعاد بزرگ کار خود را انجام میدادند. یکی از طرفها در آن حمله مشارکت نداشت که اگر مشارکت کند، کار را برای اسرائیل سختتر میکند. این طرف حزبالله لبنان است. حزبالله لبنان ماههاست که در مرزهای شمالی اسرائیل درگیر زد و خوردهای تلافیجویانه است. اما آنها هنوز از توانمندترین موشکهایشان استفاده نکردهاند و در ابعاد بزرگ وارد نبرد نشدهاند. منظورم این است که اگر از صدها موشک استفاده کنند، میتوانند به سیستمهای دفاعی اسرائیل فشار وارد کنند. به نظرم ایران اگر دوباره بخواهند حمله کنند، جبهههای جدید حمله را علیه اسرائیل باز میکنند. حمله مجدد از سوی ایران محتمل است، اما اینبار آنها حمله را با یک حمله همزمان یا تقریباً همزمان از سوی حزبالله همراه میکنند.
چنین حملهای فشاری به اسرائیل وارد میکند که در حمله ۱۳ آوریل وارد نشد. ایران تلاش میکند توانمندیهایش را بهبود بخشد و اسرائیل هم یک مزیت در نبرد با ایران دارد، چرا که فاصلهاش در میدان با ایران نسبتاً زیاد است.
آنچه متفاوت است، این خواهد بود که بتوانند حسن نصرالله را قانع کنند که از توانمندیهایی که دارند استفاده کند. حزبالله لبنان، بزرگترین بازیگر نظامی غیردولتی در جهان است. آنها زرادخانه بزرگی از موشکهای نقطهزن و غیره دارند که میتوانند به اسرائیل شلیک کنند. در نتیجه اینکه آنها وارد عمل شوند، یک تغییر مهم در وضعیت است.
نکته آخر در مورد حوثیهاست. شکی نیست که حوثیها تمامقد در میدان هستند. آنها در شرایط کنونی در میان نیروهای نیابتی ایران از همه مشتاقتر هستند. توانایی آنها در آسیب زدن به اسرائیل محدود است. دیدیم که مدتی پیش توانستند موفقیت کوچکی در تلآویو به دست بیاورند، اما فکر نمیکنم که بتوانند به صورت جدی اسرائیل را تهدید کنند. آنچه میتوانند انجام دهند این است که به بستن بابالمندب ادامه بدهند که تاثیر زیادی بر دریانوردی بینالمللی خواهد داشت و به شکل ویژه باعث خجالت آمریکا میشود. انتظار میرود که این کار آنها ادامه پیدا کند.
در کنار اینها ممکن است که گروههایی در سوریه و عراق هم تصمیم بگیرند که وارد نبرد شوند. احتمالاً از حماس هم اقداماتی را خواهیم دید. اگر این حمله اتفاق بیفتد در کرانه باختری هم اقداماتی را شاهد خواهیم بود. باور من این است که این حمله اتفاق میافتد؛ مسئله زمان آن است. اما مهمترین متغیر این است که حزبالله چه خواهد کرد.